«ایکس - شبهه»: در بررسی یک شبهه بر علیه اسلام، موضوع باید از دو جنبه بررسی شود: الف – چرا میگویند و چه مقصودی را دنبال میکنند؟ ب – چه میگویند و آیا سخنشان با وحی، عقل و منطق انطباقی دارد یا خیر؟
از سیاق این کلام مشخص است که نگرانی آنها ارزش «انسان» در مکتب اسلام نیست، بلکه میخواهند از این در وارد شده و اعتقاد، علاقه، احترام و جایگاه اهل عصمت (ع) را در دیدگاه مسلمان تضعیف کنند، منتهی از باب نفاق وارد شده و در قالب دفاع از «خدا» و موضوع پرستش آن را مطرح میکنند.
الف – البته که در دیدگاه اسلام، ارزش همهی موجودات عالم هستی و سرآمد آنها «انسان»، بسیار والاست، تا آنجا که او را «خلیفة الله» مینامد. لذا خواه انسان مؤمن باشد یا کافر، نزد انسان مسلمان محترم است و البته هر چه او با کسب فضائل که سرآمدش دوری از شرک و نفاق است، بیشتر احترام خود را حفظ کند و مرتبهی وجودیش بالاتر رود، محترمتر است. لذا انسان مسلمان و سپس انسان مؤمن و انسان متقی، انسانهایی که علم دارند و به علم خود نیز عمل میکنند، ارزش و جایگاه والاتری دارند و ارزش والای اهل عصمت (ع) نیز به خاطر اوج مرتبهی وجودی آنها در قرب به خداوند متعال است.
ب – ارزش یک مؤمن در اسلام، آن قدر والاست که امام صادق علیهالسلام میفرمایند: اگر کسی خانهی کعبه [که مقدسترین خانهی روی زمین است] را خراب کند، خرابههایش را خرد کند، خردههایش را به آتش بکشد، گناهش کمتر از کسی است که آبروی مؤمنی را بریزد. بدیهی است اگر مکاتب دیگر و به ویژه مکاتب بشری نیز [نه تا این حد] بلکه اندکی برای «انسان» ارزش قائل بودند، در پی استثمار او به روشهای نوین و کهن نبوده و این همه قتل و جنایت و فساد و ظلم به راه نمیانداختند.
ج – اما چنان چه بیان شد، درد آنها و در واقع معضل آنها برای استثمار مسلمین، اعتقاد و رجوع مسلمانان (به ویژه شیعیان) به پیامبر و اهل بیت (ع) است. حال به این آقایان که ظاهراً مدعی «درد خداپرستی» هستند، میگوییم: شما پیامبر و امام را کنار بگذارید و بگویید که خدا را چگونه میشناسید، چگونه عبادت میکنید و چگونه اطاعت میکنید تا ببینیم اصلاً عملی هست یا خیر؟!
سؤال میکنیم: قبل از آن که ما دنبال واسطهای بگردیم، دنبال این هستیم که بدانیم آیا خداوند متعال بندگانش را هدایت نموده یا رها کرده است؟ اگر هدایت نموده، آیا با واسطه بوده و یا این که به هر کسی به صورت مستقیم وحی نموده است؟ اگر به بنده و شما و ایشان (همگان) وحی نرسیده، لابد پیامبری ارسال نموده است. پس او خود این واسطه(ها) را قرار داد و فرمود برای قرب به من «سیر به سول کمال و تقرب به کمال مطلق»، به دنبال وسیله باشید و وسیلهای ما را به هدف میرساند، که خود او که هدف است آن را قرار داده و معرفی کرده باشد.
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (المائده - 35)
ترجمه: هان اى كسانى كه در زمره مؤمنين در آمدهايد، از خدا پروا داشته باشيد، و در جستجوى وسيلهاى براى نزديك شدن به ساحتش- كه همان عبوديت و به دنبالش علم و عمل است برآئيد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار گرديد
ترجمه: هان اى كسانى كه در زمره مؤمنين در آمدهايد، از خدا پروا داشته باشيد، و در جستجوى وسيلهاى براى نزديك شدن به ساحتش- كه همان عبوديت و به دنبالش علم و عمل است برآئيد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار گرديد
حال دقت کنیم که خداوند به واسطهی «وحی» که آن را نیز به واسطهی «نبی و رسول» به بشر ابلاغ نموده، از ما چه خواسته است؟ آیا فرموده وقتی وحی را دریافت کردید، دیگر پیامبر و امام را کنار بگذارید، یا فرموده جهت عبادت و اطاعت من، مطیع امر آنها باشید؟!
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً» (النساء - 59)
ترجمه: هان اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را اطاعت كنيد، و رسول و كارداران خود را (كه خدا و رسول علامت و معيار ولايت آنان را معين كرده) فرمان ببريد، و هر گاه در امرى اختلافتان شد براى حل آن به خدا و رسول مراجعه كنيد، اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد اين برايتان بهتر، و سرانجامش نيكوتر است.
و فرمود:
«قُلْ أَطيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرينَ» (آل عمران - 32)
ترجمه: بگو خدا و رسول را اطاعت كنيد اگر قبول نكردند بدانند كه خدا كافران را دوست نمىدارد.
و فرمود:
«مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفيظاً» (النساء -80)
ترجمه: كسى كه رسول را اطاعت كند، خدا را اطاعت كرده و كسى كه روى بگرداند بايد بداند كه ما تو را به نگهبانى آنان نفرستادهايم.
د – بسیار روشن است که تولید کنندگان اینگونه شبهات، هیچ آشنایی اندکی نیز با مبحث «توحید» ندارند و «خدا، خدا» گفتن آنها نیز نفاقی بیش نیست. لذا هیچ ادراک و فهمی از معنا و مفهوم «پرستش» ندارند و تفاوت آن را نیز با «محبت»، «احترام»، «بزرگداشت» و ... ندارند.
اگر احداث مقبره، برای این که مؤمنین جمع شده و با توسل به عبادت خدا (نه عبادت صاحب قبر) بپردازند را پرستش انسان قلمداد میکنند، عمل کسی که برای خدا، جانش را به خاطر نجات جان دیگری فدا میکند را چه مینامند؟!
ھ – در خاتمه دقت شود که نوع انسان از آن جهت که فطرتاً عاشق کمال است، انسان برتر را دوست میدارد و حتی به او چنان عشق میورزد که او را الگوی خود قرار میدهد و تنها تفاوت در مصداق واقعی «انسان برتر» است. لذا تمامی کسانی که نسبت به عشق و ارادت مسلمانان و به ویژه شیعیان حرص و بغض و کینه دارند، خود همین احساس و حتی شدیدترش را به انسانهایی که از نظر آنان برتر است دارند و آنها را الگوی خود قرار میدهند. خواه یک شخصیت سیاسی غربی باشد، یا یک هنرپیشه، خواننده، فوتبالیست و ... . و بیشتر از ما مطیع آنها هستند. اگر ما برای رسول یا اهل بیت (ع) او مقبرهای میسازیم، اما در آن حرم به عبادت خدا مشغول میشویم، آنها نه تنها کعبهی دلشان،بلکه معبودشان همان است که برتر میشناسندش. چنان چه خداوند متعال خود میفرماید:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه ...» (البقره – 165)
ترجمه: و بعضى از مردم كسانى هستند كه به جاى خدا شريكها میگيرند و آنها را مانند خدا دوست میدارند و كسانى كه به خدا ايمان آوردهاند شدت محبتشان به خداوند است ... . (یعنی از مال و جان و بستگان، رسول و اهل بیت و ... هر چه را دوست میدارند، در راستای و ذیل محبت اوست).
و این همان چیزی است که شیطان میخواهد. یعنی محبوب و الگوی ما، به غیر از کسانی باشد که خداوند آنها را تطهیر نموده و معلم و الگوی بشر قرار داده است:
«لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً» (الأحزاب - 21)
ترجمه: به راستى كه زندگى رسول خدا براى شما سرمشق بسيار نيكى است (اما) براى آن افرادى كه به رحمت خدا و روز قيامت، اميدوار باشند، و خدا را بسيار ياد كرده و مىكنند.
کلمات کلیدی:
اعتقادی