ایکس – شبهه : عوامل بسیاری سبب این کثرت گردیده است که از جمله میتوان به دلایل ذیل اشاره نمود:
الف – از همان ابتدا بسیاری «اسلام» آوردند، یعنی تسلیم شدند، اما ایمان نیاوردند. لذا وقتی نزد ایشان ادعا ایمان کردند، وحی رسید که بگویید اسلام آوردیم و نگویید ایمان آوردیم:
«قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ» (الحجرات، 14)
ترجمه: اعراب باديهنشين به تو گفتند ايمان آورديم. بگو: نه، هنوز ايمان نياوردهايد و بايد بگوييد اسلام آورديم چون هنوز ايمان در دلهاى شما داخل نشده و اگر خدا و رسول را اطاعت كنيد خدا از پاداش اعمالتان چيزى كم نمىكند كه خدا آمرزگار رحيم است.
از این رو با رحلت پیامبر اعظم (ص) بلافاصله عهد و پیمان در غدیر را شکستند و به سوی گرایشات قومی (ناسیونالیستی) روی آوردند و حضرت علی (ع) را خانه نشین کردند. لذا قدرت و امکان دعوت و تبلیغ نیز سلب یا محدود گردید.
ب – ائمه علیهمالسلام را یکی پس از دیگری به شهادت رساندند و پس از ماجرای کربلا و شهادت امام حسین (ع) نیز کشتن سادات و شیعهکشی را در شدیدترین حالتش به راه انداختند. لذا کسی جرأت نداشت اذعان کند که اهل تشیع است، چه رسد به این که معرفی و تبلیغ کند.
ج – پس از رحلت رسول اعظم (ص) خلفای سه گانه به قدرت رسیدند و پس نزدیک به 5 سال حکومت حضرت امیرالمؤمنین و امام حسن (ع)، صدها سال حکومتهای اموی، عباسی، عثمانی و ... بر جهان اسلام حکومت داشتند که هیچ یک اندک نگاه مثبتی به اهل بیت و امامان (ع) نداشتند، چه رسد به شیعیان و تا 250 هجری قمری یازده امام را کشتند. چرا که اساساً وجود آنها را مغایر و مزاحم حکومت و منافع و ظلمهای خود میدانستند.
د – پس از سقوط عثمانیها نیز حکومت بر جهان اسلام توسط عمال انگلیس و سپس امریکا اعمال میشد. مانند آتاتورک در ترکیه – رضا خان در ایران – وهابیون و سپس آل سعود در عربستان و ... .
ﻫ – این حکومت بود که پس از چهارمین مجتهد در میان اهل سنت، اعلام کرد «باب اجتهاد بسته شد» و دیگر کسی حق ندارد مجتهد گردد و اهل سنت نیز همین چهار مذهب است. چرا که حتی فقه و فقهای اهل سنت را نیز مزاحم حکومت و استثمار مردم میدانستند.
ملاحظه: دقت شود که این حکومتها هیچ یک حتی اهل سنت هم نبودند. چنان چه اغلب به شرابخواری، ظلم و جنایت مشهور بودند، بلکه به نام اهل سنت بودن بر مردم حکومت میکردند، چرا که به هیچ وجه ادعای تشیع برای آنان متصور و قابل پذیرش نبود. و تشیع نیز چنین حکومتهایی را پذیرا نبود.
تشیع حکومت را فقط حق امام معصوم میداند و در غیبتشان نیز ولایت، نواب خاص و عام آنان را میپذیرد. تشیع حکومت و ولایت فقه اسلام ناب را قبول دارد و نه پادشاهان و سلاطین و یا منتخبین اکثریت از هر دین و آئینی را. پس تشیع همیشه در اختناق، مظلومیت، تهدید و در معرض قتل، جنگ و ترور بوده است. مضاف بر این که همهی حکومتها (حتی در زمان اهل بیت ع) ضد تبلیغ گستردهای علیه تشیع داشتند.
کلمات کلیدی:
گوناگون