چطور وجود امام زمان رو باور کنیم - امامی هست که غایبه؟ آیا اطمینان به منابع و روایات کافیه؟ اگر کسی قبول نداشته باشه حکمش چیه؟ کافر و نجس محسوب میشه؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اول آن که به هیچ وجهی، در عقاید دیگران (مردم)، تجسس و تفتیش ننماییم. در جامعهی ما، همه مسلمان هستند، اگر چه احکام را درست رعایت ننمایند. دوم آن که دنبال این نباشیم که سریعا به دیگران انگ کافر، مشرک و نجس بزنیم! به ویژه با توجه به این که "کافر و نجس" فقهی، شرایط و احکام دیگری دارد؛ چنان که نه تنها مسلمانان اهل سنت، همه برادران دینی ما هستند، بلکه مسیحیان که به تصریح قرآن کریم، اهل تثلیث میباشند، همه اهل کتاب و پاک هستند.
کسی که ابتدا به ساکن، چیزی را نمیداند، مقصر نمیباشد؛ چرا که هیچ کس ابتدا به ساکن چیزی را نمیداند. بلکه تقصیر آنگاه است که در پی دانستن و شناختن نمیرود و تقصیر بزرگتر آنگاه است که پس از شناخت (هر چند اندک)، تکفیر مینماید.
باور امام زمان علیه السلام:
شناخت و باور امام زمان علیه السلام نیز مانند شناخت باور سایر امامان و پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله میباشد؛ مگر آنان در مقابل چشم ما حاضر شدهاند؟! یا مگر در زمان حیاتشان، تمامی مردم آنها را میدیدند و یا هر کسی که میدید، به سرعت ایمان میآورد؟!
دقت نماییم که "دیدار حضوری"، هیچ دلیلی بر صحت ادعا از سوی مدعی و پذیرش مردم نمیباشد. در دیداری حضور، فقط یک شخص دیده میشود و یقین حاصل میگردد که او هست؛ حالا پیامبر است یا خیر و یا امام است یا خیر که با دیدار حضوری معلوم نمیگردد. فرض نمایید که یک شخصی را دیدید و او مدعی شد که "من امام زمان شما هستم"، حال از کجا میفهمید که این ادعا حق است و یا باطل؟! آیا تمامی کسانی که انبیا و رسولان الهی و یا ائمهی اطهار علیهم السلام را از نزدیک دیدند، دعوی و دعوت آنان را پذیرفتند؟! و آیا تمامی کسانی که به دعوت آنها پاسخ مثبت دادند، آنها را از نزدیک دیدهاند؟!
●- باور وجود امام زمان، حضرت مهدی علیه السلام، به شناخت و باور "ولایت و امامت الهی" بر میگردد و نه به دیدار آنها. ابن ملجم معلون، امیرالمؤمنین علیه السلام را میدید – و یا کوفیان و شامیان، از نزدیک سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام را دیدند، اما ایشان را سر بریدند!
●- باور "ولایت و امامت الهی" نیز منوط به باور "نبوت" و خاتمیت حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله میباشد. مگر میشود کسی که نبوت، رسالت و خاتمیت ایشان را نمیشناسد و باور ندارد، به امامان، خلفا و جانشینان الهی ایشان ایمان بیاورد؟!
●- باور نبوت، رسالت و خاتمیت نیز به شناخت، باور و ایمان به "الله جلّ جلاله" و خالقیت، مالکیت، اولوهیت و ربوبیت او بر میگردد. مگر میشود کسی خدا را قبول نداشته باشد، سپس پیامبر خدا و وحی خدا را باور نماید؟!
اصول دین:
اصول دین در اسلام، تحقیقی است و تقلید در آنها جایز نمیباشد. یعنی کسی نمیتواند بگوید: «چون رسول خدا صلوات الله علیه و آله فرمودند: خدایی هست – من نیز باور کرده و میگویم که هست»، یا چون در حدیث و روایت آمده که معادی هست، من نیز قبول کرده و میگویم که هست! بلکه هر کسی باید به تناسب ظرفیت عقلی و علمی خود، بشناسد و ایمان بیاورد.
آیه (نشانه)، حدیث (گفتار معصومین علیهم السلام)، دلیل، برهان و استدلال، همه آموزههای علمی و تذکاری (یادآوری کننده) میباشند، اما شناخت کار "عقل" و فهم، باور و گرایش، کار "قلب" است. حتی خداوند متعال نیز با "عقل که به نور علم میبیند" شناخته میشود.
خداوند متعال به ما "عقل و قلب" اِعطا نمود و سپس کتاب خلقت و کتاب وحی را برای ما گشوده و میفرماید: «إقرأ - بخوان».
خداوند منّان، برای عقلی که به انسان داده، آنقدر ارزش و احترام قائل شده که حتی به منکران و مخالفان خود و حقایق عالم هستی، میفرماید: اگر راست میگویید و در ادعاهای منکرانهی خود صادق هستید، دلایل و براهین عقلی خود را بیاروید و اقامه کنید:
«أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» (النّمل، 64)
ترجمه: یا [کیست] آن که آفرینش را آغاز کرد، سپس آن را تجدید میکند، و کسی که شما را از آسمان و زمین روزی میدهد؛ آیا معبودی با خداست؟! بگو: «دلیلتان را بیاورید اگر راست میگویید!»
