«ایکس - شبهه»: شخص وی را نمیشناسیم و موضوع بحث ما نیست، بلکه اولاً شنوندگان باید با عقل و بصیرت با هر گفته و ادعایی برخورد کنند و ثانیاً دستگاههای مربوطه باید پیگیری کنند. چون وقتی کسی که حتی مبتدیترین اطلاعاتی راجع به اسلام ندارد، جلسه تشکیل میدهد، عدهای را به دور خود جمع کرده و اندیشههای غلط و شیطانی را القاء میکند، اگر به جایی وابسته نباشد، اسیر هوای نفس بوده و برای چپاول به میدان آمده و چه بسا حتی این نام را جعل کرده باشد تا تحریفهایش به نام جناب «دکتر قنبری» که از دانشمندان مؤمن است شایع گردیده و موجه جلوه داده شود.
بدیهی است که انسان در هر نوع اندیشیدن و رفتاری الگو دارد و کسی که الگویش معصومین (ع) و از جمله حضرت فاطمةالزهراء علیهاالسلام نباشد، نه تنها از اسلام بویی نبرده، بلکه طبعاً الگویش مخالفین و معاندین با اسلام و مسلمین خواهد بود و چون به نام اسلام وارد میدان شده و حرف میزند، از منافقین میباشد. بدیهی است که «معصوم» الگو است. خواه پیامبر باشد یا امام و یا حضرات مریم یا فاطمه (ع).
سخن راجع به مقام، فضیلتها، عصمت و الگو بودن آن حضرت (ع)، مستلزم نوشتن کتابهای قطور طی قرون و به تناسب رشد شناختها توسط علمای صدیق میباشد که از تضاعت علمی و فرصت یک پاسخ خارج است، لذا در این مختصر فقط به چند نکته اشاره میگردد:
الف – رسول خدا (ص) به حضرت علی علیهالسلام فرمود: سلام بر تو ای پدر دو ریحانه! به زودی دو رکن تو از میان میروند و خدا خود کمبود مرا برای تو جبران مینماید. بعد از رحلت ایشان امام علی (ع) فرمودند: این یکی از دو رکن بود و بعد از شهادت حضرت فاطمه (ع) فرمودند: این رکن دیگر بود. (ذخایر العقبی، ص 56، چاپ مصر).
دقت شود که رکنیت حضرت فاطمهی زهراء علیهاالسلام به مثابهی رکنیت پیامبر اکرم (ص) برای ایشان بود و هر معنایی که از رکنیت پیامبر اکرم (ص) برای امام علی (ع) تصور شود، راجع به رکن دوم نیز همان تصور و تصدیق میگردد.
ب – رسول اعظم (ص) در فرمایشات متعددی که شیعه و سنی نقل کردهاند، فرمان اقتدا به اهل بیتش را میدهد و در نهایت نیز میفرماید: من میروم و کتاب و عترت را باقی میگذارم و نه تنها حضرت فاطمه (ع) را از میان عترت خود جدا ننموده، بلکه مکرر تأکید مینماید که او دختر من، عترت من، اهل بیت من و پارهی تن من است، رضایت خدا در رضایت من و رضایت من در رضایت اوست و هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است. پس ایشان در مقام مقتدایی نه با سایر اهل بیت (ع) هیچ فرقی ندارند، بلکه به جهاتی افضل نیز هستند. چنان چه ایشان بارها تأکید نمودند که دخترم فاطمه (ع)، تنها کفو علی (ع) است و کفو یعنی همانند و همتا.
ج – اما باقر علیهالسلام فرمودند: اطاعت ایشان بر تمامی آفریدگان خداوند از جنّ و انس، پرندگان و حیوانات وحشی و پیامبران و فرشتگان واجب بود. (طبری، دلائل الامامة، ص 28)
د – یکی از جهات افضلیت حضرت فاطمةالزهزاء علیهاالسلام این است که ایشان نه تنها الگوی بشریت، بلکه حجت خدا بر ائمهی اطهار (ع) نیز بوده و هستند. چنان چه ائمهی ما فرمودهاند: «نحن حجة الله علی الخلق و فاطمة حجّة علینا» یعنی: ما (امامان معصوم) حجت خداوند بر مردمان هستیم و فاطمه، حجت (خداوند) بر ماست. (عوالم العلوم، ج 11، ص 5)
ھ – حضرت امام مهدی عج الله تعالی فرجهالشریف، که خود قطب عالم هستی، عصارهی انبیاء و اوصیای الهی، منجی عالم بشریت و عدالتگستر جهان و محقق کنندهی اهداف الهی در خلقت کون و مکان هستند میفرمایند: «وَ فی إبنَةِ رسُولِ اللهِ لِیَ اُسوَة حَسَنة» یعنی: همانا در دختر رسول خدا برای من، الگویی شایسته است.
حال در جایی که امام زمان (عج) میفرماید که فاطمهی زهراء (ع) الگوی حسنهی من است، اگر کسی بگوید «چون ایشان امام نیست، پس الگو نیست»، نه تنها سخنی جاهلانه گفته است که بیانگر عدم آگاهی او از بدیهیات اولیهی دین و عقل است، بلکه نشان از غرض و مرض هدفدار وی نیز دارد که مخاطبین باید هوشیارانه و بصیرانه برخورد کنند.
کلمات کلیدی:
گوناگون