x-shobhe : این حرف و ادعا، جدید نیست. در قرون گذشته نیز بسیار گفته شده است و مشهورترین آن به مارکس تعلق دارد که گفته بود: «دین افیون جامعه است – یا افیون ملتهاست».
در بررسی این ادعا، یا بهتر بگوییم این اتهام (البته وقتی نسبت به اسلام بیان میگردد)، لازم است به سه نکتهی بسیار مهم توجه کنیم:
الف – دین شما نه، دین من آری:
همان طور که پیشتر نیز مکرر بیان شد (1)، مفهوم دین به طور کلی، از یک سو چگونگی نگرش به جهان یا همان جهانبینی است که بخش نظری و اعتقادی را شامل میگردد و از سوی دیگر تبیین چه باید کردها و چه نباید کردها (شریعت) است که بخش عملی را شامل میشود.
بنا بر این احدی در عالم وجود ندارد که دین نداشته باشد. چه دین حق و چه دین باطل. بالاخره هر کسی نوع نگرشی به جهان هستی دارد، مبدأ و غایتی را متصور شده و باور دارد و بر اساس آن، بایدها و نبایدهایی را برای ساختار شخص و جامعه جهت رسیدن، لازم میداند. از این رو حتی کفار نیز معبودی [هدف نهایی که به آن تعلق و وابستگی دارند و در واقع بندگی و عبادت او را میکنند – اگر چه ثروت، قدرت یا شهوت باشد] دارند و برای رسیدن به آن هدف، قوانین یا بایدها و نبایدهایی را قائل هستند. لذا خداوند متعال در سوره الکافرون به دینداری کفار تصریح کرده و میفرماید:
«قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ * لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ * وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * ... لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ»
ترجمه: بگو اى كافران * آنچه مىپرستيد نمىپرستم * و آنچه مىپرستم [را] شما نمىپرستيد * ... دين شما براى خودتان و دين من براى خودم.
در نتیجه باید دانست که از شیطان پرستی و فراماسون گرفته تا صهیونیسم، مارکسیسم، لیبرالیسم، فمنیسم ... و سایر ایسم های قدیمی یا جدید، همه نوعی دین هستند که از جهان بینی و شریعت خاص خود برخودار میباشند. پس در اصل دینداری همه مشترک هستند، و تفاوت در ادیان است. و این که میگویند «دین افیون جامعه است»، بدین منظور است که دین شما افیون است، ولی دین من خوب است. یعنی دین تو نه، و دین من آری.
از این رو خداوند متعال که خالق عالم هستی است، میفرماید: دین نزد من فقط اسلام است. یعنی برای کسی که با به کارگیری دو ابزار مهم شناخت که عبارتند از «عقل و وحی» به حقایق این عالم پی برده و به خدا ایمان آورده و غایت نهایی (معاد) را عود و بازگشت به سوی او میدانند، دین فقط اسلام است. یعنی وقتی به این غایت رسیدید و همه در محضر او محشور شدید، هیچ دینی به جز اسلام پذیرفته نخواهد شد:
«إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِيعُ الْحِسَابِ» (آل عمران، 19)
ترجمه: در حقيقت دين نزد خدا همان اسلام است و كسانى كه كتاب [آسمانى] به آنان داده شده با يكديگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براى آنان [حاصل] آمد آن هم به سابقه حسدى كه ميان آنان وجود داشت و هر كس به آيات خدا كفر ورزد پس [بداند] كه خدا زود شمار (سریع الحساب) است.
ب – این شعار فریبنده (دین افیون ملتهاست)، پس از رنسانس و در مقابل کلیسای گالیله کش اوج گرفت و سپس با تأسی سایر دین سازان مدرن فراگیر شد. اسلام را نه آن روز شناختند و نه امروز. و امروز نیز به خاطر بیداری ملتها با آن دشمنی میکنند.
ج – بدیهی است معنای افیون، یا تخدیر، یا ساکت نگه داشتن ملتها» برای اسلام عزیز که دعوت را با امر به مطالعه عالم هستی (إقراء) آغاز نموده و می فرماید دین را برای قیام به قسط (در ساختار خود و جامعه) فرستادم، و امر به قیام در برابر ظلم و ظالم مینماید، و تصریح دارد که عالم و جاهل، کور بی بصیرت و بینا، متقی و فاسق، اهل سکون و اهل مجاهدت ... و خلاصه اهل حق و اهل باطل یکسان نیستند، و همه را به بیداری، بصیرت و عدالت گرایی دعوت مینماید، صدق نمیکند.
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ... » (الحدید، 25)
ترجمه: به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند ... .
«قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» (الرعد، 16)
ترجمه: بگو پروردگار آسمانها و زمين كيست بگو خدا بگو پس آيا جز او سرپرستانى گرفتهايد كه اختيار سود و زيان خود را ندارند بگو آيا نابينا و بينا يكسانند يا تاريكيها و روشنايى برابرند يا براى خدا شريكانى پنداشتهاند كه مانند آفرينش او آفريدهاند و در نتيجه [اين دو] آفرينش بر آنان مشتبه شده است بگو خدا آفريننده هر چيزى است و اوست يگانه قهار.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» (المائده، 8)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالتشهادت دهيد و البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است و از خدا پروا داريد كه خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
«لاَّ يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُوْلِي الضَّرَرِ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنَى وَ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا» (النساء، 95)
ترجمه: (هرگز) مؤمنینی که خانه نشينانی ضرر (صدمه) ديده نيستند با آن مجاهدانى كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد مىكنند يكسان نمىباشند خداوند كسانى را كه با مال و جان خود جهاد مىكنند به درجهاى بر خانهنشينان مزيت بخشيده و همه را خدا وعده [پاداش] نيكو داده و[لى] مجاهدان را بر خانهنشينان به پاداشى بزرگ برترى بخشيده است.
نتیجه: پس اگر از اسلام و قرآن فقط همین چند آیه را مطالعه کرده و در آن تدبر نمایند، مبرهن میگردد که تنها دین اسلام افیون نبوده و به حرکت، رشد، کمال و عدالتخواهی وامیدارد، بلکه ادیانی که دعوت به کفر، الحاد، پوچگرایی، اکتفا به زندگی و لذات حیوانی، جهالت و بی بصیرتی میکنند، افیون جامعه و موجب سکون ملتها و سهولت سلطه استکبار میباشند.
کلمات کلیدی:
اعتقادی