آیا کسی که دین ندارد، اخلاق هم ندارد یا دارد؟ اگر دارد این دین و اخلاق مختص اسلام است یا ادیان دیگر نیز میتوانند داشته باشند؟ (حقوق)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس- شبهه):
ابتدا باید بدانیم و دقت نماییم که "دین و اخلاق" یعنی چه؟ اگر ندانیم "دین" یعنی چه و "اخلاق" به چه معناست و یا چیست؟ چگونه میتوانیم بگوییم کسی دین و اخلاق دارد یا ندارد و یا چگونه دین و اخلاقی دارد؟!
●- "دین"، [صرف نظر از کدام دین]، باورهایی است که موجب انقیاد، خضوع، پیروی، اطاعت، تسلیم، حقوق و جزا میگردد و البته که از نوع نگرش شخص به عالَم هستی (جهانبینی) نشأت میگیرد.
در این تعریف، هیچ تفاوتی بین دین اسلام و یا مسیحیت و سایر ادیان الهی، با بودیسم، هندوئیسم و سایر مکاتب بشری و "ایسم"ها وجود ندارد؛ همگی نوعی دین میباشند. بتپرستان، گوسالهپرستان و مجسمه آلت تناسلی پرستان نیز دین دارند، چنان که شهوت، قدرت، ثروت و شهرت پرستان نیز نوعی دین دارند.
"دین و دینگرایی"، در فطرت انسانها نهادینه شده است؛ از اینرو، "بیدین محض"، در این عالَم وجود ندارد و هر کسی نوعی دین دارد، چرا که نوعی جهانبینی و باورهای مبتنی بر آن دارد که حقوقی را بر او مترتب میسازد؛ چنان که در قرآن مجید، به "دینداریِ کفار" تصریح شده است و آنها را نیز برخوردار از نوعی دین که به آن گرویدهاند میخواند و میفرماید: «به آنها بگو: دین شما برای خودتان و دین من برای خودم - لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ / الکافرون، 6».
بنابراین، تمامی شعارهایی که در ضد تبلیغ علیه "دین" سر میدهند و فرافکنی میکنند، دروغ است، چون دین خودشان را نیز شامل میگردد. آنان که میگویند: «دین قصههای اساطیری است / ماتریالیسم» - یا آنان که میگویند: «دین افیون جامعه است / مارکسیسم» - و یا آنان که میگویند: «دین نباید در سیاست و حکومت دخالت کند / سکولاریسم» و ...؛ به قصد فریب و به بندگی خود کشاندن مردمان، دروغ میگویند؛ چرا که خودشان نیز نوعی دین دارند و در واقع میخواهند بگویند و تحمیل کنند که «دین تو نه، ولی دین من آری»!
●- اما "اخلاق"، یعنی: «چگونگی موضعگیری انسان (یا جامعه)، در برابر هر چیزی و مواجه با هر امری». پس "بیاخلاق محض" نیز وجود ندارد، بلکه اخلاقها متفاوتند.
اگر موضعگیری کسی در برابر الله جلّ جلاله، شناخت و ایمان به او باشد، میشود "اخلاق او در این امر"، و اگر موضعگیری کسی، کفر و شرک نسبت به او باشد، میشود "اخلاق او در این امر".
بنابراین، هر کسی، در برابر هر چیزی یا هر امری، نوعی موضعگیری یا اخلاق دارد، هر چند جزئیترین امور، مانند نوشیدن یک جرعه آب باشد. یکی به محض تشنگی، هر آبی ببیند مینوشد – دیگری دقت دارد که تمیز باشد و میکروب نباشند – آن یکی به پاکی و نجسی نیز توجه دارد – دیگری به مالکیت آن نیز توجه دارد – دیگری نگاه میکند که تشنه دیگری نباشد و اگر باشد، او را مقدم میشمارد و ...؛ اینها همه اخلاق یا همان مواضع گوناگون در برابر نوشیدن یک جرعه آب میباشند. پس اخلاق (موضعگیری) تمامی شئون و امور انسان و جامعه را در بر میگیرد، حال خواه اخلاق شخصی باشد، یا اجتماعی – اقتصادی باشد یا سیاسی و ... .
اخلاق حیوانی:
بسیاری از مواضع و کارهایی که ما انسانها برای آنها ارزش و حرمت خاصی قائل هستیم، "اخلاق حیوانات" نیز میباشند. حیوان نیز برای خودش وطن تعریف میکند، یک محدودهای را برای خودش تعیین میکند، با علامت گذاری مرزبندی میکند و تا پای جان از آن دفاع میکند! – حیوان نیز برای محافظت از فرزندان و تغذیهی آنها زحمت فراوان میکشد و حتی جان خود را به مخاطره میاندازد – سگ، هنگام گرسنگی جزع و فزع نمیکند، قدردان کسی میشود که به او خوبی میکند، به صاحبش وفادار است، از اموال صاحبابش محافظت میکند – به دشمن او یورش میبرد و ...؛ حتی به تصریح قرآن کریم، حیوانات عبادت و تسبیح نیز دارند و نسب به آن شعور دارند و آگاهند.
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ» (النّور، 41)
ترجمه: آيا نديدى تمام آنان كه در آسمانها و زمينند براى خدا تسبيح مىكنند، و همچنين پرندگان به هنگامى كه بر فراز آسمان بال گستردهاند؟! هر يك از آنها نماز و تسبيح خود را مىداند؛ و خداوند به آنچه انجام میدهند داناست!
اما حیوانات، معرفت عقلی و ایمان قلبی ندارند، آن چه میکنند از روی غریزهی حیوانی است، نه هدفمندی اختیاری – ارادهی آنها محدود به همان غرایز حیوانی است و هرگز بین "حق و باطل و خیر و شرّ" قرار نمیگیرند تا یکی را برگزینند – حیوان نمیتواند کفر بورزد و ظلم کند – و یا با تفکر و مطالعه، شناخت خود را افزایش بخشد و با عباداتی اختیاری، مراتب وجودی خود را بالا ببرد و با اراده بر عمل صالح، خود را صالح سازد، و یا فاسد و فاسق شود و خود را به هلاکت بیندازد.
اخلاق انسانی:
"اخلاق" و یا بهتر بگوییم: «ریشههای اخلاقی"، چیزی نیست که انسان فاقد آن باشد و مجبور شود که مانند علوم گوناگون، آن را از بیرون بیاموزد و کسب نماید؛ بلکه اصول آن [مانند اصل پرستش و دینداری یا ولایتپذیری]، فطری میباشد، یعنی در وجود همگان نهادینه شده است.
همگان برای "عدالت" ارزش قائلند و شعار "عدالتخواهی" سر میدهند، اگر چهخود از ظالمترینها باشند، مانند امریکا، انگلیس و نظامات سلطه – همگان برای "حقوق و رعایت آن" ارزش قائلند، برای حق حیات، حق آزادی، حق مالکیت و سایر حقوق شخصی و اجتماعی، ارزش قائلند؛ اگر چه خودشان متجاوزترینها به حقوق دیگران باشند! تمامی قوانین جهان، برای تبیین و رعایت حقوق وضع میشوند و برای خاطی و متجاوز، مجازات تعریف و تعیین میشود.
اگر به دروغگو، دروغ بگویند، بدش میآید – اگر اموال سارق را بربایند، ناراحت و معترض میشود – و اگر به نوامیس مادی و معنوی یک فاسد و فاسق و متجاوز، تعرضی شود، به شدت برخورد مینماید.
بنابراین، اخلاقیات حیوانی و نیز آن چه ویژۀ انسان میباشد، در وجود آدمی نهادینه شده است؛ مضافاً بر این که فرمود: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا / الشمس، 8» پليدكارى و پرهيزگارى انسان را به خودش الهام کرد؛ و نفرمود: فقط مؤمنان، بلکه این الهام همگان را شامل میگردد.
اخلاق دینی / الهی:
با توجه به اخلاق غریزی و فطری انسان و حیوان، این پرسش در ذهن مطرح میشود که پس برای انسان، آن هم در عرصهی دین و دینداری، چه باقی ماند؟!
اما، بیان شد که آدمیان در برابر توحید، معاد، نبوت و رسالت - دین و شریعت و کتاب خدا - ولایت و امامت و نیز "حقوقی" که خداوند متعال وضع نموده است، مواضع (اخلاقیات) گوناگونی و متفاوت دارند. برخی با شناخت، ایمان میآورند – برخی کفر میورزند – برخی باجهالت و تکبر تمام، خودشان را در مقام داوری دین خدا قرار میدهند و اظهار میدارند که بخشی از معارف و حقوق الهی را قبول دارند و برخی دیگر را قبول ندارند، که در حقیقت آنها نیز کافرند و تابع هوای نفس و دین خودشان هستند و مواضع [اخلاق] خودشان را دارند:
«إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا» (النساء، 150)
ترجمه: كسانى كه خدا و پيامبرانِ او را انكار مىكنند، و مىخواهند ميان خدا و پيامبرانش تبعيض قائل شوند، و مىگويند: «به بعضى ايمان مىآوريم، و بعضى را انكار مىكنيم» و مىخواهند در ميان اين دو، راهى براى خود انتخاب كنند.
●- انسان موجودی اجتماعی است، زندگی اجتماعی دارد، پس نیازش به "قانونمندی و حقوق" را حتی در رابطه با طبیعت درک میکند، اما اخلاق مؤمن این است که میگوید: «قانونگذار خداوند خالق و اندازهگذار [قادر]، خدای علیم و حکیم است و اگر بشر در جزئیات یا اجرائیات قوانینی وضع میکند، باید منطبق با قوانین الهی و در آن چارچوب باشد، نه این که مغایرت داشته باشد» - اما مواضع و اخلاق کافر این چنین است که میگوید: «تبیین حقوق و وضع قوانین در اختیار خودمان میباشد، و هر گونه که به نفع خودمان ببینیم و دلمان بخواهد وضع میکنیم و همگان نیز باید رعایت کنند، وگرنه مجازات میشوند». اگر چه نام این مواضع و اخلاق را دموکراسی گذاشتهاند، اما این دیکتاتور محض است و فقط صاحبان قدرت و ثروت میتوانند حقوقی را تبیین و وضع نموده و آن ا بر جهانیان تحمیل نمایند.
هدفمندی:
در هر حال، انسان موجودی هدفمند میباشد، ارزش مواضع و کارهایش، متناسب با هدف و اهدافش ارزیابی و سنجش میشود؛ لذا مهم است که یک موضع (اخلاق) خوب و درست، به چه قصدی اتخاذ شده است؟ ارزش آن به همان مقدار خواهد بود. فرق است بین کسی که در راه وطن، از وطن دفاع میکند و حتی در این راه کشته میشود، با کسی که در راه خدا از وطن دفاع میکند؛ لذا با کشته شدن، به مقام والای "شهادت" میرسد. آن یکی نزد مردم محترم است و چند صبایی یادش را گرامی میدارند، و این یکی نظر به وجه الله میکند، شمع تاریخ میشود و حیاتش در مراتبی بالاتر، جریان دارد.
مواضع و کارهای خوب کافر، در همین دنیا میماند و چون دنیا فانی است، همه حبط شده و از بین میروند، اما مواضع و کارهای خوب مؤمن، مراتب وجودی خودش را ارتقا میبخشد، او را مقرب میسازد، خداوند متعال که خود مالک همه چیز است، شاکر او میشود و او را اجر میدهد.
«إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ * لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ» (فاطر، 29 و 30)
ترجمه: به يقين كسانى كه كتاب خدا را همواره تلاوت مىكنند و نماز را به پا داشته و از آنچه به آنها روزى كرده ايم نهان و آشكار انفاق نمودند، تجارتى را اميد دارند كه هرگز كساد و زيان ندارد * تا خداوند پاداشهاى آنها را به نحو كامل عطا كند و از فضل خويش بر (پاداش) آنها بيفزايد، زيرا او بسيار آمرزنده و حق شناس و سپاسگزار است.
مشارکت و همافزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
آیا کسی که دین ندارد، اخلاق هم ندارد یا دارد؟ اگر دارد این دین و اخلاق مختص اسلام است یا ادیان دیگر نیز میتوانند داشته باشند؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10724.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 1618
- 23 آذر 1399
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون