x-shobhe: معجزه، یعنی انجام امری که دیگران از انجام آن عاجز هستند و به عنوان نشانه و دلیل (آیت)، مخصوص انبیای الهی و ائمهی اطهار علیهمالسلام است و آن چه که برخی از اولیای خدای غیر معصوم انجام میدهند را «کرامت» مینامند و نه معجزه. پس، بروز کرامت از افراد مؤمن، اولیای الهی و عرفا بعید نیست، اما انجام معجزه محال است. چرا که اگر قرار باشد دیگران نیز بتوانند انجام دهند، دیگر «معجزه» نخواهد بود.
اما در بارهی «معجزه» نیز دقت و تأمل در دو نکتهی مهم لازم است:
الف – اگر چه انبیاء و معصومین (ع) قدرت معجزه [انجام کاری که دیگران از انجام آن عاجز باشند] داشتند، اما نه تنها این قدرت و علم را خداوند متعال به آنها افاضه نموده بود، بلکه هیچ یک اجازه نداشتند که بدون اذن و امر الهی معجزهای بیاورند. چنان چه میفرماید:
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ» (الرعد - 38)
ترجمه: و حقّا كه ما فرستادگانى را پيش از تو فرستاديم و براى آنها نيز همسران و فرزندانى قرار داديم (زيرا بشر بودند نه فرشته) و هيچ فرستادهاى را سزاوار و مقدور نبوده كه نشانه و معجزهاى بياورد مگر به اذن و اراده خدا (زيرا) براى هر وقتى (طبق اقتضاى حكمت) نوشته و حكمى مقرر است.
ب – اگر معجزه خرق عادت است، اما دقت شود که هیچ معجزهای به امر محال تعلق نگرفته است. یعنی معجزه در محدودهی «امکان» صورت میپذیرد. به عنوان مثال: اگر حضرت سلیمان به واسطهی باد طیالارض مینمود، سوار شدن بر باد امر ممکنی است، چنان چه امروزه پرواز هواپیما و سایر فضانوردان به نوعی سوار شدن بر باد است. اما هیچ کس نمیتواند بدون وسیله این کار انجام دهد و یا به باد دستور دهد که او را به کجا ببرد و این همان «معجزه» است. یا اگر عصای حضرت موسی (ع) تبدیل به اژدها شد، امر غیر ممکنی نیست. چرا که هیچ بعید نیست چوب در گردش چند میلیون سالهی خود در چرخهی طبعیت و مبدل شدن به خاک، علوفه و ... مبدل به مار یا اژدهایی هم بشود، اما شکی نیست که هیچ کس نمیتواند عصای خود را به زمین زده و مار یا اژدهایی ظاهر کند، مگر باذن الله. همینطور است معجزات دیگر انبیای الهی و ائمهی معصومین (ع) که همگی به اذن پروردگار، بر اساس حکمت و در زمان خودش صورت میپذیرد. و هیچ معجزهای نیز به امر محال تعلق نگرفته است.
به عنوان مثال: اگر از پیامبر اکرم (ص) درخواست «شقالقمر» شد و حق تعالی اجازهی این معجزه را صادر نمود، امر «ممکن» بود، اما اگر کفار درخواست میکردند که قیامت همین الآن بر پا شود و یا خداوند به صورتی برای آنها ظاهر گردد، حتماً مستجاب نمیشد. چنان چه مکرر از این درخواستها داشتند و انجام نشد.
«وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ» (العنکبوت - 53)
ترجمه: از تو عذاب زودرس مىخواهند و اگر نبود آن مدتى كه مقرر شده عذاب زودتر ايشان را ناگهان و بدون اطلاع مىگرفت.
با توجه به نکات فوق معلوم شد که اولاً معجزه با کرامت متفاوت است و هیچ کرامتی قدرت معجزه را ندارد. و ثانیاً معجزه نیز به امر خدا و بر اساس حکمت او صورت میپذیرد. و ثالثاً حتی معجزه نیز به امر محال تعلق نمیگیرد.
باز گرداندن دست یا پای قطع شد، یعنی انجام عملی خارج از ممکنات و امر محال. چرا که امکان وقوع آن به هر شکلی [اگر چه معجزه یا کرامت] از بین رفته است. و خلقت نو و جدید نیز کار خداوند متعال است و نه صاحبان معجزه و کرامت. و خداوند نیز خارج از علم و حکمتی که خود مقرر نموده است کاری انجام نمیدهد. لذا ممکن است شنیده یا دیده باشید که اهل عصمت (ع) به اذن الله بیمار را بهبود بخشند، دست یا پای فلج را شفا بخشند و حتی بیمار صعب العلاج را سلامتی بخشند، اما نشنیدهاید به کسی که دست یا پا ندارد، دست و پا بدهند. و به فرض که به اذن الله چنین اتفاقی بیافتد، معجزهای است که فقط از ناحیهی معصوم (ع) واقع میشود و اهل کرامت قادر به آن نخواهند بود.
کلمات کلیدی:
گوناگون