پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
بدیهی است که نقش و آثار درونی و بیرونی دعا در زندگی و سرنوشت بشر را نمیتوان در کمتر از چند جلد و یا دست کم یک کتاب کامل توضیح داد، اما به نکاتی اشاره میشود:
1- «دعا»، خواندن خداوند منّان و خواستن حاجت از اوست که البته کار قلب است و سپس از قلب به زبان و در قالب الفاظ نازل شده و بیان میگردد.
بنابراین، کسی که در پیشگاه او دعا میکند، اولاً: به آسمان بیکران رحمت الهی وصل میشود؛ ثانیاً: مرتبه و درجهاش آنقدر بالا میرود که باذن الله، با ربّ العالمین سخن میگوید؛ و ثالثاً خداوند سبحان شنوای او و درخواستش میباشد «إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ». بدیهی است که این ارتقای مرتبۀ وجودی، این اتصال و این مناجات، آدمی را از دورن متحول میسازد.
2- کسی که در پیشگاه پروردگار عالَم دعا میکند، «امید» به استجابت دارد و البته این «امید» است که ایجاد انگیزه میکند و سبب حرکت انسان در جهت رفع نیاز، رشد و کمال میگردد.
ترس و امید [خوف و رجاء]، دو بال پرواز، دو بازوی کار و دو پای حرکت آدمی میباشند، با نیروی «امید» حرکت میکند و با نیروی «ترس»، از خطرات باز میایستد و یا دوری میگزیند.
بنابراین، «امید به استجابت دعا»، آدمی را از افسردگی و خمودگی نجات میبخشد و او را زنده میکند و به حرکت وا میدارد.
3- وعدۀ استجابت از سوی خداوند رحمان و رحیم، «امید» را تقویت و مضاعف میگرداند:
«وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» (البقره، 186)
- و هنگامی كه بندگان من از تو درباره من بپرسند، من نزديكم! دعای دعا كننده را به هنگامی كه مرا میخواند پاسخ میگويم، پس آنها [نیز] بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند تا راه يابند.
بنابراین، دعا کننده میکوشد تا رابطۀ خود با خداوند متعال را نزدیکتر و محکمتر سازد و او نیز متقابلاً دعوت خداوند بینیاز را اجابت مینماید - و البته دعا کننده باید بداند که «استجابت»، فقط این نیست که عین نیاز در همان هنگامی که دعا کننده در نظر دارد، برآورده شود.
3- دعا نکردن، از «تکبر» است که یک حالت درونی میباشد؛ لذا «دعا کننده»، تکبر در برابر خداوند متعال را در خود میشکند و همین سبب تحولی بزرگ در دورنش میشود و او را به بندگی عاشقانه میکشاند. او میدانید که ابلیس لعین، به خاطر تکبرش از آن مقامات ملکوتی اخراج شد و به پایینتر مراتب سقوط کرد.
از اینرو، دعا کننده میداند که روح دعا، فقط بیان نیاز و ذکر حاجت نیست و دعا یک امر استحبابی نمیباشد، بلکه از واجباتی است که خداوند سبحان به آن امر نموده و البته وعدۀ استجابت نیز داده است و میفرماید: «دعا عبادت است و اجتناب از آن به خاطر تکبر میباشد و عقوبت سختی دارد»:
«وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ» (غافر، 60)
- و پروردگارتان فرمود مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم؛ در حقيقت كسانى كه از پرستش من كبر مىورزند به زودى خوار در دوزخ درمى آيند.
4- «دعا»، اعلام نیاز است به درگاه بینیاز. نیاز از یک سو بیانگر کمبود و نقص است و از سویی دیگر بیانگر رشد و کمالی میباشد که دعا کننده در نظر دارد.
نقص و نیاز، بیانگر «فقر» است؛ بنابراین دعا کننده نه تنها خود را غنی (بینیاز) نمیبیند، بلکه او را غنی میبیند و فقر خود را به غنای او متصل مینماید:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» (فاطر، 15)
- اى مردم شما به خدا نيازمنديد و خداست كه بى نيازِ ستوده است.
5- «فقر و نیاز» وقتی ایجاد و درک میشود که آدمی «مالک» چیزی نباشد؛ چرا که اگر مالک چیزی باشد، دیگر نیازی به آن ندارد. البته آدمی مالک هیچ چیزی نیست، مالک حقیقی هر چه هست، خداوند متعال میباشد؛ اما مهم این است که انسان این حقیقت را درک کند، چنان که امام صادق علیه السلام به عنوان بصری، در حدیث مفصلی فرمودند: «شرط اول بندگی آن است که بدانی مالک نیستی» (بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 91، ص: 110)
بنابراین، دعا کننده، هم میداند که خودش مالک نیست و هم میداند که فقط خداوند سبحان مالک است «وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ»؛ پس به کمال عبودیت (بندگی) میرسد.
انسان، فقط مالک دعاست
خداوند مالِک، انسان را مالِک هیچ چیزی ننموده است؛ آدمی حتی مالک بدن خودش هم نمیباشد؛ چنان که در دعای تعقیب نماز عصر میگوییم:
«وَ أَسْألُهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَىَّ تَوْبَةَ عَبْدٍ ذَلِيلٍ خاضِعٍ فَقِيرٍ، بَائِسٍ مِسْكِينٍ مُسْتَكِينٍ مُسْتَجِيرٍ، لَايَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَلَا ضَرَّاً وَلَا مَوْتاً وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُوراً.»
- و از او درخواست دارم که توبهام (بازگشتم به سوی خودش) را بپذیرد، توبه بنده خوار، فروتن، بینوا، پریشان و زمینگیر و پناهندهای که مالک سود و زیان و مرگ و زندگی و رستاخیز خویش نمیباشد.
اما، خداوند سبحان، بندگانش را فقط مالِک یک چیز نموده است که آن «دعا» میباشد، یعنی آدمی مالِک درخواست نیازش از آن مالِک غنی، کریم و حمید میباشد. چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام، در دعای کمیل، چنین مناجات مینمایند:
«يَا عَلِيماً بِضُرِّى وَمَسْكَنَتِى، يَا خَبِيراً بِفَقْرِى وَفاقَتِى ...»؛
- ای آگاه از پریشانی و ناتوانیام، ای دانای تهیدستی و ناداریام ... ؛
«يَا سَرِيعَ الرِّضا، اغْفِرْ لِمَنْ لَايَمْلِكُ إِلّا الدُّعاءَ، فَإِنَّكَ فَعَّالٌ لِما تَشَاءُ ...»؛
- ای خدایی که به سرعت از بندهات خشنود میشوی، بیامرز آن را که جز دعا مالک چیزی نیست، همانا تو هرچه بخواهی انجام میدهی.
6- بدیهی است که دعا کننده، نیازمند است و اگر نیاز و حاجتش را به درگاه خداوند سبحان نبرد، یا خود را برآورنده میبیند [که با نیازمندیاش منافات دارد] و یا درخواست را نزد دیگران خواهد برد و امید به لطف و کرامت آنها دارد که این خود عین شرک است. پس «دعا»، ضمن آن که بیانگر اعتقادات توحیدی میباشد، سبب تقویت ایمان توحیدی نیز میگردد.
7- دعا کننده، به حاجت و نیاز خود توجه ویژه مینماید؛ ضمن آن که ابتدا آن را به رحمت واسعۀ الهی متصل میکند، میاندیشد که آیا حاجتی که از خداوند متعال استجابتش را خواسته، معقول و مشروع هست یا خیر؟ و سپس میاندیشد که چه تدبیر و کارهایی باید انجام دهد تا استجابت نیز به او برسد؟ اینها همه حالات درونی میباشند.
●- بنابر این، آن چه از آثار دعا بیان شد و نیز آثاری که مجال بیانش نبود، همه حالات و تحولات درونی میباشند، از شناخت (معرفت)، ایمان، توکل و امید به خدایی که «دعا» خواندن او و درخواست از اوست، تا اتصال به رحمت واسعه و امید به استجابت و ... ؛ بدیهی است که چنین تحولاتی در درون، آثار و تبعات بیرونی دارد؛ لذا دعا سرنوشت دنیوی و اخروی را تغییر میدهد.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.
پرسش:
در پاسخی نوشتهاید: «دعا کنید که دعا در تحولات درونی وبیرونی نقش با اهمیتی دارد» امکانش هست توضیح بفرمایید که دعا چگونه باعث تحول درونی وبیرونی میشود؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/belief/12600.html
کلمات کلیدی:
گوناگون