پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
خیر. این تعبیر درست نیست و به هیچ وجهی مطابق عقاید دینی نمیباشد؛ چرا که گویی به فرشتگان گفته شده غیر خدا را بپرستید و به مسلمانان گفته شده که خدا را پرستش کنید! حضرت آدم علیه السلام و کعبۀ معظمه، هر دو قبلۀ تعیین شده از سوی خداوند متعال، برای سجده به خودش بوده و میباشد.
پس، هرگز نمیشود هر بینمازی را با ابلیس لعین مقایسه نمود و حتی بدتر دانست. هرگز نباید ابلیس لعین را بهتر از برخی و برخی را بدتر از ابلیس قلمداد نمود.
●- اشعار همیشه استعاره و کنایه و ... میباشند، گاهی درست و گاهی نیمه درست و گاهی نادرست میباشند، گاه از منظری درست و از منظر دیگری نادرست میباشند.
برخی گمان دارند که ابلیس لعین به خاطر نافرمانی در امر به سجده اخراج شد، در حالی که خدا او را برای این معصیت اخراج نکرد، بلکه ابتدا محاکمه نمود و علت این عصیان بزرگ را جویا شد و فرصت داد تا برای خودش مفر و راه نجاتی بیابد:
«قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ» (ص، 75)
- [خداوند سبحان] گفت: ای ابليس چه چيز مانع تو از سجده كردن بر مخلوقی كه با دست (رحمت و قدرت) خود او را آفريدم گرديد؟ آيا تكبر كردی، يا از برترينها بودی؟ (بالاتر از اينكه فرمان سجود به تو داده شود!).
ابلیس لعین که سابقۀ چند هزار سال عبادت داشت و به مقام ملکوتی رسیده بود، میتوانست لحظهای بیندیشد و بگوید: «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ - الهی جز تو نیست، تو منزهی، من به خودم ظلم کردم» (الأنبیاء، 87)؛ و طلب عفو و مغفرت نماید؛ اما بر تکبرش اقرار و لجاجت (پافشاری) کرد و پاسخ داد:
«قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ» (ص، 76)
- [ابلیس لعین] گفت: من از او بهترم! مرا از آتش آفريدهای و او را از گِل!
گویی به خداوند سبحان [العیاذ بالله] میگوید: تو درست تشخیص ندادی، من برترم، پس او باید به من سجده کند، نه من به سوی او! در اینجا بود که فرمان اخراج صادر شد و او برای همیشه ملعون (دور از رحمت الهی) گردید:
«قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ * وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ» (ص 77 و 78)
- فرمود: از آسمانها (و از صفوف ملائكه) خارج شو كه تو رانده درگاه منی * و مسلماَ لعنت من بر تو تا روز قيامت خواهد بود.
شرح این محاکمه، در آیات دیگر نیز آمده است:
«قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ» (الحجر، 32)
- فرمود: اى ابليس تو را چه شده است كه با سجده كنندگان نيستى؟!
«قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ» (الحجر، 32)
- [ابلیس لعین] گفت: من آن نيستم كه براى بشرى كه او را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريده اى سجده كنم.
«قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ * وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ» (الحجر، 34 و 35)
- فرمود از اين [مقام] بيرون شو كه تو رانده شدهاى * و لعنت (و دوری از رحمت حق) بر تو خواهد بود تا روز قيامت.
تکبر، علت اخراج
بنابراین، هم نافرمانی در سجده نکردن ابلیس لعین از تکبرش (خودبرتر بینی) بود و هم اخراجش از آن مقام ملکوتی به خاطر تکبرش بود؛ چرا که به خاطر همین تکبر، توبه و استغفار ننمود.
بدیهی است اگر تکبر در هر فرد دیگری ظهور و بروز یابد، خداوند سبحان او را نیز از مقامات انسانی در محضرش اخراج میکند و مشمول لعنت ابدی خویش میگرداند، چنان که امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، در خطبه قاصعه، ضمن تبیین کامل ماجرای تمرد و عصیان ابلیس لعین به خاطر تکبر، فرمودند:
«فَاعْتَبِرُوا بِما كانَ مِنْ فِعْلِ اللّهِ بِاِبْليسَ، اِذْ اَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّويلَ، وَ جَهْدَهُ الْجَهيدَ، وَ كانَ قَدْ عَبَدَاللّهَ سِتَّةَ آلافِ سَنَة ـ لا يُدْرى اَمِنْ سِنِى الدُّنْيا اَمْ سِنِى الاْخِرَةِ ـ عَنْ كِبْرِ ساعَة واحِدَة.»
