x-shobhe : ابتدا دقت کنیم که شعار و جوّ «دین گریزی نوجوانان و جوانان» به مراتب بیشتر و شدیدتر از واقعیت آن است، چرا که این خود یک نوع ضد تبلیغ است و تبلیغات نیز در باور اذهان عمومی مؤثر واقع میشود. در این روش ابتدا بدون سؤال یا تحقیق حکم به «دین گریزی نوجوانان و جوانان» میکنند و سپس در خصوص دلایلش سؤال یا اظهار نظر میکنند؟!
دقت شود که دین گریزی وقتی قابل اطلاق میباشد که کسی در مقابل اعتقاد به خدا، رسول (ص)، قرآن، اهل بیت (ع) و اسلام انکار و گریز داشته باشد که چنین اتفاقی در میان نوجوانان و جوانان ایرانی بسیار قلیل است. کمرنگ شدن تقیدات، اهمال و تنبلی در رعایت احکام [مانند: نماز، روزه، حجاب، حلال و حرام، محرم و نامحرم و ...] را نمیتوان «دینگریزی» نامید. چرا که «دین» باور اصول است و احکام همه فروع دین محسوب میشوند.
شرایط جامعه بر کسی پوشیده نیست و به وضوح میتوان دریافت که اگر چه «ریزش» وجود دارد و قابل انکار نیست، اما «خیزش» و دین گرایی [در داخل و خارج از کشور] به مراتب بیشتر است.
در عین دلایل «ریزش» را نیز نمیتوان نادیده گرفت یا در یک یا دو یا در نهایت با بر شمردن چند علت بیان نمود. هر علتی میتواند مؤثر واقع گردد و به طور کلّی میتوان بیان داشت که علل و زمینههایی که موجب «خیزش» شده است، برای آنان دسته وجود نداشته یا مساعد نبوده است.
اما چنان چه بیان شد، علل سستی در رعایت احکام و یا به طور کلی ضعف ایمان نیز بسیار است، از جمله:
الف – خانواده: هنگامی که خانواده (والدین) به رغم اعتقادشان به «دین»، در رعایت احکام سستی میکنند، وقتی نسبت به تعلیم و تربیت فرزندان خود اهمال میکنند، وقتی نگاهی سطحی به زندگی، دنیا و آخرت دارند، نمیتوان انتظار داشت که فرزندان مؤمن و متعهدی به بار آورند.
چطور میشود از یک نو جوان که از دو یا سه سالگی هر شب در کنار خانواده به تماشای شبکههای ماهوارهای نشسته است و سالمترین برنامهای که دیده شو، رقص، آواز، روابط آزاد جنسی و ... بوده، انتظار داشت که مقید باشد؟! مگر میتوان از دختر بچهای که از سه یا چهار سالگی با لباس حلقهای، دامن کوتاه، موی آرایش کرده، لب رُژ زده و عشوههای دخترانه (در حد سن خود) در جامعه حضور یافته، خواست که در 9 سالگی رعایت حجاب کرده و اقامهی نماز کند؟! و همینطور پسرانی که از کودکی الگویی به جز خواننده، هنرپیشه، فوتبالیست و ... نداشتهاند؟!
ب – لقمهی شبهه یا حرام: منظور از «لقمهی شبهه یا حرام» فقط نوشیدنی یا غذایی نیست که انسان تناول کرده یا مینوشد. بلکه چشم، گوش، دل و ذهن هم لقمه دارند. اما اگر فقط به همین لقمهی غذایی نیز توجه کنیم، اقرار خواهیم کرد که متأسفانه برخی هیچ پایبندی نداشته و ندارند. در هر حال لقمهای که از رانتخواری، رشوهخواری، زد و بند و پارتیبازی، به اصطلاح زیر آب زنی برای پست، کم فروشی، گرانفروشی و ... کم یا زیاد، سر سفره میآید، تأثیر مستقیمی در چگونگی ساختار شخصیت و سرنوشت خود و فرزندان دارد.
ب – مدرسه: امروزه متأسفانه رسم [و شاید هم اجبار شرایط] بر این شده که کودکان را از سه یا چهار سالگی به مهد کودک میسپارند. حتی دکتر روانشناس و متخصص امور تربیت کودکان در شبکهی تلویزیونی به مردم یاد میدهد که کودک را در خانه نگه ندارید و نگذارید به پدر و مادر وابستگی پیدا کند(؟!) و او را به مهد بفرستید ...! خوب، حالا در مهد (اکثریت) به جز «رقص، آواز، موسیقی، قصههای کتب ترجمه شده و ...، چه یاد میدهند؟! چند مهد میشناسیم که کودکان را با آموزههای دینی تحت تعلیم و تربیت خود نگه دارند؟
در مدرسه چه خبر است؟ درس. درس. درس. هدف معدل 20 یا 19 است. تعلیم دروس وجود دارد، اما از تربیت خبر زیادی نیست! آموزش وجود دارد، اما از پرورش خبری نیست. مدارس نمونه، شاگردان ممتازی که باهوش هستند، معدل خوبی دارند و از والدین پولداری نیز برخوردار هستند را گزینش میکنند و بعد نام خودشان را «نمونه» میگذارند! تأسفآور است که شاهدیم در برخی از مدارس ابتدایی سیدی پورنو به قیمت 150 تومان بفروش میرسد که کودک دبستانی بتواند با پول تو جیبی خود آن را خریداری نماید! ... در هر حال اینها همه سازماندهی شده است و ما سازماندهی خاصی از ناحیهی آموزش و پرورش ندیدهایم.
پ – رسانهی ملی: شاید بتوان به صراحت و قاطعیت اذعان نمود که نقش رسانهی ملی «شبکههای رادیویی و تلویزیونی» در تعلیم و تربیت کودکان، نوجوانان، جوانان و حتی تأثیر گذاری در بزرگسالان، اگر از خانه و مدرسه و محیط کار بیشتر نباشد، کمتر هم نیست. آنجا چه خبر است؟ نمیتوان صرف پخش اذان، خطبههای نماز جمعه، چند سخنرانی و یا مصاحبه با دینشناسان را «کار دینی» بر شمرد. سخنرانی یک خطیب را کسی گوش میدهد که خودش به دین علاقه دارد و مقیّد است. برای جذب بقیه چه کرده و میکنند؟! آیا نقش فیلم و سریال در تأثیرگذاری و شکلدهی بیشتر از سخنرانی نیست؟! و آیا شاهد سیاستهای هدفدار، برنامهریزی و سازماندهی شده در جهت دینزدایی، در تهیه و تولید اغلب فیلمها و سریالها نیستیم؟! آیا اغلب فیلمها و سریالها «فمینیستی» نیست؟ آیا بیبند و باری ترویج و تبلیغ و عادی سازی نمیگردد؟! آیا در اغلب آنها دین و چهرههای مؤمن یا مقید مسخره و تحقیر نمیشوند؟ آیا مرتب القا نمیشود که پدر و مادر و به ویژه پدر و بالاخص اگر گرایشات دینی پررنگتری داشته باشد، همیشه مضر به حال فرزند بوده است؟ آیا چهرههایی که میتوانند و باید الگو قرار گیرند، مانند: بچههای جبهه و بسیجیها اغلب لوده و احمق نشان داده نمیشوند و... ؟!
ت – البته نباید به آنچه که بیان شد عمومیت و جامعیت داده و سیاهنمایی کنیم و باید اذعان کنیم که خانوادهی مؤمن و بصیر، مدارس و مربیان خوب، مبلغین و کارهای خوب و بعضاً برنامههای مؤثر نیز بسیار است که سبب بسیاری خیزشها نسبت به ریزشها شده است.
کلمات کلیدی:
گوناگون