پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سایر انبیای الهی علیهمالسلام خودشان با آیات، بینات، براهین و معجزات، ثابت کردند که نبی هستند، پس اگر کسی مخالف است، او ثابت کند که نبی نبودهاند، نه آن که فقط شعار تکذیبی دهند و از ما اثباتش را بخواهند.
شعار «آنها انسانهای فرهیختهای بودند» و قرار دادن این شعار مقابل اصل نبوت، مانند شعایری است که در کشف علمی و تجربی عناصر و رابطه و آثار آنها از یک سو و مقابل قرار دادن این کشفیات با توحید از سوی دیگر میباشد. چنان میگویند: چون بشر به این کشف علمی دست یافت، پس خدایی نیست! که گویا قرار است افعال و خلقت خدا غیر علمی باشد و هر چه علمی بود با توحید منافات داشته باشد. در این بحث نیز چنان میگویند: «آنها انسانهای فرهیخته بودند» که گویا قرار بود اگر پیامبر هستند، پس نباید فرهیخته باشند.
البته که انبیای الهی و در رأس آنها پیامبر عظیم الشأن اسلام، حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله و همه ائمه اطهار علیهمالسلام، انسانهای فرهیخته، دانشمند، نابغه و استثنایی بودند و اگر چنین نبود که به نبوت برانگیخته نمیشدند. انبیای الهی برانگیخته شدند تا وحی را اخذ کنند، آیات و نشانههای الهی را برای ما بازگو کنند، علم و حکمت را به ما بیاموزند و انسان را تزکیه کنند، پس بدیهی است که خودشان فرهیخته بودند:
«كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ» (البقره، 151)
ترجمه: همان طور كه در ميان شما فرستادهاى از خودتان روانه كرديم [كه] آيات ما را بر شما مىخواند و شما را پاك مىگرداند و به شما كتاب و حكمت مىآموزد و آنچه را نمىدانستيد به شما ياد مىدهد.
حضرت ختمی مرتبت، صلوات الله علیه و آله، انسان کامل و مظهر اتمّ اسمای الهی میباشد، یعنی کمال ممکن در علم، قدرت، جمال، رأفت، رحمت و سایر اسمای الهی در او تجسم یافته و به او شناخته میشود. پس انسان فرهیختهای است. مصطفی (برگزیده) است.
الف – اگر کسی به وجود خداوند متعال، آن هم نه به عنوان یک هستی موهوم، بلکه حیّ، قیّوم، علیم، حکیم، خالق، رازق، ربّ ... و سایر اسمای حسنای الهی اعتقادی نداشت، با او در خصوص نبوت انبیای الهی هیچ بحثی ننمایید. چرا که «نبوت» تابع توحید است. چگونه میشود کسی وجود خدا را قبول نداشته باشد، بعد راجع به فرستادهی خدا شبهه کند و یا با او بحث شود. او باید از همان توحید آغاز نماید.
ب – اما اگر کسی خدا را قبول داشت، و خدای او نیز خدای یهود نبود که دستش بسته باشد، یا خدای مسیحیت امروزی نبود که از رَحِم مادری به دنیا آید و سپس توسط مخلوقش به صلیب کشیده شود، بلکه خدای «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ * وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَد» بود، آن وقت میفهمد که او علیم، حکیم و هادی نیز هست و مخلوقات خود را عبث و بیهوده و بازیچه خلق نکرده است، پس به سوی هدفشان (کمالشان) هدایت مینماید.
ج – چنین موحدی میفهمد که در میان تمامی موجودات عالم، انسان از نعمت عقل، منطق، شعور فوقالعاده و بالتبع قدرت «اختیار و انتخاب» برخوردار گردیده است و به همین دلیل خالقش او را اشرف مخلوقات نامیده و «خلیفة الله»اش نموده است.
چنین موحدی، اگر هیچ کتابی نخوانده باشد و معلمی نیز ندیده باشد، با عقل، فطرت و تجربهی خود در میباید که انسان از سویی مانند دیگر موجودات رشد وجودی و طبیعی دارد که مستلزم «هدایت تکوینی = هدایت در خلقت» میباشد، و از سویی دیگر، چون عاقل و مختار و صاحب اختیار است، محتاج به «هدایت تشریعی = قانونگزاری» نیز میباشد. پس، خالق و ربّش او را با این نیاز مبرم، پس از خلق رها نکرده است و به هر دو صورت هدایتش مینماید.
د – هدایت تکوینی، بر اساس علم، حکمت و مشیّت الهی، طبق نظم حاکم بر عالم هستی انجام میگیرد، اما، هدایت تشریعی، مستلزم تبیین راهکارها و وضع «بایدها و نبایدها» برای شناخت و انتخاب صحیح است؛ که این مهم به واسطه برگزیدن انسانهای فرهیخته و کامل به عنوان انبیای الهی و اسوههای حسنه صورت میپذیرد.
پس اگر کسی «نبوت» را نپذیرد، اساساً شناخت و ایمان درستی به خدا و سبوحیّت (منزه بودن او از نقص و نیستی و کاستی) و نیز علم، حکم، اولوهیت و ربوبیت (مالکیت توأم با تدبیر و تربیت امور) ندارد. و اگر کسی به خداوند سبحان معتقد است، در ضرورت وجود انبیا و هادیان از نوع بشر و انزال وحی به آنان (نبوت) تردید نمینماید.
اما، این که این پیامبران کیانند؟ آیا حضرات آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد مصطفی صلوات الله علیهم اجمعین انبیای اولوالعزم و صاحب شریعت بودند یا کسان دیگری عهدهدار این وظیفه بودند، مبحث دیگری است که پس از قبول اصل نبوت مطرح میشود و از طرق خود به اثبات میرسد.
کلمات کلیدی:
اعتقادی