اصل و مصداق در امامت:
بنابراین، شناخت و باور اصل "ولایت و امامت"، همچون توحید و نبوت، یک شناخت عقلی است که آیات و روایات نیز به آن توجه و تذکر داده و تعلیم میدهند؛ اما شناساندن مصداق "ولیّ الله – امام – خلیفة الله – حجة الله"، کار وحی و رسول خدا صلوات الله علیه و آله میباشد. یعنی اگر گفته شد: «ما به حکم عقل، علم و وحی، به اصل ولایت و امامت و ضرورت آن پیبردیم، اما از کجا بدانیم که چه کسانی مصداق آن هستند و امامان کیانند؟»، آن وقت رسول خدا صلوات الله علیه و آله، به حکم خداوند متعال، ایشان را در مواقف گوناگون معرفی مینماید و در غدیر خم بر ولایت، امامت و خلافت آنان بیعت اخذ مینمایند.
امام غایب:
در مورد "غیبت"، تا کنون مباحث بسیاری را درج نمودهایم. در این فصل مختصر اشاره میشود که شخص امام، در هیچ عصری، غایب نمیباشد، بلکه از مَنظر من و شما و دیگران، پنهان (غایب) میگردد. پس، چون ایشان را نمیبینیم - مانند مردم مدینه که امام رضا علیه السلام را نمیدیدند، یا مردم عراق و سامرا، که امام حسن عسکری علیه السلام را که در حبس بودند، نمیدیدند – میگوییم غایب هستند.
بنابراین، "غیبت"، غایب بودن از نگاه و دیدگان ماست، نه غایب بود در وجود خودشان. ایشان هستند، مانند هر انسان زندهی دیگری – روی زمین زندگی میکنند، نه در چاه یا آسمانها – مانند همه مردم میخورند، میخوابند، بیمار و سالم میگردند، در جنگ و جهاد شرکت دارند ... و به انجام امور و وظایف ولایت و امامت الهی خود میپردازند.
آن چه که برای ما در "غیب" است، وجود ایشان نمیباشد، بلکه "قیام و حکومت" ایشان میباشد. لذا میگوییم: «امام غایب – یا غایب از نظر».
بنابراین، لازم است که ابتدا "ولایت شناس و امامت شناس" باشیم، سپس امام شناس باشیم، و سپس امام عصر خود، حضرت مهدی علیه السلام را بشناسیم.
●- دلایل عقلی و نقلی، برای شناخت اصل "ولایت و امامت الهی"، بسیار است. آنگاه که انسان موحد و مسلمان به حکم عقل دانست که "خالی بودن زمین از حجت خدا"، نه تنها با حکمت الهی، بلکه با حکم عقلی بشر نیز منافات دارد، میفهمد که «پس لابد، باید در هر عصری، امامی از سوی خدا باشد»؛ آن وقت میرود سراغ این حقیقت که «امام عصر من کیست»؟! و البته در شناخت این مصداق، احادیث و روایات موثق و معتبر، راهنمای او خواهند بود.
ژست من قبول ندارم:
ادعای "من قبول ندارم"، در برابر حقایق عالم هستی و بدیهیات عقلی و فطری، امروزه حتی برای بسیاری از به اصطلاح نظریهپردازان و روشنفکران، بیشتر یک "ژست" است، چه رسد به برخی از عوام! در گمان خود، برای ندانستن، نفهمیدن، ندیدن و باور نکردن، یک کلاسی قائل میشوند که برای عقلانیت، علم، فهم و شعور قائل نمیشوند و بدین صورت، جهل و تکبر خود را پوشش میدهند!
به همین دلیل، گاه در مجالس، وقتی کسی با یک ژستی مفتخرانه میگوید: «من قبول ندارم»، به او میگوییم: «اصلاً مهم نیست؛ تو قبول نداشته باش؛ با تکذیب و انکار تو هیچ حقیقتی تغییر نمیکند»!
خاطره:
ابتدای انقلاب، این به اصطلاح جوجه مارکسیستهایی که بعداً درونشان بیرون ریخت و دست به اسلحه بردند و مردم را قتل عام کردند، برای نفاق میگفتند: «ما امام را به عنوان رهبر مستضعفین قبول داریم»! روزی در دانشگاه، دانشجویِ چپی، چنین ادعایی کرد و به او گفتم: «این اصلاً مهم نیست که تو امام را به عنوان رهبر مستضعفین (نه مقام ولایت و فقاهت) قبول داری، بلکه مهم این است که او تو را قبول داشته باشد که ندارد! بسیاری در این عالم، خدا را قبول دارند، اما خداوند متعال آنها، اعتقادات و اعمالشان را قبول ندارد».
●- بنابراین، خداوند متعال، رسول الله، وحی و اهل عصمت، امامان علیهم السلام، هستند و با نفی و انکار عدهای، نیست نمیشوند؛ لذا مهم این است که ما به گونهای باشیم که آنها ما را قبول داشته باشند.
مرتبط:
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
چگونه وجود امام زمان را که غایب است باور کنیم؟ آیا اطمینان به احادیث کافیست؟ حکم کسی که قبول ندارد چیست؟ آیا کافر و نجس میباشد؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9690.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 4311
- 26 اسفند 1397
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی امام مهدی