اگر مسیح قربانی نشد، پس باب 53 اشعیای نبی دربارهی چه کسی است؟ اگر مسیح خدا نیست پس آیهی 6 از باب9 اشعیای نبی دربارهی چه کسی است؟
اگر مسیح قربانی نشد، پس باب 53 اشعیای نبی دربارهی چه کسی است؟ اگر مسیح خدا نیست پس آیهی 6 از باب9 اشعیای نبی دربارهی چه کسی است؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): چنان به کتاب "اشعیای نبی" استناد مینمایید که گویی به یک وحی مُنزل و تحریف نشده دسترسی یافتهاید!
شما ابتدا باید بپرسید: اگر تورات تحریف نشده، پس آن توصیفات سخیف راجع به خداوند متعال چیست؟ و اگر انجیل تحریف نشده، پس چرا چهار، پنج انجیل وجود دارند که با یک دیگر متفاوتاند؟
عقل:
بیتردید انسان عاقل، وقتی کتابی، متنی، گزارهای و نظریهای را میخواند و یا به سخنی گوش فرا میدهد، ابتدا آن را به "عقل" ارجاع میدهد تا ببیند که آیا معقول هست یا خیر؟
مگر هر چه را کتاب خدا بنامند، الزاماً کتاب خداست؟ و مگر هر چه در یک کتابی نوشته شده باشد، الزاماً درست و حق است؟! خداوند متعال در کلام وحی و کتاب قرآناش مکرر متذکر گردید که همین آیات قرآن مجید نیز "تفکر و تعقل" نمایید.
خداوند سبحان:
خداوند متعال یا "توحید" که فقط لفظ نیست که هر کسی هر توصیفی را که دلش خواست، به آن نسبت ده!. وقتی اسمهایی چون: خدا، إله، معبود و ربّ فقط واژه و لفظ گردید، آن را به هر کسی و هر چیزی، از بت گرفته تا گاو و مجسمهی گوساله، تا انسان و طواغیت آنها نسبت میدهند. بنابراین، وقتی شخصی، در بیان یا نوشتار (کتاب)، میگوید: «خدا»، باید دقت کنیم که چه تعریفی از خدا میدهد و آیا این تعریف "معقول" هست یا خیر؟!
خدای تورات، یک خدای پشیمان شده از خلقت و به ویژه خلقت انسان است (سموئیل اول باب 15 آیه ی 10) - یک خدای پیمان شکن (سموئیل اول باب 2 آیه 2) – و یک خدای نادان که حتی نشانی خانهی مؤمنین به خودش و کفار را نمیشناسد و تشخیص نمیدهد، لذا پس از هبوط به زمین، نشانی مؤمنانش را نمییابد و در سرزمین فلسطین سکنا میپذیرد که تا قیامت آنجا بماند! (سفر خروج باب 12 آیهی 12)...، خدای حقیقی و خدای موسی علیه السلام نمیباشد.
خدای انجیل: خدای اناجیل فعلی (نه خدای حقیقی و خدای حضرت مسیح علیه السلام)، خدایی است که از رحمِ بندهاش به دنیا میآید و بندگانش نیز او را به صلیب میکشند!
در انجیل یوحنا میخوانید: او در جهان بود، و جهان بهواسطهی او پدید آمد؛ امّا جهان او را نشناخت «۱۰». به مُلک خویش آمد، ولی قومِ خودش او را نپذیرفتند «۱۱». امّا به همهی کسانی که او را پذیرفتند، این حق را داد که فرزندان خدا شوند، یعنی به هرکس که به نام او ایمان آورد «۱۲»؛ آنان که نه با زادنی بشری، نه از خواهشِ تن و نه از خواستهی یک مرد، بلکه از خدا زاده شدهاند «۱۳».
●- این توصیفات، نه تنها کفر و شرک به خداوند متعال است، بلکه اهانت به عقل و شعور بشر نیز میباشد.
