«ایکس – شبهه»:
الف – طراحان این سیدی و سیاستگذاران تبلیغاتی آن، سعی دارند تا فرافکنی مغالطهکارانه، القا کنند که هر کس مخالف محتوای این سیدی و اهداف آشکار یا نهان آن است، لابد مخالف نزدیک بودن ظهور است! و این سؤال را در ذهن مخاطبین طرح میکنند که چه دلیلی دارید که ظهور نزدیک نیست؟
در مقام پاسخ دقت فرمایید که نه تنها هیچ شیعهای ظهور را دور نمیپندارد، بلکه چنان چه در آن نقد نیز بیان گردید، اعتقاد نقلی و عقلی هر شیعهای که اندک مطالعه و توجهی داشته باشد بر این است که «ظهور نزدیک است». چنان چه در دعای عهد نیز اذعان میکنیم که «بر خلاف دشمنان، ما ظهور را نزدیک میبینیم». چرا که شیعه موظف است که همیشه «منتظر» و آماده باشد و اگر ظهور را نزدیک نبیند، این انتظار معنایی ندارد. پس مخالفت با محتوای این سیدی به هیچ وجه به مثابهی مخالفت با احتمال نزدیک بودن ظهور که دعای هر شیعه ای است نمیباشد، منتهی برای اثبات این که ظهور نزدیک است، دلایل متقن، مستدل و مشهود بسیاری حتی در واقعیتهای جهان امروز وجود دارد که همگی مسئولیتآور نیز هستند و هیچ لزومی ندارد که حدسها، گمانها و احتمالات را ملاک بینش قرار گیرد.
ب – گرامیان دقت نمایند که به طور کلی در مورد عصر ظهور و ظهور آن حضرت (عج)، در احادیث «علائم» و «شرایط» خاصی بیان گردیده است که اغلب از آنها مطلع هستیم. مهم این است که بدانیم ما در ظهور و بروز علائم، هیچ نقشی نداریم و به همین دلیل هیچ وظیفهای نیز در مقابل آن علائم به ما تکلیف نشده است. مضافاً بر این که در حدیثهای محکم و متواتر آمده است: ضرورتی ندارد که حتماً همهی «علائم» بروز و ظهور داشته باشند – چه بسا بدائی حاصل گردد. اما در مقابل «شرایط» ظهور و قیام حضرت (عج)، همگی نقش داریم و و موظف و مکلف هستیم. به عنوان مثال: در مقابل سید خراسانی به عنوان یکی از علائم نزدیکی ظهور یا وقوع زلزلهها، سونامیها، خسوف و کسوفها و ...، تکلیفی نداریم، اما در مقابل ایمان، عمل و ترویج اسلام ناب، دور ساختن ذهن خود و دیگران از خرافات، واقعبینی و پرهیز از گرایش به شایدها و احتمالات، جهاد و مقابله با کفار و ظالمین و ... که فراهم کنندهی شرایط ظهور است، همه مکلف و موظف هستیم.
ج – در مورد سید خراسانی بودن یا نبودن مقام معظم رهبری، عزیزان دقت فرمایند که موضوع تأیید یا تکذیب این نسبت به ایشان نیست. بلکه توجه به دو نکتهی مهم ذیل مد نظر است:
ج/1: نکتهی اول آن که ذهن ما را از مقام «ولایت» که بسیار والاتر از مقام «سید خراسانی» بودن است، به سمت دیگری معطوف ندارند که این خود نوعی تضیعف ولایت و ولایتپذیری به صورت غیر مستقیم است. و گرنه اصل مسئله مطروحه، مطلب خاص و مهم و بدیعی نیست. از همان موقعی که حضرت امام خمینی (ره) رحلت نمودند و حضرت آیت الله العظمی خامنهای (ره) رهبری نظام و جامعهی اسلامی را بر عهده گرفتند، شیعیان لبنان و بسیاری دیگر ایشان را «سید خراسانی» خطاب میکردند.
