حقیقت - ازکجا بفهمیم این توسلات سوگواریها و حاجتهایی که در آنها از اهل بیت میگیریم مثل اعمال بوداییها وهندوها نباشه ...؟
در ادامه سؤال آمده است: اونا فقط بخاطر اینکه به یک بت اعتقاد دارند، حاجتشون روا میشه ما هم مثلا جای "یا حسین" بگیم یاشمر واعتقادمون به برآورده شدن باشه. خب میشه؟ از کجا معلوم ما شیعه اینگونه نباشیم. ودیدنهایی که ازاهل بیت میشه همگی بخاطر اعتقاد باشه.
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: بله، واقعاً انسان باید بفهمد که به کی یا چی اعتقاد آورده است و چرا؟ - آن چه باور کرده یا انجام میدهد، صحیح است یا خیر؟ از این رو برای هر حقیقتی، نشانه و نشانههایی وجود دارد تا انسان بتواند اصل را از بدل تمیز دهد. مثل این که از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله پرسیدند: از کجا بدانیم این نماز ما مقبول هست یا خیر؟ فرمودند: ببینید اگر کسی برای خود شما دو رکعت اینطوری نماز بخواند، از او قبول میکنید یا خیر؟ چنان چه در حدیث آمده است، تا وقتی تلاوت قرآن کریم شما را از گناه دور میکند، قرآن خواندهاید – یا فرمودند: اثر نماز، ذکر خدا، یاد خدا، بازدارندگی از فحشا و منکر و ... میباشد. یعنی اگر چنین آثاری نداشت، نماز، نماز نبوده است.
الف – دقت کنیم که به انسان "عقل و وحی" داده شده، تا ابتدا بشناسد و بعد بندگی و پرستش کند – ابتدا بشناسد و بعد استدعا (دعا) کند – ابتدا بشناسد و بعد "توسل" کند؛ تا فریب و بدل نخورد.
پس بدیهی است تا وقتی انسان نمیداند چه فرقی بین "إله" دانستن و بندگی "الله جلّ جلاله" یا إلهههای کاذب (مثل بت، گوساله، یا طاغوت زمان، یا هوای نفس) وجود دارد؟ یا چه فرقی بین رسولان و اوصیای الهی، با انواع بتهای زنده و مرده وجود دارد؟ در اسارت بندگی تخیلات خویش است و عباداتش نیز هر چند شکلی اسلامی داشته باشند، هیچ فایدهای برای او ندارد. چنان چه امیرالمؤمنین، امام علی علیهالسلام فرمودند: «آگاه باشید! عبادتی که تفکر در آن نباشد، سودی ندارد. - آگاه باشید! اگر در تلاوت قرآن تدبر نباشد، سودی ندارد. (الکافی، ج1، 36)»
ب – اسلام دین تعقل، تفکر، تدبر، شناخت (معرفت) و سپس "ایمان" مبتنی بر علم و آگاهی و عملی مبتنی بر اخلاص میباشد، نه دین گرایشها و پرستشهای خرافی. از این رو در احکام تأکید شده که "اصول دین تحقیقی است"؛ یعنی کسی نمیتواند به پیرویِ تقلیدی از پیامبران، امامان، ملت، محیط، خانواده و ...، اعتقاد به "توحید و معاد" و لوازم آن داشته باشد، بلکه هر کس باید به سطح خود بفهمد تا باور کند؛ خواه یک پیرزن عوامِ ریسنده باشد و یا یک حکیم و فیلسوف و بنام.
ج – دقت داشته باشیم که فقط خداوند منّان است که استجابت کنندهی دعاهاست؛ حتی کسی نمیتواند حاجتی را از پیامبر اکرم و اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین بگیرد، چه رسد به انواع و اقسام بتهای زنده و مرده. همه مخلوقند و بالبتع همه خودشان فقیر هستند، یعنی تهی هستند، محتاج هستند و کسی چیزی ندارد که بتواند به دیگری نیز بدهد، فقط خداست که هستی محض، کمال محض، غنی محض ... و جواد محض است:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» (فاطر، 15)
ترجمه: اى مردم، همه شما به خدا نيازمنديد و خداست كه بىنياز و ستوده (صفات و افعال) است.
