معاد یا تناسخ - تناسخ چه میگوید و ثانیا دلایل رد آن چیست؟ (این سؤال از سوی برخی از دانشجویان ارشد و فوق نیز طرح شده است) - (طلبه، قم)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): ابتدا باید بیاندیشیم و بدانیم که ریشهی پیدایش تصوراتی چون "تناسخ" و سپس دلایل خودشان برای اثبات و سبب اعتقادشان به آن چیست؟
*- بشری که از یک سو با دیدهی عقل، علم، قلب، فطرت و حتی نگاه فیزیکی به عالم طبیعت میبیند و میفهمد که "مرگ ظاهری" نمیتواند پایان کار و آخر خط حیات باشد و از سوی دیگری نمیخواهد به "معاد حقیقی" اذعان نموده و ایمان آورد، ناگزیر میشود که برای آن حقیقت، بدلیهایی جایگزین نماید، که از جمله آنها «تناسخ» است. اینان، با وهم و خیالی تحت عنوان "تناسخ"، هم مشکل ضرورت معاد "عود = بازگشت" را برای خود توجیه میکنند و هم مشکل ضرورت رسیدن به نتیجه در هر حرکت، یا همان عقوبت (عاقبت).
تعریف: برای "تناسخ" تعاریف گوناگونی ارائه شده است و نتیجه این میشود که "روح" یا به تعبیر برخی دیگر "نفس"، باید پاک و زلال شود، لذا پس از مرگ، به قالبهای دیگر (انسانها، یا حتی حیوانات و ...)، بر میگردد (حلول میکند) و در چرخههای گوناگون، فراز و نشیبهای لازم را پشت سر میگذارد، تا بالاخره پاک و زلال گردد!
این موهومات، همان بدلی سازی برای حیات پس از مرگ، در عرصههای قبر، برزخ، قیامت (مشحر، بهشت و جهنم و ...) میباشد، به گونهای که اولاً متکی بر خیال باشد و انسان بتواند خوشخیالی کند، و ثانیاً بار مسئولیت و تکلیف را بردارد و ثالثاً راه را برای مکتبسازی نبدد، چون عود و معاد حقیقی، چنین اجازه و امکانی را سلب میکند.
الف – در مورد بازگشت انسان؛ مکاتب بشری گوناگونی؛ "تناسخ" را به عنوان "بدل از اصل" مطرح کردهاند که معروفترین آنها عبارتند از: هندوئیسم، بودیسم و تائوئیسم و ... .
ب – اما باید دید که طرفداران و معتقدان به "تناسخ"، هیچ دلیلی از عقل، وحی و یا حتی علوم تجربی برای این تخیلات و اوهام خود اقامه کردهاند که حالا برای رد و نقد آن دلیل منطقی ارائه شود؟! عادت بدی (به ویژه پس از پیشرفت تکنولوژیِ ارتباطات و امکان فرافکنی در فضای مجازی) به اذهان عمومی داده شده است که مردم هر سخنی را بدون هیچ دلیل و منطقی دریافت کنند و حتی بپذیرند، بعد بگویند: «هر کس مخالف است، دلیل منطقی، سند و یا شاهدی بیاورد» در حالی که ابتدا "مدعی" باید دلیل و سند بیاورد.
معاد:
خداوند متعال، دهها دلیل عقلی بر ضرورت "معاد" آورده است، دلایلی که به صرف استدلال، عقل بر آنها حکم میکند، و در عرصهی مطالعه و تحقیق، زمین و آسمان و هر چه در آن است، گواه بر آن میباشد.
سرآمد این دلایل، مشاهدهی عالم هستی است که گواهی میدهد، این عالَم، باطل – پوچ – عبث – بیهوده و بازیچه آفریده نشده است و دلیل حق بودن خلقت نیز این است که آن را خداوند علیم و حیکم آفریده است و حکیم کار بیهوده نمیکند؛ و مشهودترین استدلال «چه در عرصه عقلانیت و فلسفه (و حکمت)، و چه در عرصهی فیزیک»، آن که هیچ حرکتی بیغایت نمیباشد؛ پس، از همین اصل نتیجه گرفته میشود که اعتقادات انسان و اعمال مبتنی بر آن نیز بازیهای بدون هدف، غایت و نتیجهای که بدان برسد نمیباشند. لذا زنده و مرده – عالم و جاهل – مؤمن و کافر – متقی و فاسد – عادل و ظالم و ... نمیتوانند در نتیجه مساوی باشند و بلا فاصله پس از مرگ، مساوی شوند. آن هم نزد پروردگار حکیم!
« وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَلَا الْمُسِيءُ قَلِيلًا مَا تَتَذَكَّرُونَ » (غافر، 58)
ترجمه: هرگز نابینا (کور دل) و بینا (بصیر) یکسان نیستند؛ همچنین کسانی که ایمان آورده، و اعمال صالح انجام دادهاند با بدکاران یکسان نخواهند بود؛ امّا کمتر متذکّر میشوید!
توحید و معاد:
« قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ » (الرّعد، 16)
ترجمه: بگو: «چه کسی پروردگار آسمانها و زمین است؟» بگو: «اللّه!» (سپس) بگو: «آیا اولیا (و خدایانی) غیر از او برای خود برگزیدهاید که (حتّی) مالک سود و زیان خود نیستند (تا چه رسد به شما؟!)» بگو: «آیا نابینا و بینا یکسانند؟! یا ظلمتها و نور برابرند؟! آیا آنها همتایانی برای خدا قرار دادند بخاطر اینکه آنان همانند خدا آفرینشی داشتند، و این آفرینشها بر آنها مشتبه شده است؟!» بگو: «خدا خالق همه چیز است؛ و اوست یکتا و پیروز!»
دلیل عینی و تجربی:
آیا نزد من، شما، ما و تمامی انسانها، بودن و نبودن – زشتی و زیبایی – عدل و ظلم – قسط و نابرابری – علم و جهل – آزادی و رفاه و دربند بودن و ...، برابر و همه پوچ و باطل میباشد؟! برای کفار نیز به رغم ادعاهایشان چنین نیست؛حتی برای حیوانات نیز گرسنگی و سیری، امنیت و خطر، آزادی یا در قفس بودن متفاوت است و آثار آب و هوا و خاک و تغذیه و کود و سموم، در گیاهان نیز متفاوت است. پس اگر نزد ما و در تک به تک اجزای عالم، هستی و نیستی، کمال و نقص، حسنه با سیئه و ارزش با ضد ارزش برابر نیست، معلوم میشود که در کلّ عالم و حرکت آن نیز چینن نمیباشد و فرض پوچی و ابطال، کاملاَ غلط است.
چه کسی میآورد و میبرد:
اگر چه انسان برخی از تحرکات خود را با اختیار و ارادهی خویش انجام میدهد، اما خود شاهد و گواه است که نه تنها تمامی تحرکات عالم هستی، بلکه بسیاری از تحرکات، فعل و انفعالات و بالتبع هیچ یک از نتایج و آثار تابعه، در اختیار خودش نمیباشد، مضافا برای که تمامی این پیدایشها و نابودیها، حرکتها، آثار و عواقب آنها، تأثیر و تأثرها و ... همه قانونمند، نظاممند و هدفدار میباشند.
از این رو، آدمی بخواهد یا نخواهد، مجبور به اذعان و اقرار است که امور را رشته به دست دیگریست و عالم از جای دیگری خلق شده و اداره میشود و خالقش مالک و رب (صاحب اختیار و تدبیر کننده امور) میباشد.
پس انسان، به راحتی میتواند تفکر کند و به نتیجه برسد که چه کسی ما را آورده و میبرد و مهمتر آن که به کجا میبرد؟
دنیا:
دنیا، دار تعلیم، ساخته شدن و آزمایش (امتحان) است؛ بنا بر این، کسی را پس از تعلیم، آموزش و امتحان، دوباره به عرصهی آموزش و امتحان بر نمیگردانند، چرا که دور باطل و تسلسل بیغایت و فعلی غیر علیمانه و حکیمانه میباشد. پس تردیدی نمیماند که انسان پس از مرگ، از این عالَم خارج شده و وارد عوالم دیگری میگردد و هرگز مجدداً به این عالم بر نمیگردد [رجعت که برای عدهای خاص و در شرایطی خاص و در زمانی خاص رخ میدهد، تناسخ نیست و روح کسی به قالب دیگری ظاهر نمیشود، همگانی نیست و ...؛ مانند رجعت حضرت مسیح و یا برخی از ائمه علیهم السلام].
