پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): قضاوت و انتخاب از روی نادانی، جوّزدگی، سطحینگری و ...، نه فقط در مورد "دین"، بلکه در هیچ موردی (انتخاب دوست، رشته تحصیلی، شغل، همسر، حزب، گروه و ... ) صحیح نمیباشد، اما از آن ناصحیحتر و مضرتر آن است کسی که به این بهانه خودش را فریب دهد و یا اجازه دهد دیگران فریبش دهند!
سایتها:
سایتها نه پیامبران الهی هستند و نه صاحبان مکاتب بشری؛ بلکه فقط یک وسیلهی اینترنتی جهت سهولت و سرعت ارتباطات میباشند، از این رو بسنده کردن به پایگاههای اینترنتی به عنوان تنها منابع مطالعاتی، به طور کلی کار غلطی است، چه رسد به این که برای عدهای، هر چه در هر سایتی درج شده باشد مانند "وحی مُنزل"، تلقی میگردد و جالب آن که این اهمیت و اعتماد را فقط برای ضدتبلیغها، ضدارزشها، جوّسازیها و سیاهنماییها قائلند!
ایکس – شبهه:
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه) و سایر پایگاههای مشابه، همیشه در ردیف دوم، سوم و ... قرار دارند، چرا که حتماً ابتدا برای فرد (کاربر)، به واسطهی تفکر، مطالعه و یا ایجاد تردید و تشکیک از ناحیهی دیگران در فضای مجازی یا ...، سؤال و شبههای ایجاد شده است و سپس به دنبال پاسخ، به این پایگاه و یا پایگاههای مشابه رجوع میکند.
کار پایگاهها:
کار این گونه پایگاهها، پاسخگویی به سؤال یا شبههی رسیده در یک موضوع خاص میباشد؛ و تردیدی نیست که در ذهن انسان هزاران هزار سؤال و شبههی دیگر وجود دارد یا پدید میآید. پس همانگونه که ایجاد یک سؤال یا القای یک شبهه، نباید تمام شناخت و ایمان انسان را متزلزل نماید، پاسخ به یک سؤال یا شبهه نیز نمیتواند، تمامی اطلاعات لازم را در اختیار بگذارد.
عقل:
بالاخره آدمی هر کتابی [اگر چه قرآن کریم یا نهج البلاغه] و یا هر مطلب مندرج در سایتی را مطالعه کند، در نهایت باید با "عقل" خود بشناسد و انتخاب نماید. پس "عقل"، قبل از هر مطالعه و تحقیقی، خود معلوماتی دارد که بدان «بدیهیات اولیه عقلی» گفته میشود، مثل این که "عقل" هر پدیدهای را معلول میداند و معلول بدون علت را نیز قبول ندارد، دور و تسلسل را نیز باطل میداند، پس "علت العلل" را قبول دارد، یا برای هر حرکت و مُتحرکی، وجود مُحرک را ضروری میداند، یا وجود "نقضین" را قبول ندارد و ... .
روش مطالعه عقلی:
پس روش مطالعه نیز باید عقلانی باشد؛ وگرنه نه تنها به نتیجه نمیرسد، بلکه اساساً هیچ مطالعهی هدفدار و روشنگری ننموده است، و انسان در این روش، فقط خود را در معرض خُرده اطلاعات ضد و نقیض قرار میدهد و صد سال هم طول بکشد، راه به جایی نمیبرد.
مثال:
*- فرض کنید که انسان بخواهد هر ملکولی را در این عالم تجزیه کند تا ببیند که آیا پدیده هست یا نیست؟ بدیهی است که هیچ گاه موفق نشده و به نتیجه نمیرسد؛ اما حکم عقل به او میگوید که هر محسوس و محدودی، حتماً پدیده است. پس او، هر ادعای خلافی را بر اساس همین اصل مسلم عقلی، کنار میگذارد و نمیگوید: حالا بگذار چند سالی هم این ملکول را مطالعه کنم.
*- فرض کنید یک بار در عقل و منطق ریاضی، به انسان ثابت میگردد که (2x 2=4)؛ پس اگر از انسان بپرسند که حاصل (2x2) چند میشود؟ فوراً میگوید (4)، اما اگر از او بپرسند: حالا بگو: 2x2 چند نمیشود؟! تا عمر دارد، هر رقمی به غیر از "4" را بگوید، آن نمیشود. لذا کوتاهترین، جامعترین و صحیحترین پاسخ این است که میگوید: هیچ عددی به جز "4".
لا إله الاّ الله:
کلمه توحید، یعنی «لا إله الاّ الله»، بر اساس همین اصل مسلم و قاعدهی عقلی استوار است، یک بار فرمود: «هیچ چیزی إله نیست – به غیر از الله جل جلاله»؛ وقتی عقل این معنا، مفهوم و حقیقت را درک کرد، دیگر نمیگوید: حالا ببینم آیا این فرعون، این طاغوت، این مجسمه، این گوساله، این هوای نفس، این ثروت، این قدرت و ... (و بی نهایت پدیدهها و ادعاهای یگر)، إله هستند یا نیستند؟ بلکه میداند که هیچ کدام "إله" نیستند و فقط الله جلّ جلاله، إله حق میباشد.
