ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: مسلمانی نیز چه در بُعد نظری (اعتقادی) و چه در بُعد عملی، مانند هر کمال دیگری، شدت و ضعف مرتبه دارد، لذا در بُعد نظری (اعتقادی) همین که کسی قدم به داخل دایرهی توحیدی گذاشت، یعنی توحید و معاد را قبول کرد، موحد است و همین که کسی نبوت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را پذیرفت، مسلمان است و همین که باور و تسلیم خدا بودن در قلبش نهادینه شد، مؤمن میشود. چنان چه یک دانش آموز کلاس اول یا یک طلبه سال اول محصل و طلبه است و یک استاد کامل نیز دانش آموز یا دانش پژوه میباشد و یا یک آیت الله یا مرجع تقلید نیز هم چنان یک طلبه میباشد؛ اما سطوح و رتبهی آنها متفاوت است.
از این رو عدهای آمدند و به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله عرض نمودند که ما مؤمن هستیم؛ آیه نازل شد که به آنها بگو نگویند، مؤمن هستیم، بلکه بگویند: مسلمان هستیم. هنوز تا ایمان راه بسیار است:
« قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ » (الحجرات، 14)
ترجمه: [برخى از] باديهنشينان گفتند ايمان آورديم بگو ايمان نياوردهايد ليكن بگوييد اسلام آورديم و هنوز در دلهاى شما ايمان داخل نشده است و اگر خدا و پيامبر او را فرمان بريد از [ارزش] كردههايتان چيزى كم نمىكند خدا آمرزنده مهربان است.
سپس بلافاصله در آیه بعد، چند ویژگی از مؤمن را بیان میدارد:
« إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ » (همان، 15)
ترجمه: در حقيقت مؤمنان كسانىاند كه به خدا و پيامبر او گرويده و [ديگر] شك نياورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كردهاند اينانند كه راست كردارند.
پس محال است که کسی به خدا، رسول (ص) و قیامت «ایمان» داشته باشد، اما کاهل نماز باشد یا نماز یومیه را همیشه نخواند؛ اما مسلمان ممکن است که دچار این نقیصه و اهمالها گردد، چرا که تسلیم شده است، اما هنوز ایمان به قلبش راه نیافته است.
الف – نماز ستون «دین» است، و «اصول اعتقادی یا اصول دین»، خود دین است. یعنی شناختن و قبول کردن و اطاعت از خدا و رسول صلوات الله علیه و آله در گام اول و سپس ایمان آوردن به آنها چنان چه هیچگاه و هیچ مقدار تزلزل، تردید و بازگشتی در آن رخ ندهد (ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا) در گام دوم و سپس تلاش با هدف گرفتن خدا « فِي سَبِيلِ اللَّهِ » که قاعدتاً با مال و جان صورت میگیرد و به همراه صداقت، در گام سوم، خودِ دین است، خیمهی همان دین است، اما ستونی که این خیمه را سرپا نگه میدارد، نماز است.
ب – به قول آیتالله حائری شیرازی: «(مضمون) نماز مانند این تراز و شاقول بناهاست که با آن راستی دیوار را در طول و ارتفاع میسنجند، اما دین همان چگونه زندگی کردن شماست.»
در نماز ما مقابل خداوند متعال حاضر شده و تمامی اعتقادات و اهداف و بالتبع اوج خواستههای خود را بیان میداریم. از الله اکبر تکبیر گرفته که او را بزرگتر از هر وصفی میدانیم، تا اعلام موضع و جناح فردی و اجتماعی خود که جزو موحدین هستیم «ایاک نعبد»، تا وسیله دانستن همه چیز و مؤثر بالذات ندانستن هیچ چیزی در وجود «ایاک نستعین» ... تا دعا برای قرار گرفتن در صراط مستقیم و هم چنین منزه (سبحان) دانستن خدا از کلیه صفات و حالات مخلوقات و نیز معظم و اعلی دانستن وی که در رکوع و سجود و اذکارش تجلی مییابد.
حال زندگی در تمامی شئونش، باید منطبق با این دیدگاههای نظری و اعتقاداتِ اظهار شده باشد. لذا نماز ستون دین است و اصول اعتقادی در حکمت نظری و حکمت عملی، که یعنی «ایمان و عمل صالح» در هر امری، خودِ ساختمان، خیمه و شاکلهی دین است.
ب/1 - بدیهی است که اسلام (تسلیم شدن به امر پروردگار که رسول صلوات الله علیه و آله آن را ابلاغ میکند) و نیز ایمان قلبی به مبدأ و معاد (انا لله و انا الیه راجعون)، در عمل تجلی میکند، لذا هر کاری که به امر او برای او باشد، عبادت است و همه عبادات نیز در نماز تجلی میکند و نماز نیز باید در تمامی شئون زندگی تجلی کند. آن وقت میشود نمازی که ستون دین است – نمازی که معراج مؤمن است – نمازی که انسان را فحشا و منکر باز میدارد.
ج – از این رو، رابطه نماز با دین، مثل یک خیمه با ستونش میشود. اگر خیمهای در کار نباشد، ستون معنا و مفهوم و لزومی ندارد و اگر خیمه باشد، اما ستون نداشته باشد، فرو میریزد. اگر خیمه باشد و ستون هم داشته باشد، خیمه برپاست، اما باید مراقبت کرد که به خیمهی دین و ستون نماز آسیبی نرسد، چون در هر دو حالت خیمه دین فرو خواهد ریخت. لذا ضمن این که امر به نماز نمود، فرمود: از صفات مؤمن این است که از نماز خود محافظت میکند تا تخریب نگردد، چنان چه از دین (حدود الهی در هر امر نظری و عملی) نیز محافظت میکند تا خیمه دین خراب نشود. بدیهی است که شاقول و تراز خراب، نمیتواند میزان باشد و خیمه ویران یا سوخته نیز روی ستون بند نمیشود:
« وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ » (المؤمنون، 9)
ترجمه: و كسانى كه بر نمازشان مواظبت دارند
« التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ » (التوبه، 112)
ترجمه: (اين مؤمنان) همان توبهكنندگان، عبادتكنندگان، حمد و سپاسگويان، روزهداران، سفركنندگان (براى جهاد و تحصيل علم دين)، ركوعكنندگان، سجده كنندگان، فرماندهندگان به معروف و بازدارندگان از منكر و نگهبانان مرزهاى (اصول و فروع دين) خدا هستند، و بشارت ده اين مؤمنان را.
کلمات کلیدی:
اعتقادی نماز معاد