د – آنان که غیر خدا را مؤثر در وجود میدانند، غیر خدا را اعطا کننده و بخشنده میدانند و غیر خدا را مستجاب کننده دعاها میدانند و گمان میکنند که حاجتشان را آن بت سنگی، یا آن شخصی که به او رجوع کردهاند، یا آن امام، یا آن پزشک، وزیر و وکیل و ...، برآورده کرده است، همه در خطا هستند. چون کسی مالک چیزی نیست که بخواهد به دیگری چیزی دهد. کسی قدرت و حول و قوهای ندارد که بخواهد پشتوانهی دیگری باشد:
«قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِن شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُم مِّن ظَهِيرٍ» (سبأ، 22)
ترجمه: بگو: كسانى را كه به جاى خدا (معبود) پنداشتهايد بخوانيد (خواهيد ديد كه قادر به جواب شما نخواهند بود، زيرا) ذرّهاى را در آسمانها و زمين مالك نيستند، و براى آنها در آن دو (در خلقت و حفظ و تدبير آسمانها و زمين) شركتى نيست، و هرگز براى خدا از آنها ياورى نباشد.
واسطه و وسیله:
اما، در این که خلقت علیمانه و حکیمانهی عالَم، بر اساس نظمی استوار در جایگاه و نقش "واسطهها و وسیلهها" میباشد، هیچ تردیدی نیست. خدا هیچ کاری را به جز از طریق اسبابش انجام نمیدهد و هر پدیدهای در حلقه علت و معلول قرار دارد؛ جسم را از خاک میآفریند، روح را به وسیله "امر" ایجاد مینماید، وحی را به وسیله جبرئیل، ملائکهی وحی یا الهام القا مینماید، هدایت را به وسیلهی رسول و نیز کتاب و میزانی که با نازل کرده است محقق میگرداند، نور مادی را به وسیله خورشید میدهد، نور معنوی را به وسیله اهل عصمت (ع)، ایمان و عمل صالح میدهد، خوردنیها را با روییدنیها و انعام و احشام میدهد، علم را به وسیله معلم میدهد و ... . به این روایت خوب دقت کنیم:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: «أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ فَجَعَلَ لِكُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِكُلِّ شَرْحٍ عِلْماً وَ جَعَلَ لِكُلِّ عِلْمٍ بَاباً نَاطِقاً عَرَفَهُ مَنْ عَرَفَهُ وَ جَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ نَحْنُ» (بصائر الدرجات الکبری، ج1، ص 6)
امام صادق علیهالسلام: خداوند ابا دارد که اشیاء را جاری کند به جز به وسیله اسباب. به همین دلیل، برای هر سببی، شرحی قرار داده است و برای هر شرحی، علمی قرار داده است و برای هر علمی، دروازه ناطقی قرار داده است. هر کسی که آن را بشناسد که شناخته و هر کسی که بدان جاهل باشد که جاهل است. آن باب و دروازه، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و ما (ائمه معصومین) هستیم.
افراط و تفریط و جهالت محض در توسل:
با توجه به این که هر فیضی، هر وجودی، هر موهبت و عطایی، از جانب حق تعالی، با وسایل گوناگون به انسان و سایر مخلوقات میرسد، معلوم میشود که انسان را گریزی از "وسیله و توسل" نیست، منتهی در این امر برخی دچار افراط و برخی دچار تفریط و برخی دچار جهل مرکب میشوند.
افراطی، گمان میکند که "وسایل"، چه انبیا و اولیای الهی باشند، و چه بتی که خودشان ساختهاند و چه پزشک و داروی بیجان و یا عوامل کارساز، از خودشان چیزی دارند و میدهند.
تفریطی، میگوید: چون وجود بخش و دهنده فقط خداست، پس ما کلیه وسایل را کنار میگذاریم و توسل را تکذیب و تکفیر میکنیم. که البته محال است، لذا وسیلهی تعیین شده از سوی خدا را کنار میگذاند و وسایل دیگری را جایگزین کرده و به آنها متوسل میشوند.
یکی گفت: من توسل را قبول ندارم، ما با خدا ارتباط مستقیم داریم و ...! بدو گفتم: چه اشکالی دارد، خدا هر چیزی را بی وسیله به تو داد، تو هم بی توسل به وسیله از او بگیر، اگر گرفتی به ما هم بده.
جهالت محض: جهالت محض هم این است که انسان از جانب خودش، برای خدا وسیله و واسطهی فیض تعیین کند. مثل این که با دست خود بتی بسازد، بعد بگوید: این شفیع و واسطه بین من و خداوند رب العالمین است و واسطه بخشش و فیوضات الهی به من است!!!
او توجه ندارد که وسیله و واسطهی فیض را خالق حکیم قرار میدهد و نه مخلوق و بندهی او. این قابلیتِ وسیله بودن و واسطه بودن را خدا در مخلوقش قرار میدهد. پس واسطهها و وسیلههای من درآوردی و دستساز، دارای چنین قابلیت و سلطهای، حتی در جایگاه سببیت و وسیله بودن را ندارند.
«وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَا لَيْسَ لَهُم بِهِ عِلْمٌ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَّصِيرٍ» (الحج، 71)
ترجمه: و به جاى خدا چيزى را مىپرستند كه بر [تأييد] آن حجّتى نازل نكرده و بدان دانشى ندارند، و براى ستمكاران ياورى نخواهد بود.
سلطه و سلطنت از آن خداست:
کسی یا چیزی میتواند مؤثر در وجود باشد، چیزی به دیگری دهد که ذاتاً مالک باشد و بر مِلک و مُلک خود، سلطه و سلطنت داشته باشد، یا مالک حقیقی به او این امکان را داده باشد؛ و هیچ کسی و چیزی به جز خداوند متعال، سلطه و سلطنت ندارد. از این رو حتی به پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله، که خلق اول است، واسطه و وسیلهی اول است، اشرف و اکمل مخلوقات و انسان کامل است، میفرماید که تو وسیله و واسطهای برای ذکر، یادآوری، ابلاغ، تعلیم، تربیت، تزکیه و هدایت هستی، اما هیچ تسلطی نداری:
« فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ * لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ» (الغاشیه، 21 و 22)
ترجمه: پس تذكر ده كه تو تنها تذكر دهندهاى * تو بر آنان هیچ تسلطی نداری.
توسلات ما شیعیان:
مسلمانان و به ویژه شیعیان نیز جز از خدا، از کس دیگری چیزی نمیخواهند، اما منکر وسائط و وسایلی که خداوند حکیم برای موهبات و فیوضات مادی و معنوی قرار داده است نمیباشند.
شیعیان اهل افراط و تفریط نیستند (مگر آن که نادان باشند، که آنوقت شیعه واقعی نیستند)؛ از این رو نه وسایلی که خدا قرار داده را ذاتاً مؤثر در وجود میدانند و کارسازی آنها را بدون خدا فرض میکنند و نه به بهانهی خدا و توحید، آنها را کنار میگذارند.
چنان چه اگر در دعاها و توسلات دقت کنیم، همه «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ» میباشد، منتهی میگوییم، به حق اسماءات، نشانههایت، وسیلههایت، بندگان مقربت، بحق محمد و آل محمد صلوات الله علیه و آله.
شاید بهترین نمود توسلات شیعیان در دعای توسل به چهارده معصوم علیهمالسلام باشد، از آنها چه میخواهیم به جز وساطت و شفاعت نزد خدا؟ «اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ».
اگر به خود این واسطهها و وسیلههای فیض نیز رجوع کنیم، اول از خدا میخواهیم که ما را قابل این توسل کند و سپس از آنها میخواهیم که برای ما نزد خدا دعا کنند، به واسطه مقام و قربشان، وساطت کنند. چون خدا این قابلیت، امکان و مقام را به آنان داده است و خودش آنها را برای ما وسیله کسب فیض قرار داده و معرفی نموده است.
وقتی به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله میفرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ - و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم / الأنبیاء، 197»، یعنی چه؟ یعنی رحمت من به تمام عالمیان، به واسطه و وسیلهای او میرسد. پس هر کس طالب رحمت الهی است، باید به او متوسل شود.
نتیجه: پرستش، عبادت، توسل، شفاعت، دعا و ...، فطری انسان است، یعنی در خلقت و وجود انسان نهادینه شده است، از این رو هیچ گریزی از آنها نیست. منتها معبودها، وسایل و شفیعان نزد افراد متفاوتند. برخی به دنبال حقیقی میروند و برخی به دنبال بدلی.
کار ابلیس و شیاطین انس و جنّ فقط "بدلسازی" و بدل زدن تقلبی به جای اصلی است؛ از خودشان که نمیتوانند چیزی بیافریند.
- تعداد بازدید : 1888
- 11 دی 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی دعا