خاطره مباحثه با یک کشیش:
هجده یا نوزده سال داشتم که به کتابخانهی وابسته به یک کلیسا رفتم. کشیشی جوان، با احترام و محبت جلو آمد و گفت: «میتوانم راهنمایی کنم؟» گفتم: بله، انجیل حضرت مسیح علیه السلام را میخواهم. کتاب کوچک زرد رنگی به من داد که رویش نوشته شده بود: «انجیل یوحنا»، گفتم: من انجیل مسیح (ع) را میخواهم! انجیلی داد به نام "متی" و ماجرا تکرار شد و او فهمید که پیام و مقصود من چیست؟
پس، کتاب دادن را کنار گذاشت و وارد بحث شد. گفتم: من اهل شعار و انشا نیستم، از خدایت بگو. شما اهل "تثلیث" هستید، به «اب و ابن و روح القدس» معتقدید، برایم شرح بده.
گفت: خداوند دید چون از سنخ بشر نیست و نمیتواند آنها را مخاطب قرار داده و هدایت کند، در هیبت و هیکل یک آدم [حضرت مسیح]، از شکم [بندهاش] حضرت مریم علیها السلام به دنیا آمد، به سوی بندگانش رفت تا آنها را هدایت نماید ... .
سخنش را قطع کردم و گفتم: لابد بندگانش نیز او را به صلیب کشیدند و گفتند: برو همانجا که بودی و به کار ما کاری نداشته باش!
توحید (خداشناسی و خداپرستی) در قرآن:
این خدایان زاده شده، به صلیب کشیده شده، پیرمرد و موسفید، کشتیگیر، فراموشکار و ... کجا و خداوند سبحان و توصیفش در قرآن کریم آمده است، که اگر در میان صدها آیهی توحیدی فقط به سوره الإخلاص توجه شود و در مضامین آن تأمل، تفکر و تعقل گردد، کافیست.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *
به نام الله (اسم خاص)، رحمان و رحیم؛
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ *
بگو، اوست الله یگانه؛
اللَّهُ الصَّمَدُ *
الله صمد است [در منتهی سیادت و بزرگی است، نقص به او راه ندارد، قائم به ذات است و همه نیازها و غایات به سوی اوست).
لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ *
نزاییده و زاده نیز نشده است. (نه والِد است و نه وَلد)؛
وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ *
و برای او هیچ مانندی وجود ندارد (احدی کفو، همتا و مانند او نیست).
حضرت مسیح علیه السلام:
بدیهی است که وقتی یک گزارهی تاریخی ارائه میشود، انسان عاقل از یک سو آن نقل را به عقلش ارجاع میدهد و از سوی دیگر توجه میکند که گوینده کیست؟
بنابراین، ما حضرت مسیح علیه السلام، نحوهی خلقت، تولد و عروج ایشان را مبتنی بر کلام وحی در قرآن کریم میشناسیم. یعنی وقتی با "عقل و علم"، توحید و نبوت را شناختیم، به نبوت و رسالت حضرت خاتم الانبیاء صلوات الله علیه و آله معرفت و ایمان پیدا کردیم، حال به کتابش رجوع میکنیم و خداشناسی، پیامبر شناسی و معاد شناسی را از آن تعلیم میگیریم و البته هر کلام را باز هم به "عقل" ارجاع میدهیم تا تصدیق صورت پذیرد.
فرشتگان و انبیا نیز مخلوقاتند:
تمامی فرشتگان و انبیای الهی، چون سایر موجودات، همگی "مخلوقات" خدا هستند، نه خود او و یا پدران – فرزندان – همکاران – شریکان – یا مشاورانش، و البته فرشتگان و انبیای الهی، بندگان خاص و ارزشمند خداوند سبحان میباشند، چرا که کاملاً مطیع اوامر او هستند (نه تابع نفس خود یا دیگران):
« وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ * وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ * لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ » (الأنبیاء، 25 تا 27)
ترجمه: و پيش از تو هيچ پيامبرى نفرستاديم مگر اينكه به او وحى كرديم كه خدايى جز من نيست پس مرا بپرستيد * و گفتند [خداى] رحمان فرزندى اختيار كرده! منزه است او، بلكه [فرشتگان و انبیا] بندگانى ارجمندند * كه در سخن بر او پيشى نمىگيرند و خود به دستور او كار مىكنند.
