پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
"ذات" معانی گوناگونی دارد و گاه به چیزهایی به غلط و عادت گفتاری "ذات" میگویند!
میدانیم که نه فقط ذات مقدس الهی، بلکه هیچ ذاتی قابل شناسی نیست و ذوات، با "اسمها = نشانههایشان" شناخته میشوند؛ چنان خداوند سبحان نیز با "اسمها = نشانههایش"، که الفاظ نیستند، بلکه وجودهای خارجی هستند، جلوه میکند و شناخته میشود.
«وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (الأعراف، 180)
ترجمه: و براى خداست نامهاى نيك (نشانههای وجودی و کمالی)؛ خدا را به آن (نامها) بخوانيد! و كسانى را كه در اسماء خدا تحريف مىكنند (و بر غير او مىنهند، و شريك برايش قائل مىشوند)، رها سازيد! آنها بزودى جزاى اعمالى را كه انجام مى دادند، مىبينند!
آیا شما ذات خودتان و یا دیگران و یا هیچ موجود دیگری را میشناسید؟! خیر. چنان که هر تعریفی که از خود یا سایر موجودات بنمایید، بیان نشانههای شماست، نه ذات شما؛ مثل این بگویید: من انسان هستم، دختر یا پسر هستم، مسلمان و ایرانی هستم، چاق یا لاغر، بلند یا کوتاه هستم و ...؛ اینها همه نشانههای شماست، نه ذات شما که نه جسم دارد و نه جنسیت.
اگر مقصود از "ذات"، اصل هستی باشد، میتوان گفت که به غیر از باریتعالی که هستی محض است، هیچ کس ذاتی ندارد، و هر چه هست، تجلی هستی اوست که به آنها ماهیات گوناگون بخشیده است.
بنابراین، وقتی "ذات" در ممکنات یا وجود ندارد و یا دست کم این است که قابل شناخت نمیباشد، مگر به وسیلۀ نشانهها، چطور میتوان گفت که کسی "خوش ذات و یا بد ذات" است؟!
●- از خداوند سبحان، بد و شرّ صادر نمیشود، بنابراین نه تنها هیچ موجودی را بد نیافریده است، بلکه تمام آفرینش او اَحسن است: «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ - او همان كسى است كه هر چه را آفريد نيكو آفريد/ السجده، 7»؛ و البته انسان را در بهترین اندازهها و قوامها آفرید تا امکان رسیدن به مقام خلیفة الهی داشته باشد: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ - به يقين ما انسان را در بهترين قوام (ساختار) آفريديم / التّین، 4»
●- اما منظور از "ذات" در ممکنات (مخلوقات)، همان ماهیت آنهاست که از "جنس و فصل" تشکیل میشود که وارد مباحث فلسفی آن نمیشویم و فقط همین قدر اشاره میشود که "جنس و فصل" هر چیزی را از غیر خودش متمایز میکند؛ لذا میتوانید به اشخاص یا اشیای گوناگون اشاره کنید.
فطرت پاک و همگانی است:
"فطرت"، در این مبحث، همان "سرشت" آدمی میباشد که برخی به آن "ذات" نیز گفتهاند و "سرشت"، یعنی خداوند متعال، آدمی را اینگونه خلق کرده است.
این فطرت پاک است، آیینهای پاک که رو به خدا دارد؛ و بالتبع میلها و گرایشاتی دارد که اکتسابی نیست، لذا در همگان وجود دارد.
شهید آیت الله مطهری رحمة الله علیه، شهید مطهری گرایشهای فطری را منحصر در پنج امر میداند که بقیه امور به نوعی به همین پنج مورد برگشت داده میشوند که عبارتند از: 1. حقیقت جویی؛ 2. گرایش به خیر و حقیقت؛ 3. گرایش به جمال و زیبایی؛ 4. گرایش به خلاقیت و ابداع؛ 5. عشق و پرستش (مجموعه آثار، ج 3، ص 492 – 503).
اگر دقت کنیم، این تمایلات و گرایشات، در همگان وجود دارد و حد و مرز هم ندارد، اگر چه ممکن است مصادیقش برای هر کسی متفاوت شود. مثل این که همگان بیحد عاشق و طالب کمال بیحد میباشند؛ اما یک عده، شهوت، قدرت و ... را کمال دانسته و به جای محبوب حقیقی و فطری برمی گزینند؛ اما محبوب غایی مؤمنان، الله جلّ جلاله میباشد:
«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)
ترجمه: و برخى از مردم به جاى خدا همتايانى (از بت ها و ستارگان و اجنّه) برمى گزينند كه آنها را چنان كه بايد خدا را دوست داشت دوست مىدارند، ولى كسانى كه ايمان آوردهاند شدت (غایت) محبتشان است؛ و اگر كسانى كه ستم كردهاند آن هنگام كه عذاب (آخرت) را مشاهده مىكنند ببينند كه قدرت و نيرو همه از آن خداست و خدا سخت كيفر است.
●- این فطرت همگانی و غیر اکتسابی، آنقدر پاک، شفاف، روشن و حجّت است که خداوند متعال میفرماید: «انسان را با چنین فطرتی خلق کردم، پس روی به آن آورید که دین قیّم همین است»:
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (الرّوم، 30)
ترجمه: پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگونى در آفرينش الهى نيست؛ اين است آيين استوار؛ ولى اكثر مردم نمىدانند.
آثار عوامل بیرونی در خوبی و بدی انسان:
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «كُلُّ مَولودٍ يُولَدُ على الفِطرَةِ، و إنّما أبَواهُ يُهَوِّدانِهِ و يُنَصِّرانِهِ - هر مولودى بر فطرت (توحيد) زاده مىشود و اين پدر و مادر او هستند كه وى را يهودى و نصرانى بار مىآورند/ شرح نهج البلاغة: 4/114»
این بیان نورانی که مشابهش در احادیث دیگری نیز تبیین شده است، یعنی خداوند متعال هیچ مخلوق بدی نیافریده است، و به ویژه انسان را با فطرت خداخواهی، خدادوستی و خداجویی آفریده است، اما عوامل بیرونی، در شکوفایی استعدادها، رشد و کمالش، و یا متقابلاً در تعطیل شدن عقل، مریض شدن قلب و پوشانده شدن فطرتش، نقش دارند.
نطفۀ حلال – لقمۀ مادی و معنوی حلال که آدمی در روح و جسم خودش میریزد و با آن رشد مییابد – عقلانیت و حاکم نمودن عقل [که حجت درونی انسان است] بر نفس و شهوات حیوانی – تعلیم و تربیت، چه توسط پدر و مادر، چه معلم، چه محیطو چه فضای فرهنگی و رفتاری، تقویت اراده، چگونگی انتخابها و ...، همه در ساختار آدمی، نقش مستقیم دارند؛ و تمامی تعلیمات معرفتی، اخلاقی و احکام الهی، برای مساعد نمودن شرایط مادی و معنوی و ممکن نمودن چنین رشد و کمال میباشد.
شاکله
بنابراین، چیزی به عنوان "خوش ذاتی و بد ذاتی" به معنایی که ابتدا به ذهن خطور میکند، وجود ندارد، بلکه مقصود همان "شاکله" میباشد؛ و این "شاکله" در فرآیندها، افت و خیزها، تغییرات و سپس استمرارها شکل میگیرد. پس در اصطلاح به کسی که "شاکلۀ" خوبی دارد، "خوش ذات" و به کسی که بدی تمام وجودش را گرفته و "شاکلۀ" نامطلوب و ناخوشایندی دارد، "بد ذات" گفته میشود.
«قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلًا» (الإسراء، 84)
ترجمه: بگو: «هر كس طبق شاکله (ساختار روحی، روانی، اعتقادی، اخلاقی، مزاجی، شاخصهها و خصیصههای) خود عمل مىكند؛ و پروردگارتان كسانى را كه راهشان نيكوتر است، بهتر مىشناسد».
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان.
پرسش:
چرا انسانها را خوش ذات و بدذات مینامند؟ از دیدگاه اسلام چه چیزی یا چه چیزهایی موجب میشود تا یکی خوش ذات باشد و یکی بد ذات باشد؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/social/11269.html
کلمات کلیدی:
گوناگون