ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: به چند نکتهی بسیار مهم باید توجه نمود:
الف – همه انبیای الهی دارای عصمت بودهاند و از جمله موارد عصمت، دوری از گناه میباشد.
ب – اما در عین حال "عصمت" نیز فضیلت و کمالی است مانند سایر کمالات و در همه یکسان نمیباشد. حتی انبیای الهی نیز به لحاظ مقام و مرتبه وجودی و فضایلشان یکسان نبودند. از این رو همانگونه که تصریح نموده انسانها با هم مساوی نیستند و برخی نسبت به برخی دیگر اولیترند و فضلیتهایی دارند، تصریح نموده که انبیاء نیز در فضایل و کمالات مساوی نیستند:
«تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ... » (البقره، 253)
ترجمه: از اين فرستادگان، برخى را (كه ذكرشان گذشت) بر برخى برترى داديم ... .
و البته حضرت رسول اعظم و اهل بیت عصت علیهم السلام، در درجهی اولی هستند، دارای عصمت مطلق هستند، لذا نه تنها گناه ندارند، بلکه ترک اولی نیز ندارند.
ج – اما معنای فضیلت بیشتر در عصمت یا هر صفت کمالی دیگری، این نیست که مثلاً برخی گناه میکنند، برخی کمتر گناه میکنند، یا برخی مرتکب به گناهان کوچکتر میشوند؛ خیر. هیچ کدام گناه نمیکنند، اما ممکن است که ترک اولی به برخی راه یابد. ترک اولی نیز گناه نیست که با عصمت منافات داشته باشد.
هم چنین است موضوع "خطا" – گاه خطا نسبت به امر الهی و وظیفه انجام میشود و گاه خطا نسبت به کار بهتر، خطا محسوب میشود. لذا از باب تساهل در انتقال مفهوم "خطا" گفته میشود. به عنوان مثال: کار حضرت یونس علیه السلام نه گناه بود و نه خطا، اما اگر میماند، اولیتر و بهتر بود.
دقت شود که درجه و مرتبهی "علم" انبیای الهی [که آن هم از فضایل است] نیز متفاوت میباشد، و هر کس علم بیشتری داشته باشد، ترک اولیِ کمتری دارد و اگر "مدینة العلم" باشد، اصلاً ترک اولی ندارد.
د – گناه، وقتی انجام میپذیرد که "شریعتی" باشد. در زمانی که حضرت آدم علیهالسلام به آن شجره نزدیک شد، شریعتی نبود که وی سرپیچی نموده باشد. و خطا (به مفهوم رایج بین ما)، وقتی است که کسی از از مسیر خارج شده باشد.
دقت شود که رشد و کمال برای انبیا نیز هست؛ از این رو اگر کاری کنند که بهتر از آن را میتوانستند بکنند، گفته میشود "ترک اولی"؛ نه این که یک فرمان مولوی از جانب پروردگار آمده باشد و آنها نافرمانی و معصیت کرده باشند.
مثل این که حضرت یونس علیهالسلام وقتی دید قومش هیچ توجهی نمیکنند و با عناد و لجاج مقابله میکنند، آنها را ترک کرد. اما اگر میماند بهتر بود. اگر بیشتر صبر و تحمل مینمود، برای رشد کمالی خودش بهتر بود، ولی ترکشان نیز گناه نبود. او مختار بود که بماند یا برود، چرا که در شریعت، دستوری نیامده بود مبنی بر این که "نباید آنها را ترک کنی". در ضمن ترک آنها نیز خطا و خروج از مسیر کمال خودش یا قوم مخاطبش نبود، بلکه برای او حاصل و درجات کمالی بیشتری داشت، اگر آن قوم را ترک نمیکرد.
ﻫ – اگر حضرت موسی علیه السلام فرمود: «هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ - اين از عمل شيطان است، همانا او دشمن گمراهكننده آشكار است / القصص، 15»، آن اختلاف، جنگ و جدال و دعوای دو نفر را گفت، نه عمل خودش را. او برای جدا کردن رفته بود، اما آن که هوادار فرعون بود به او حمله کرد و متقابلاً مشتی خورد. منتهی این ضربت منجر به مرگ او شد. پس نه حضرت دعوایی آغاز کرد و نه به قصد کشتن ضربهای زد، بلکه خواست مصالحه دهد، اما مورد هجوم واقع شد.
وقتی آن قبطی به زمین افتاد و مُرد، موسی (ع) فهمید که این کار پنهان نمیماند، بلکه موجب به خطر افتادن امنیت و جانش خواهد شد، لذا دعوای آن را از نوع اعمال شیطانی خواند، یعنی حیله شیطان بود و نه یک قضای الهی.
پس حتی اگر مقصود عمل خودش باشد نیز نگفته است که این کار شیطان بود، بلکه گفته که این انداختن عداوت و دعوا، کار شیطانی است، نه خدایی. در هر حال کارش گناه نبود.
و – نفس گناه، به معنای نافرمانی خدا، برای همه گناه است و فرقی بین مردم با پیامبران در این امر نیست، لذا "عصمت از گناه" نیز برای همگان میسر است، وگرنه دستور نمیرسید که "گناه نکنید"؛ چرا که خداوند متعال کسی را خارج از امکان و استطاعتش تکلیف نمینماید (لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا - خدا هيچ كس را تكليف نكند مگر به اندازه توانش / البقره، 286).
اما گاهی کسی کاری انجام میدهد که نه تنها گناه نیست، بلکه برای او فضیلت هم به شمار میآید، اما اگر همین کار را دیگری که در مقام والاتری قرار دارد انجام دهد، ترک اولی نموده و برای او پسندیده نیست.
به عنوان مثال: نماز شب مستحب است. اگر امثال بنده توفیق یابند هفتهای یک شب هم که شده بیدار شوند و نماز شب بخوانند، یک فضیلت و یک عمل نیکو (حسنه) میباشد و سبب رشد و کمال میشود، اما اگر مؤمنی، عارفی، اهل سیر و سلوکی، یک شب نماز شبش ترک شود، از او پسندیده نخواهد بود، چرا که اسباب نزول مرتبه وجودی خود را فراهم نموده است. چه بسا با مصیبتی نیز مواجه شود، تا متوجه شود و بازگردد و بالاتر رود.
لذا اولی اگر یک شب نماز شب بخواند، میگوید: «الحمدلله» - اما دومی اگر یک شب نماز شبش فوت شود، میگوید: «ظَلَمتُ نَفسی – به خودم ظلم کردم».
اگر در سوره واقعه دقت کنیم، فرق گذاشته است بین مقامات و درجات و بهشت «اصحاب الیمین» که همه مؤمن هستند، با «السابقون»، یعنی سبقت گیرندگان که مقربتر میباشند.
کلمات کلیدی:
اعتقادی