خلقت حضرت مسیح علیه السلام:
« إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ » (آلعمران، 59)
ترجمه: در واقع مثل عيسى نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت.
بارداری حضرت مریم علیها السلام:
« إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ * وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ * قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ » (آلعمران، 45 تا 47)
ترجمه: [ياد كن] هنگامى [را] كه فرشتگان گفتند: اى مريم! خداوند تو را به كلمهاى از جانب خود كه نامش مسيح عيسى بنمريم است مژده مىدهد در حالى كه [او] در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است * و در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى] با مردم سخن مى گويد و از شايستگان است * [مريم] گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنكه بشرى به من دست نزده است گفت: چنين است [كار] پروردگار خدا هر چه بخواهد مىآفريند چون به كارى فرمان دهد فقط به آن مىگويد باش پس مىباشد.
تولد حضرت عیسی علیه السلام:
(سوره مریم علیها السلام، 22 تا 33)
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا *
پس [مريم] به او [=عيسى] آبستن شد و با او به مكان دورافتادهاى پناه جست
فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا *
تا درد زايمان او را به سوى تنه درخت خرمايى كشانيد گفت: اى كاش پيش از اين مرده بودم و يكسر فراموششده بودم
فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا *
پس از زير [پاى] او [فرشته] وى را ندا داد كه غم مدار پروردگارت زير [پاى] تو چشمه آبى پديد آورده است
وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا *
و تنه درخت خرما را به طرف خود [بگير و] بتكان بر تو خرماى تازه مىريزد؛
فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا *
و بخور و بنوش و ديده روشن دار؛ پس اگر كسى از آدميان را ديدى بگوى من براى [خداى] رحمان روزه نذر كردهام و امروز مطلقا با انسانى سخن نخواهم گفت
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا *
پس [مريم] در حالى كه او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد گفتند: اى مريم به راستى كار بسيار ناپسندى مرتكب شدهاى
يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا *
اى خواهر هارون پدرت مرد بدى نبود و مادرت [نيز] بدكاره نبود
فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا *
[مريم] به سوى [عيسى] اشاره كرد؛ گفتند: چگونه با كسى كه در گهواره [و] كودك است سخن بگوييم
قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا *
[نوزاد] گفت منم بنده خدا؛ به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است؛
وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا *
و هر جا كه باشم مرا با بركت ساخته و تا زنده ام به نماز و زكات سفارش كرده است
وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا *
و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است
وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا *
و درود (سلام) بر من، روزى كه زاده شدم و روزى كه مىميرم و روزى كه زنده برانگيخته مىشوم.
عروج حضرت مسیح علیه السلام:
«وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا » (النساء، 157)
ترجمه: و گفته ايشان كه ما مسيح عيسى بن مريم پيامبر خدا را كشتيم و حال آنكه آنان او را نكشتند و مصلوبش نكردند ليكن امر بر آنان مشتبه شد و كسانى كه در باره او اختلاف كردند قطعا در مورد آن دچار شك شدهاند و هيچ علمى بدان ندارند جز آنكه از گمان پيروى مىكنند و يقينا او را نكشتند.
«بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا» (النساء، 158)
ترجمه: بلكه خدا او را به سوى خود بالا برد و خدا توانا و حكيم است.
●●● – این شناخت، باور و اعتقاد ما راجع به حضرت عیسی بن مریم، مسیح علیه السلام است، بنابراین، هر نقل و گزارهی دیگری را با عقل و این آیات انطباق میدهیم و اگر منافاتی نداشت و مغایر نبود، میتوانیم بگوییم: احتمالش قابل قبول است، حال باید تحقیق کنیم که واقعیت هم دارد یا خیر؟
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
اگر مسیح (ع) خدا نیست و قربانی (به صلیب کشیده) نشده، پس ابواب 9 و 53 در "اشعیای نبی"، در مورد چه کسی است؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8778.html
- تعداد بازدید : 2918
- 2 شهریور 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی حج