حال فرض میگیریم که ایشان همان سید خراسانی باشند، چه اتفاقی میافتد؟ ما چه تکلیفی در قبال سید خراسانی داریم؟ هیچ. اما، موظف هستیم برای تقویت اسلام و زمینهسازی شرایط ظهور، طرفدار «ولایت فقه و قوانین اسلام» به جای فقه و قوانین غرب و شرق بوده و بالتبع مطیع ولایت فقیه باشیم. پس میتوانیم به اذهان عمومی بگوییم که با توجه به تطبیق شرایط فعلی با روایات، استقرار جمهوری اسلامی ایران، حکومت اسلامی، رهبری فقیه، پیروی مردم از ولایت و ولایت فقیه، محور قرار گرفتن ایران اسلامی در جهان اسلام، تقسیم جهان به دو بلوک کفر و اسلام، بیداری، هوشیای و قیام مسلمانان جهان و ...، که همگی از «شرایط» ظهور است، ظهور إن شاء الله نزدیک است و با باید با ایمان، تقوا، علم و بصیرت بیشتر تابع و حامی «ولایت فقیه» باشیم. حال چه لزومی دارد که این مهمات را رها کنیم و بگوییم که «احتمال میرود به خاطر شباهتها، ایشان سید خراسانی باشند»؟ خوب باشند. سید خراسانی بودن یا نبودن ایشان چه نقشی دارد؟ نقش در ولایت ایشان و اطاعت ما از ولایت است.
ج/2: نکتهی دوم حایز اهمیت این است که ما باید «عوام» نباشیم تا دیگران برای مطامع خود، نسب به ما هوس و طمع «عوامفریبی» نداشته باشند و قصد نکنند تا از احساسات دینی ما سوء استفاده کنند. اگر سرتاسر این محتوای این سیدی را به صورت خلاصه بیان کنیم، به شرح ذیل است:
«ظهور بسیار نزدیک است، چون به احتمال قوی مقام معظم رهبری همان سید خراسانی، احمدینژاد همان شعیب فرمانده ارتش سید خراسانی، ملک عبدالله و ملک ... همان سفیانی هستند». دلیل قاطع و موجه این نظریه نیز این است که در چند مورد خطاب به مقام معظم رهبری «سید خراسانی» گفتند و ایشان رد نکرد! و سپس گفتند: هر کس مخالف است دلیل بیاورد!
آخر این هم شد حرف؟! آیا این سخنها تسخیف فرهنگ غنی تشیع و انتظار و ترویج عوامگرایی نیست؟ مضافاً بر این که اولاً مدعی باید دلیل بیاورد، نه این که هر کس هر ادعایی دلش خواست بکند و سپس بگوید هر کس قبول ندارد دلیل بیاورد! این همان مثل ملانصرالدین است که گفت: ستارههای آسمان به این تعداد است که من میگویم و هر کس نظر من را قبول ندارد، برود ستارهها را بشمارد و دلیل بیاورد. این همان فرهنگ غرب است که یک نظریهی بیدلیل میدهند و میگویند هر کس قبول ندارد دلیل بیاورد! خیر. شما باید دلیل متقن برای ادعایتان بیاورید.
پس، دقت شود اصلاً مسئله این نیست که ایشان سید خراسانی هستند یا خیر؟ بلکه مسئله عوامفریبی و به راهانداختن جنجالهای هدفدار و عوامفریبانه است. ثانیاً اگر ایشان رد نکردند، تأیید هم نکردند، حال آیا میتوانیم هر نسبتی که به ایشان روا میدارند را به دلیل عدم تأیید یا تکذیب، روا بدانیم؟! آیا این یک انحراف در چگونگی تفکر، بینش و قضاوت نیست؟ لابد دلیل بر شعیب بودن آقای احمدینژاد نیز این است که تا کنون این شایعه را تکذیب نکردند؟ آخر این دیگر چه منطقی است؟! آن هم در مقابل تفکرات و اندیشه و اعتقادات متکی به عقل و وحی در تشیع؟!
د: اما نکتهی مهمتر از همه این است که منظور تولید و نشر کنندگان این سیدی اصلاً این نیست که مقام معظم رهبری سید خراسانی هستند یا خیر؟ بلکه با استفاده از این مطلب که به ذهن نزدیکتر است، سعی دارند سایر ادعاها را بدون دلیل القا کرده و به آنها تقدس بخشند.
کلمات کلیدی:
اعتقادی