برخى اطرافيان كه بى خدا (آتيست) هستند، از من میپرسند: دليل تو براى اعتقاد به خدا و دینداری چيست؟ چرا نمیتوانى فقط انسان خوبى باشى و به ديگران كمك كنى و كار خوب انجام بدی و چرا این خدا به خوب بودن تو راضی نیست؟
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: بفرمایید: وجود خدا که مشهود است، هستی خود نشان از هستی بخش دارد، شما دلایل این نفی خود را بیاورید. خواهید دید که در جملات دوم و سوم به شعار و ضد و نقیض میافتند.
اگر منظورتان «Autism » میباشد که یک نوع بیماری ذهنی و اختلال روانی است. یک نوع «در خودماندگی» است، نوعی «تفکر غیر واقعبینانه و خودمحورانه» و نیز «ناتوانی از ارتباط و تعامل سالم و متقابل با اجتماع» است، لذا این دوستان اگر «اوتیست» هستند، باید یک چارهی جدی برای معالجه خود بیاندیشند، هر چند که روانشناسان معتقدند فعلاً معالجهای ندارد.
دقت شود که در جنگ روانی به اذهان عمومی چنین القا کردهاند که اولاً اسمهایی که حاکی از نوعی ضعف و انحطاط است را فرهنگ خود تغییر دهند تا زهرش گرفته شود و ثانیاً باور کنند که اگر آن اسم خارجی شد، تازه صفت خیلی خوبی هم هست که میتوانند به آن ببالند و جالب آن که گاه برخی خود را چیزی میخوانند که معنایش را نیز نمیدانند.
در این جنگ میگویند: به جای «کافر ماده گرا» بگویید: ماتریالیست، یا به جای «پوچگرا» بگویید: نهیلیست، و یا سایر ایسمها.
الف – کسی که منکر وجود خداوند واحد، احد، خالق و سبحان است، خوبترین کارش این خواهد بود که با تعقل و تفکر، در جهانبینی و نیز خودشناسیاش تجدید نظر کند.
ب – تفکر غیر واقعبینانه و خودمحورانه هنر عقل و نماد کمال نیست که به آن میبالند و به دیگران نیز تبلیغ میکنند. چشم بستن بر حقایق عالم هستی و انکار هر چیزی جز خود و نفس که افتخار ندارد! اینان باید ببینند چه نقصی در ساختار شخصیتی و وجودی خود دارند که حقایق آشکار را انکار میکنند؟
ج – تردید نفرمایید که برای عدهای، دلایل و براهینی از قبیل برهان علیت، برهان نظم، برهان حدوث و براهین انّی و لمّی و ...، به هیچ دردی نمیخورد، چون علت نفی و انکار آنها برهان عقلی نبوده که برای باورشان برهان عقلی ارائه گردد؛ بلکه علت «خود محوری»، «خودپسندی»، «تکبر و نخوت» و امثال اینها میباشد و در مقام نفی نیز فقط شعار میدهد، نه این دلیلی اقامه کنند.
د – حالا بفرمایند کجای این کوری و انحطاط اختیاری خوب است که مدام دم از «کار خوبِ بدون خدا میزنند؟» - اولین کار خوب این است که انسان حقایق و واقعیتها را تکذیب نکند و خودش و دیگران را فریب ندهد.
و – اگر تمام حیات و زندگی همین چند دهه میباشد - اگر نه در اول کار علم و حکمتی بوده و نه اکنون هست و نه در آخر کار چیزی هست - اصلاً «کار خوب و کار بد» یعنی چه؟ لذا به همانجا میرسند که غرب رسیده و خواهند گفت: «کار خوب یعنی فایده و لذت شخصی» و البته این همان آغاز ظلم و وحشیگری است.
ز – از آنها بپرسید که چه کار خوبی دارند که حیوانات ندارند؟ جفتیابی با تلاش یا بدون تلاش – تولید مثل – غیرتِ دفاع از ناموس و خانواده – ایثار در خود نخوردن و برای اهل و عیال آوردن – کار اجتماعی – نظم در امور – دفاع از تمامیت ارضی (مرزها) تا پای جان – اطلاع رسانی فرصتها یا تهدیدات به دیگر هم نوعان و...؟ همه اینها را حیوانات در سطح عالیتری دارند، پس قرق آنها با حیوان در چیست و اساساً فرق حیات بشری و زندگی حیوانی را در چه میدانند؟ در عقل ابزار ساز جهت ایجاد امکان در رسیدن به امیال و غرایز حیوانی؟
نتیجه این تفکرات همین است که میگویند: «انسان حیوانی بیش نیست»، با پسوند ناطق، راست قامت و ... .
و – البته بشر را راه فراری از بندگی و پرستش نیست، چرا که ذاتاً مخلوق است و چون هر مخلوق دیگری پرستنده آفریده شده است، لذا اگر خدای حقیقی را نیافت، خدای دروغین را جای او گذاشته و میپرستد. خواه خدای بیرونی مثل بت، گوساله و طاغوت باشد و یا خدای درون، مثل هوای نفس.
ز – خداوند متعال از کار خوب بشر راضی است، چرا که هدف رشد و کمال خود بشر است و کار خوب او را رشد میدهد، اما به چند نکته باید توجه داشت:
*- کار خوب را کی تعریف میکند و چیست؟
*- تعریف منطبق با حقایق عالم هستی و واقعیتهای آن است و یا اعتباری و من درآوردی؟
*- پس از ظلم به خود، کدام کار خوب است؟
*- پس، کار خوب آن است که انسان را به کمال برساند و کمال محض، همان هستی محض میباشد که حد و مرزی هم ندارد و انکارش سبب انحطاط میگردد.
*- روی برگرداندن از خدای خالق و منان، روی کردن به نفس و دنیا فانی است و اصلاً کار خوبی نیست.
- تعداد بازدید : 6363
- 8 تیر 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی