خلود - مسئله خلود در عذاب بسیار مورد سوال و شبهه است به نظر میآید، هم مخالف رحمت واسعه خداونده، چون فرمود "ان ربک واسع المغفره - النجم "32 و هم مخالف عدل چون فرمود: "ان الله لا یظلم مثقال ذره". لطفا ابهام زدایی کنید.
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: قبل از پرداختن به مسئله "خلود در جهنم"، باید به این مهم توجه داشت که چرا و چگونه میخواهند با استناد به آیات قرآنی، به جنگ خدا یا آن چه در همان آیات بیان شده (مثل خلود) بروند؟! بالاخره انسان یا خدا، اسلام، قرآن، بهشت و جهنم را قبول ندارد، خب آن یک بحث دیگری است، یا قبول دارد و هر چه از رحمت و مغفرت واسعه الهی دانسته، از همین قرآن است، پس چگونه گمان میکند که آن چه او فرموده، مخالف با رحمت و عدل خودش است؟ مگر این که بگویند: ما بعضی از آیات را قبول داریم و بعضی دیگر را قبول نداریم، چنان که در حقشان فرمود:
«إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَن يُفَرِّقُواْ بَيْنَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَيقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَن يَتَّخِذُواْ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلاً» (النساء، 150)
ترجمه: البته كسانى كه به خدا و فرستادگانش كفر مىورزند و مىخواهند ميان خدا و فرستادگانش (در حقانيّت و اعتقاد) جدايى افكنند و مىگويند: ما به برخى ايمان مىآوريم و به برخى كفر مىورزيم، و مىخواهند ميان آنها (ميان ايمان به همه و یا كفر به همه) راهى پيش گيرند.
رحمت – متأسفانه در ترجمههای موجود، «رحمت و رحمان» را به بخشایندگی ترجمه کردهاند که البته کاملاً غلط است و به قول آیت الله حائری شیرازی، (دلخوش خنک و خودگول زدن) است.
بله، رحمت الهی واسعه است، فرمود: «وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ»، یعنی رحمت من بر همه چیز وسعت (احاطه) دارد؛ اما نفرمود که رحمت یعنی بخشش و همه را حتماً میبخشم و نزد من مؤمن و کافر - متقی و فاسق – عادل و ظالم و...، یکی است!
بلکه باید دقت کنیم که "رحمت"، به تعبیری دهندگی خداست، نه بخشش. خداوند متعال وجود دهنده و هستی بخش است. رشد دهنده و کمال بخش است، نور دهنده و هدایتگر است، علم میدهد، رزق میدهد، اعضا و ابزار و راهکار میدهد ...، به همه هم میدهد، هم به ابلیس و شیاطین و هم به انبیا و اولیا و هم به سایر مخلوقات و از جمله انسانها میدهد. این رحمت است. هر چه هست، از رحمت اوست.
* – اما چه چیز را خدا داده که آن را "بخشیده" باشد؟! اگر بخشیده بود که دیگر سؤال نمیکرد: "با آن چه به تو بخشیدم، از وجود، عمر، جوانی، زیبایی، سلامت، عقل، وحی و امام گرفته، تا رزق و روزی و ... چه کردی؟" اگر بخشیده بود که دیگر حساب و کتاب و ثواب و عقابی در کار نبود. اگر کسی به شما چیزی را ببخشد و بعد سؤال کند که با آن چه به تو بخشیده بودم چه کردی؟ نمیگویید: مگر به من نبخشیده بودی و من مالکش نبودم، پس دیگر چکار داری که با آن چه کردم؟
خداوند متعال هر چه داده رحمت است و البته همه "امانت" است. چشم و گوش و زبان داده، اما امانت داده و باز پس میگیرد و میپرسد: "با این رحمتی که به تو دادم چه کردی؟"، اگر کسی قدر رحمت را دانسته بود، از رحمانیت وارد رحیمیت میشود و به او حیات طیبه و خلود در بهشت میدهند و اگر کسی تلف کرده بود، خودش را تلف و محروم کرده است؛ و این نه با عدل الهی ناسازگاری دارد، و نه با رحمت او، و نه با مغفرت واسعهی او، و نه با عدل او.
* – خداوندِ رحمان و رحیم، هر چه داده و میدهد، از رحمتش است، اما همه در عین حال یک برگه و سؤال امتحانی نیز هست، فرمود: « وَلَـكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم »، یعنی: بله، رحمت من واسعه است، ولیکن در آن چه میدهم، برای شما "امتحان" است.
مغفرت – معنای «مغفرت واسعه» نیز این نیست که العیاذ بالله، خداوند هیچ علم، حکمت و عدلی ندارد، عالم را بیهوده خلق کرده، انبیا و اولیا و دین و نیز بایدها و نبایدها را همینطوری برای بازی فرستاده، هر کس هر راهی رفت و هر کاری کرد، فرقی نمیکند و همه را میبخشد.
بلکه، یعنی احدی از شمول مغفرت او محروم نمانده و نمیماند، چه بسیار گناهان که حتی توبه نکرده مشمول مغفرت واقع شده و میشود؛ همین که انسان به محض ارتکاب معصیت هلاک نشده، رحمت و مغفرت است؛ همین که فرصت بازگشت داده میشود مغفرت است و البته برای هر کس که طلب مغفرت کند، مغفرت مضاعف دیگری هم هست.
خلود – "خلود" به معنای استقرار همیشگی، برای همه اهل بهشت در تمامی درجات آن هست، اما برای تمامی اهل جهنم نیست، منتهی برای برخی هست.