دعوت و انتخاب دین:
پس از آن که آدمی دانست، دین یعنی جهانبینی و ایدئولوژی منطبق بر آن – و پس از آن که فهمید هیج کس در این عالم بیدین نیست، لذا اگر دین حق را برنگزیده باشد، حتماً دین باطل را انتخاب و پیروی میکند، برای انتخاب دین، به جای پایگاههای انیترنتی، یا حتی هزاران جلد کتاب، به اساس "دعوت" هر یک توجه مینماید و دعوت حق را لبیک میگوید، سپس برای شناخت بیشتر از این حکم عقلی و فطری، کتاب میخواند، مطالعه میکند، از سایتها یا ... استفاده میکند، و اگر با دعوت دیگری مواجه شد، حتی میتواند مطالعه نکرده نیز حکم دهد که باطل است، اما اگر ضرورت ایجاب کرد، آن را نیز مطالعه میکند که ببیند حالا حرفشان چیست و چرا باطل است؟
«دعوت» یا به خدا، معاد و یکتاپرستی است و یا به هر چیز دیگری که باشد و هر «ایسمی» در پسوندش بیاید، دعوت به دنیای فانی میباشد و باطل است. درست مثل همان (2x2=4)، که هر عدد دیگری غلط است. حالا اگر کسی بگوید: «خیر، بنده میخواهم هر چه عدد است را محاسبه کنم و به نتیجه برسم»، خب خودش را فریب داده است و البته شیطانصفتان نیز از این خودفریبی او، نهایت سوء استفاده را خواهند برد.
"ایسم"ها:
اگر کسی بخواهد تمامی ایسمها، یا دست کم فقط شجرهنامه، تاریخچهی پیدایش و اصل دعوت "ایسم"های معروف عصر خودش را مطالعه کند، عمرش به پایان میرسد و این "ایسم"ها، نه تنها به پایان نمیرسند، بلکه هر روز بر تعدادشان افزوده نیز میشود، چرا که همه "دعوت به کثرت" دارند و خودشان نیز متکثر هستند و خبری از توحید و وحدت در آنها نیست، لذا هر کدام دیگری را نیز رد میکند؛ چرا که همگی فاقد "حقیقت" میباشند و دعوت به "إله"های دروغین و فانی میکنند.
پس "عقل سلیم" حکم میدهد که این دعوتها از اساس باطل هستند، [بودیسم، هندویسم، هگلیسم، مارکسیسم، کمونیسم، کاپیتالیسم، اومانیسم، اگزیستانسیالیسم، ماکیاولیسم، فمینیسم، اپورتونیسم، لیبرالیسم و ... ]، همه اسمهای بیمسما و خالی از حقیقتی هستند که خودشان و پدرانشان روی آن گذاشتهاند، و تعلق، وابستگی و پیروی (بندگیِ) آنها نیز همه باطل است، چنان که حضرت یوسف علیه السلام، منطق ابراهیمی را به هم سلولیهای خود بیان داشت و فرمود:
« مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ » (یوسف علیه السلام، 40)
ترجمه: این معبودهایی که غیر از خدا میپرستید، چیزی جز اسمهائی (بیمسمّا) که شما و پدرانتان آنها را خدا نامیدهاید، نیست؛ خداوند هیچ دلیلی بر آن نازل نکرده؛ حکم تنها از آن خداست؛ فرمان داده که غیر از او را نپرستید! این است آیین پابرجا؛ ولی بیشتر مردم نمیدانند!
نتیجه:
پس اگر کسی بگوید: «من اول میخواهم تمامی دعوتهای این عالم را مطالعه کنم، سپس انتخاب کنم»؛ قبل از همه خودش را فریب داده است، چرا که میداند حتی طی صد سال نیز نمیتواند تمامی دعوتهای باطل را مطالعه کند، رد و تکذیب آنها را نیز مطالعه کند، یکی یکی کنار بگذارد، تا احیاناً به دعوت حقی برسد و بگوید این را انتخب کردم؛ او یا هیچ گاه این دعوت حق را نمییابد و یا اگر مجبور به پذیرش شود نیز مانند فرعون و به هنگام غرق شدن و هلاکت است که دیگر به دردش نمیخورد.
«وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ * آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ »
ترجمه: (سرانجام) بنی اسرائیل را از دریا [= رود عظیم نیل] عبور دادیم؛ و فرعون و لشکرش از سر ظلم و تجاوز، به دنبال آنها رفتند؛ هنگامی که غرقاب دامن او را گرفت، گفت: «ایمان آوردم که هیچ معبودی، جز کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آوردهاند، وجود ندارد؛ و من از مسلمین هستم! * (امّا به او خطاب شد:) الآن؟!! در حالی که قبلاً عصیان کردی، و از مفسدان بودی!»
*- بلکه انسان عاقل، ابتدا اجازه میدهد که "عقل و فطرتِ" خودش، که حجّت درونی پروردگار عالم هستند، دعوت خود را علنی کنند، سپس برای افزایش علم و شناخت جهت استحکام بیشتر در اعتقادات، به مطالعهی این دعوت میپردازد و ذهنش را از پراکندگی و نیز حملات دور میدارد؛ و البته در این راستا، بهترین منبع علمی که هم پایههای توحیدی را میشناساند و هم دعوتهای غیر توحیدی و باطل را میشناساند، همان قرآن کریم میباشد.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
میگویند: «دین باید با تحقیق انتخاب شود»؛ پس آیا درست نیست که به سایتها ضد اسلامی برویم تا ببینیم آنها چه میگویند؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7790.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی