پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
اگر چه الحمدلله ملّت مسلمان و شیعۀ ایران، بیش از سایر مسلمانان جهان، با فرهنگ عاشورا رشد کردهاند و به همین دلیل و با همین نگرش و پشتوانه، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندهاند - در جنگ تحمیلی مقاومت کردند و به پیروزی رسیدند و ...؛ اما مگر در مجموع شیعیان جهان و حتی ما، چقدر از این نهضت میدانیم که اکنون ندانستن اهل سنّت برایمان مسئله باشد؟!
ما شیعیان، بیشتر اهل بیت و به ویژه سیدالشهداء علیهم السلام را دوست داریم، نه این که در حدّ لازم، امر ولایت و امامت را شناخته باشیم! ما بیشتر با فجایع، جنایات و مصیبتهای عاشورا آشنا شدهایم، نه این که دانش زیادی از علل و چگونگی آن داشته باشیم!
این که بدانیم در عاشورا چه فجایع و جنایاتی رخ داده است، علم و اطلاع از این قیام نیست، چرا که تا این حد از اخبار، برای همگان [حتی غیر مسلمانان و مورخان] قابل حصول میباشد!
●- چند نفر توجه دارند که سیدالشهداء علیه السلام، ده سال پیش از عاشورا نیز امام بودند، اما مسلمانان نه تنها ایشان را در حد یک عالِم دینی قبول نداشتند، بلکه بعضاً پاسخ سلام ایشان را نیز نمیدادند؟!
●- چند نفر توجه نمودهاند که چه جوّی و چگونه حاکم شده بود که مسلمانان در مکه، مدینه (کلاً سرزمین حجاز)، عراق و ...، ضمن آن که ایشان را دوست داشتند، همراهی ننمودند؟!
●- چند نفر به علل این نهضت و آثار آن تا به امروز توجه دارند؟!
خلاصه آن که «حادثه شناسی»، با ولایت و امامت و امام حسین علیه السلام شناسی، بسیار متفاوت میباشد.
مسلمانان اهل سنت
یک - چنین نیست که مسلمانان اهل سنّت، دربارۀ امام حسین علیه السلام و فاجعۀ عاشورا در کربلا، هیچ ندانند؛ بلکه بیشتر آنان مطلع میباشند؛ چرا که این نهضت عظیم، چیزی نیست که بتوان آن را مخفی نگهداشت!
دو - هرگز نباید تمامی اهل سنّت را به یک چشم دید و گمان نمود که همه مانند وهابیهای عربستان سعودی [که تعدادشان در آنجا نیز زیاد نیست] میباشند.
کشور ترکیه، بیش از 80 میلیون جمعیت دارد - هم چنین کشور مصر حدود 110 میلیون جمعیت دارد و صدها میلیون مسلمان در سایر کشورهای اسلامی زندگی میکنند که همگی آنها نه تنها از کربلا و عاشورا با خبرند، بلکه امام حسین علیه السلام را دوست دارند و معاویه و یزید را به خاطر ظلمها و جنایاتشان لعنت میکنند و از آنها تبری میجویند!
علل ضعف
نظرات بسیاری از مسلمانان اهل سنّت نه تنها با یک دیگر متفاوت است، بلکه با منابعشان نیز متفاوت و گاه متغایر میباشد.
متأسفانه همانگونه که علل و عواملی سبب عقب افتادگی، عوامی یا حتی گرایش به خرافات در میان بسیاری از شیعیان در طول تاریخ گردیده است، عوامل بسیاری نیز سبب بیاطلاعی، تعصبکور، باورهای سنّتی و غیر منطبق با منابع و مواضع متفاوت و حتی ضد نقیض در میان آنها گردیده است. از جمله اهمّ این عوامل عبارتند از:
*- دور شدن از اهل بیت (ع)، معارف، آموزهها و سیره زندگی ایشان؛
*- سلطه حکام جور به نام اهل سنّت و بالتبع ترویج «خلیفهگری» به جای اسلامگرایی و ولایت (که القای نظامهای مسیحی و به ویژه یهودی بود)؛
*- تشدید بغض به تشیع و در نتیجه به اهل بیت(ع)، به ویژه پس از پدید آمدن سلفیها و قدرت گرفتن وهابیهای انگلیسی؛
*- بستن حوزههای علمیه و محدود کردن فعالیت و تحقیقات و تألیفات علمای اهل تسنن و به طور کلی مسدود کردن باب اجتهاد؛
*- جلوگیری مستقیم و غیر مستقیم از دسترسی مردم به کتابهای معتبر اهل تسنن و... .