همان که فرمود من رحمان، رحیم، غفور، عفوّ و توّاب هستم، همان فرمود که سریعالحساب و شدید الانتقام نیز هستم. همان که فرمود من میبخشم، همان فرمود کافر و مشرک و کسی که از رحمت من مأیوس باشد را نمیبخشم. همان که فرمود اهل بهشت "خالدین فیها" هستند، همان نیز فرمود عدهای هم در جهنم "خالدین فیها" هستند؛ و البته موکداً و مکرراً فرمود در این راستا به کسی ظلم نمیشود، بلکه خودشان به خوشان ظلم میکنند.
مثال:
اگر کسی دستش را به جسم داغی زد و به صورت سطحی سوخت، یا زیر آب یخ میگیرد تا سوختگی عمق نیابد و بهبود یابد و یا اصلاً هیچ کاری نمیکند و خودش ترمیم میشود.
اگر کسی دستش را عمیقتر سوزاند، ناچار میشود که سریع به معالجه بپردازد و با دارو درمان کند، وگرنه ممکن است عفونت کند و مصائب بیشتری را مترتب نماید.
اگر سوختگی عمقی بود، ضایعات آن میماند و با هیچ معالجهای بر طرف نمیشود و عمل پلاستیک نیز ظاهری را اصلاح میکند؛ اما در هر حال اصلاحی صورت گرفته است.
اگر دست کسی کاملاً سوخت و زغال (یا ذغال، که با هر دو نوشته میشود) شد، دیگر کاری برایش نمیتوان کرد. برای همیشه از داشتن دستی سالم و زیبا و کارآ، محروم میشود.
*- اعتقادات و اعمال ما نیز همین آثار را بر وجود ما دارند. ما قبول داریم که اسید پوست و گوشت را میسوزاند، اما باور نکردیم که کفر، شرک، نفاق، غیبت، تهمت، مال حرام و ...، چگونه روح و وجود ما را میسوزاند(؟!)
گاه این سوختگی به حدی است که گویا فرد استحاله شده است، [یعنی چیزی مبدل به چیز دیگری شده است. مثل آهن، چوب، برگ یا کاغذی که بسوزد و استحاله شود]، چنین کسی درونش و وجودش یک پارچه آتش شده است، چنان استحاله شده که دیگر با هیچ روشی قابل مداوا نیست، گوهر وجودش یک پارچه آتش مذاب است. او خلود مییابد.
* – ما به مقدار یا زمان گناه نگاه میکنیم و آن را به لحاظ کمّی و یا کیفی کم و ناچیز میبینیم! بدون توجه به این که اولاً معصیت و گناه در محضر عظیم، هر چقدر که به ظاهر کوچک باشد، بزرگ است – و ثانیاً در مورد گناه، ما فقط به "عمل" نگاه میکنیم که به نظرمان میرسد، بالاخره هر چه باشد، مکافاتش باید حدی داشته باشد. اما خلود در جهنم، به خاطر اعتقاداتی است که ساختار انسان جهنمی شده است – ثالثاً از آثار و تبعات آن که تا قیام قیامت ادامه دارد خبر نداریم، اما این آثار هست و در نظام تکوین (خلقت، بودن و شدن) و نیز نامهی اعمال ثبت میشود و نتیجهی آن در حیات اخروی به خود انسان بر میگردد:
«إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ» (یس، 12)
ترجمه: البته اين ماييم كه مردهها را زنده مىكنيم و آنچه را از پيش فرستادهاند (از عملهاى حال حيات) و آثار (پس از مرگ) آنها را مىنويسيم، و همه چيز را در امام آشکار (در نسخهاى آشكار - لوح محفوظ) به طور فراگير برشمردهايم.
شما امروز یک صدایی ایجاد کنید یا یک حرکتی به دستتان دهید، اثرش تا کهکشانهاست و برای همیشه باقی میماند، پس چرا باور نمیکنیم که آثار خوب و یا بد اعتقادات، اعمال، رفتار و اخلاق ما، برای همیشه باقیست، بر خودمان و دیگران اثر میگذارد و ...؛ پس جزا و مکافات آن نیز میتواند برای همیشه باقی باشد؟
وعده خلود در بهشت به اهل ایمان:
«وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» (التوبه، 72)
ترجمه: خداوند به مردان و زنان با ايمان بهشتهايى را وعده داده كه از زير (درختان و پای) آنها نهرها روان است؛ كه جاودانه در آن باشند، و نيز مسكنهاى پاكيزهاى را در بهشتهاى ابدى و خشنوديى از جانب خداوند (بهشت رضوان، از همه بهشتها و نعمتهایش) بزرگتر است، آن است كاميابى بزرگ.
وعده خلود در جهنم به اهل کفر و نفاق:
«وَعَدَ الله الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ» (التّوبه، 68)
ترجمه: خدا به مردان و زنانِ دو چهره و كافران، آتش جهنّم را وعده داده است. در آن جاودانهاند. آن [آتش] براى ايشان كافى است، و خدا لعنتشان كرده و براى آنان عذابى پايدار است.
وعده مغفرت و رحمت، به هر کسی که او را دست داشته باشد و تبعیت کند:
«قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (آلعمران، 31)
ترجمه: بگو: اگر خدا را دوست مىداريد پس پيروى از من كنيد تا خدا نيز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشايد، و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
مرتبط:
*- خداوندی که رئوف و رحیم و مهربانتر از مادر است، چگونه به آتش عذاب میکند؟ و چرا برای گناه در عمر کوتاه عذاب ابدی میکند؟ (13 اردیبهشت 1391)
*- مسئله بینهایت بودن عذاب (خلود در جهنم)، حتی برای شقیترین انسانها هنوز دغدغه ذهنی من بوده و برایم حل نشده است؟ (8 خرداد 1393)
- تعداد بازدید : 2539
- 20 دی 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی معاد