***- پس تناسخ، یک موهوم ذهنی و توجیهی بیدلیل و باطل میباشد.
مشکل اصلی در باور به معاد حقیقی است:
احدی در این که هیچ موجودی پس از پیدایش به "عدم" نمیرود، تردیدی ندارد و نمیتواند داشته باشد. حتی صدا یا نوری که تولید میشود و به حرکت در میآید، هیچ گاه به عدم نمیرود.
بنابر این، انسان نیز پس از مرگ، به عدم نمیرود. اما راجع به این که "به کجا میرود و یا بُرده میشود"، مردم به طور کلی به دو دستهی "معتقدین به معاد حقیقی و منکرین آن" تقسیم میشوند و منکرین نیز به حسب باورهای گوناگون، متکثر به گروههای بسیاری میشوند. لذا ما به حسب موضوع بحث، میتوانیم از سه گروه نام ببریم:
یک – معتقدین به "توحید و معاد"، کسانی که به خداوند حی، علیم، حکیم، قادر، متعال و سبحان و بالتبع "وحی و نبوت" ایمان آوردهاند. این دسته میگویند: «آن که ما را خلق کرده و آورده، باید بگوید که نظام خلقت چگونه است و ما را به کجا میبرد؟» و البته کاملاً روشن و با دلایل متقن، بیان نموده است.
دو – یک عده برای آن که "معاد حقیقی" را رد و تکذیب کنند، به طور کلی آفریدگار عالم را کافر شدهاند. آنها در عین حال که میبینند که نه از هیچ به وجود آمدهاند و نه خودشان یا دیگران (از ماده گرفته تا انسانهای دانشمند) نمیتوانند حتی یک مگس را خلق کرده و یا ربودهی شدهی آن را بازستانند، اما در عین حال با نظریات اوهامی گوناگونی، که گاه اسم شریف و مقدس "علم" را نیز روی آن میگذارند، انکار و تکفیر میکنند.
مشکل آنها، اعتقاد به مبدأ آفرینش (خالق) نیست، برایشان فرقی ندارد که عالَم هستی را خدا خلق کرده باشد و یا غیر خدا! بلکه مشکل اصلی آنها "معاد" در جهانبینی توحیدی و اسلامی میباشد که آدمساز و مسئولیت آور است؛ "بایدها و نبایدها"یی را ایجاب میکند که با اهداف، خواستهها و تمایلات آنها، به ویژه در "نظام فردی یا اجتماعی سلطه"، سازگاری ندارد. لذا خدا را انکار میکنند تا معادش را بتوانند انکار کنند.
سه – گروه سوم، قائلین به عاقبت، نتیجه و یا بازگشت (عود و معاد) هستند، اما میخواهند بین "حق و باطل" راه سوم و وسطی را انتخاب کنند که نه منکر شده باشند و نه به معاد حقیقی ایمان آورده و مسئول شده باشند. این عده تخیلات موهومی چون "تناسخ" را مطرح میکنند.
قائلین به تناسخ یا هر نوع اعتقادات متافیزیکی دیگری، ابتدا باید به "روح"، "نفس به معنای جان"، "تدبیر و ربوبیتی خارج از اراده و سلطهی انسان" و ... را قائل شده باشند و سپس دربارهی چگونگی یا آیندهی آن سخن بگویند؛ اما میگویند: هر چند که این عالم پروردگاری داشته باشد و او اول را خلق کرده باشد، اما آخر را تعیین میکنیم که چگونه باشد!
آیا رد این موهومات، دلایل عقلی و منطقی و پیچیدهای میخواهد؟! آیا قیامت، بر اساس نظرات و دلخواههای ما (هر چند اوهام باشد) برپا میشود، یا اینها همه گمان (ظنّ)، برای گریز از حقیقت و فریب خود و دیگران میباشد؟!
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- معاد یا تناسخ - تناسخ چه میگوید و ثانیا دلایل رد آن چیست؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7853.html
- تعداد بازدید : 2446
- 27 تیر 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی معاد