●- از اینرو، نه تنها اطلاعات عموم مسلمانان اهل تسنن تضعیف شده است، بلکه مواضع آنها نیز متفاوت و حتی مغایر با یک دیگر و حتی متضاد با منابعشان میباشد.
به عنوان مثال نگاه، باور، گرایش و علاقه به اهل بیت (ع) در میان مسلمانان اهل سنت در شرق ترکیه که اغلب شافعی هستند بسیار شدید است. یکی از علمایشان «علاء الدین حُجا» میگفت: ما نه تنها امام حسن و امام حسین (ع) را خیلی دوست داریم و اگر دقت کنید نام اکثر ما را حسن یا حسین گذاشتهاند، بلکه اغلب با روضه امام حسین (ع) که پدرانمان برایمان میخواندند بزرگ شدهایم و معاویه و یزید را نیز لعن میکنیم.
او میگفت: «امام حسین علیه السلام، متعلق به تمامی مسلمانان است و قیام ایشان نیز برای اسلام بود نه تشیع؛ اما من متعجم که چرا محبّت شما شیعیان به ایشان، سبب انقلاب شده است، اما محبّت ما چنین اثری برجای نگذاشته است؟!»
اما مسلمانان غرب ترکیه که اغلب حنفی هستند، مواضع متفاوتی دارند. به برخی از آنها القا کردهاند که ما حق نداریم راجع به بزرگان و از جمله خلفای صدر اسلام تحقیق کرده، سؤال نموده یا نظری بدهیم، چرا که همه صحابه و خلیفه بودهاند. همه آنها (طبق یک حدیث جعلی)، «عشره مبشره - ده نفری که به آنها بشارت بهشت داده شده است!» میباشند و در هر حالتی به بهشت میروند و از جمله معاویه (لعنة الله علیه)، طلحه، زبیر و ...! برخی دیگر میگویند: حسنین (ع) را محترم میدانیم، چون نوههای پیامبر اکرم (ص) بودند، اما راجع به تاریخ و عملکرد آنها نه فکر میکنیم و نه نظر میدهیم! برخی دیگر به خاطر بغضی که از شیعه به آنها القا شده است، اصلاً نسبت به نام اهل بیت (ع) نیز حساسیت پیدا کردهاند و حتی نمیخواهند دقت کنند که در هر حال حضرت علی علیه السلام، خلیفه چهارم آنها میباشد که اطاعتش واجب است.
این نگاه در میان مسلمانان مصری (به غیر از سلفیهایشان) کاملاً متفاوت است و اغلب نه تنها به اهل بیت و از جمله امام حسین علیهم السلام علاقهی وافری دارند، بلکه با منابع اهل تسنن نیز آشنایی بیشتری دارند.
همین نگاه در عربستان سعودی و کلیه ملتهای تحت سلطهی وهابیون انگلیسی (بخشی از افغانستان، پاکستان و ...)، که مذهب سلفی را (که نه تشیع را قبول دارد و نه تسنن را) به عنوان مذهب حقه و اهل سنّت جا میزنند، کاملاً متفاوت است و دشمنی هم دارند.
منابع معتبر اهل سنّت
اما در منابع بسیار معتبر اهل سنّت، حقایق بسیاری ثبت گردیده است که فقط چند به چند نقل بسنده میگردد:
*- از عایشه نقل شده است که گفت: حسین در حالی که به پیامبر وحی نازل میشد، به محضر وی در آمده و خود را روی او انداخت و از پشت او بالا رفت. جبرئیل گفت: یا رسول الله! او را دوست میداری؟ فرمود: چرا پسرم را دوست نداشته باشم؟ جبرئیل گفت: امّت تو بعد از تو، او را خواهند کشت. جبرئیل دست خود را دراز کرد و مقداری خاک سفید به او داده و گفت: در این سرزمین، این پسر تو کشته میشود و اسم این سرزمین، «طف » است. و چون جبرئیل از نزد پیامبر رفت، پیامبر از خانه خارج شد و در حالی که آن خاک را در دست گرفته بود و میگریست، فرمود: عایشه! جبرئیل به من خبر داد امّتم پس از من، فریب خورده و پسرم حسین را در سرزمین طف خواهند کشت. سپس در حالی که گریه میکرد، به طرف اصحاب خود - که در میان آنان علی، ابوبکر، عمر، حذیفه، عمار و ابوذر بودند – رفت. آنان عرض کردند: یا رسول الله! چرا گریه میکنید؟ فرمود: جبرئیل به من خبر داد پسرم حسین بعد از من در سرزمین طف به شهادت میرسد و این خاک را به من داده و گفت: در همان جا به خاک سپرده خواهد شد. (مجمع الزوائد، ج 9، ص 187)
*- شافعی - پیشوای یکی از مذاهب اربعه اهل سنت که علاقه و ارادت بسیاری به اهل بیت علیهم السلام دارد - در باره واقعه عاشورا، اشعار زیبایی سروده است که ترجمه برخی از ابیات آن به شرح ذیل است:
«این حادثه از حوادثی است که خواب مرا ربوده و موی مرا سپید کرده است - دل و دیده مرا به خود مشغول ساخته و مرا اندوهگین کرده است و اشک چشم، جاری و خواب از آن پریده است - دنیا از این حادثه خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم متزلزل شده و قامت کوهها از آن خواب ذوب شده است - آیا کسی هست که از من به حسین پیامی برساند، اگرچه دلها آن را ناخوش دارند؟! - حسین کشتهای است بدون جرم و گناه که پیراهن او به خونش رنگین شده - عجب از ما مردم آن است که از یک طرف، به آل پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم درود می فرستیم و از سوی دیگر، فرزندان او را به قتل میرسانیم و اذیت میکنیم! - اگر گناه من دوستی اهل بیت پیامبر است، از این گناه هرگز توبه نخواهم کرد - اهل بیت پیامبر در روز محشر، شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان بغضی داشته باشم، گناه نابخشودنی کردهام. (نامه دانشوران ناصری، ج 9، ص 298)
*- ابوالحسن اشعری (متوفای 324 ق)، بنیانگذار و پیشوای مکتب اشاعره، میگوید:
«چون ستمگری یزید از حد گذشت، امام حسین علیه السلام با یاران خود علیه بیداد او قیام کرد و در کربلا به شهادت رسید.» (مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلحین، ص 45)
*- ابن خلدون در پاسخ برخی که میگفتند بالاخره یزید خلیفه بود و در کشتن امام حسین (ع) اجتهاد کرده و مجتهد حتی اگر خطا کند بیتقصیر است، مینویسد: «نمیتوان گفت: یزید هم در کشتن امام حسین علیه السلام اجتهاد کرد، پس بی تقصیر است، چون صحابهای که با امام حسین علیه السلام در قیام شرکت نکرده بودند، هرگز اجازه قتل حضرت را نداده بودند. این یزید بود که با امام جنگید. این عمل یزید، نشانه فسق اوست و حسین علیه السلام در شهادتش ماجور است در حالی که یزید از عدالت به دور بوده و حسین علیه السلام علیه یک حاکم ظالم قیام کرده بود. (مقدمه ابن خلدون، ص 415 - ترجمه گنابادی).
*- علامه آلوسی، (متوفای 1270 ق)، که مرجع و مفتی اهل سنت عراق بود، در «تفسیر روح المعانی، در فاسد و ملعون بودن یزیدیان، به آیه «فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ * اولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ - پس [اى منافقان] آيا اميد بستيد كه چون [از خدا] برگشتيد [يا سرپرست مردم شديد] در [روى] زمين فساد كنيد و خويشاونديهاى خود را از هم بگسليد * اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل] ايشان را ناشنوا و چشمهايشان را نابينا كرده است» (محمد صلوات الله علیه و آله، 22 و 23) استناد میکند.
او از احمد بن حنبل - پیشوای مذهب حنابله - نقل میکند که: پسرش از وی در باره لعن یزید سؤال کرده، او جواب گفت: «کَیفَ لایَلعَنُ مَن لعنةُ الله فی کِتابِه؟! - چگونه لعن نشود کسی که خدا او را در کتابش لعنت کرده است؟!» عبدالله پسر احمد بن حنبل پرسید: من کتاب خدا را خواندم ولی لعن یزید را ندیدم؟ احمد بن حنبل در پاسخ، آیه شریفه « فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ. . .» را خواند و آنگاه گفت: «ایّ فِسادٌ و قَطیعةٌ اَشَدُّ مِمّا فَعَلَهُ یزید - چه فساد و قطع رحمی از فسادی که یزید مرتکب آن شده، بالاتر است؟ (مجله بصائر، ش 28، به نقل از «مقتل الحسین» ، ص 30)
*- آلوسی: در لعن یزید توقف نیست چون اهل گناهان کبیره و دارای اوصاف خبیثه بود و بر [مردم] مدینه ظلم و تعدی کرد و حسین علیه السلام را کشت و به اهل بیت اهانت کرد. (زندگی امام حسین(ع)، سیدهاشم رسولی محلاتی، ص 152)
مشارکت و همافزایی - لطفاً این پرسش و پاسخ را در راستای «جهاد تبیین»، برای دوستان به اشتراک بگذارید؛ متشکر.
کلمات کلیدی:
گوناگون کربلا