از برنامه حضرت حق در رابطه با شیطان عبرت بگیرید، که اعمال طولانی، و سختکوشی او را (به خاطر لحظهای تکبر) تباه کرد، در صورتی که خداوند را شش هزار سال بندگی کرد که معلوم نیست ازسالهای دنیایی است یا سالهای آخرتی (که هر روزش هزار سال دنیایی است).
«فَمَنْ ذا بَعْدَ اِبْليسَ يَسْلَمُ عَلَى اللّهِ بِمِثْلِ مَعْصِيَتِهِ؟ كَلاّ! ما كانَ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْر اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً، اِنَّ حُكْمَهُ فى اَهْلِ السَّماءِ وَ اَهْلِ الاَرْضِ لَواحِدٌ»
- چه کسی پس ازابلیس، با آلوده شدن به گناهی چون گناه او از عذاب حق سالم میماند؟ حاشا؟ خداوند هرگز انسانی را به عملی وارد بهشت نمیکند که به خاطر همان عمل فرشتهای [کسی که به مقامات ملکوتی رسیده بود] را از آنجا بیرون کرد؛ امر و فرمانش در حق آسمانیان و زمینیان واحد است.
وَ ما بَيْنَ اللّهِ وَ بَيْنَ اَحَد مِنْ خَلْقِهِ هَوادَةٌ فى اِباحَةِ حِمًى حَرَّمَهُ عَلَى الْعالَمينَ.
و بین خداوند و اَحدی از بندگانش نرمش خاصی وجود ندارد تا به خاطر آن آنچه را بر جهانیان حرام کرده، بر او مباح گرداند.
فرمان خدا
هم قبله قرار دادن حضرت آدم علیه السلام برای فرشتگان فرمان خدا بود و هم قبله قراردادن کعبه برای مسلمانان، امر خداوند سبحان میباشد؛ بنابراین هر دو فرمان خداوند متعال است که گروهی اطاعت میکنند و گروهی نافرمانی میکنند. لذا چنین نیست که آن سجده، بندگی آدم باشد و سجده در نماز بندگی خدا باشد و این تعبیر در دو بیت مذکور درست نیست که شیطان آدم را سجده نکرد و بینماز خدا را سجده نمیکند! بلکه باید گفت: هر دو در مقابل امر خدا، عصیان کرده و میکنند.
بینماز
اهمال در نماز و یا به طور کلی ترک نماز، ممکن است دلایل گوناگونی داشته باشد؛ ممکن است کسی از روی نادانی، بیخردی، بیبصیرتی در اقامۀ نمازهایش اهمال کند؛ دیگری از روی تنبلی در غسل، وضو، رعایت پاکی لباس و محل نماز و نیز برپا داشتن نماز، اهمال کند و ... .
اما اگر کسی بر این باور باشد که «من برتر از آنم که امر خدا به نماز شامل من هم باشد؛ من برتر از آنم که نماز بگذارم، به رکوع روم، سجده نمایم و ...؛ او همانند ابلیس لعین، در مقابل خداوند سبحان بیماری تکبرش را بروز داده و از مقام انسانی هبوط پیدا میکند، مشمول لعنت (دوری از رحمت خدا) میگردد و به جهنم میرود. اگر چه نماز ستون دین است و هر کسی، به هر علتی نماز را ترک کند، خیمۀ دینش فرو میریزد.
ممکن است یک موحد بینماز، نه تنها هیچ دشمنی با خدا نداشته باشد، بلکه خدا و حتی نماز را بسیار دوست باشد؛ اما ابلیس لعین دشمنی و لجاجت کرد، لذا کسی که برای دشمنی با خدا ترک نماز میکند، مواضعی چون ابلیس لعین اتخاذ نموده و با همو محشور میشود.
بسیار فرق است بین کسی که به دیگری توجه لازم را ندارد، با کسی که به جنگ او میرود.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.
پرسش:
آیا این شعر «شیطان که رانده گشت به جز یک خطا نکرد - خود را برای سجدۀ آدم رضا نکرد - شیطان هزار مرتبه بهتر ز بی نماز - آن سجده بر آدم و این سجده بر خدا نکرد» مطابق عقاید دینی میباشد؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/Salat/12773.html
کلمات کلیدی:
گوناگون نماز