ایکس – شبهه:
«یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ»
ترجمه: ای تغییر دهنده دلها و دیدهها * ای مدبر شب و روز * ای گرداننده سال و حالتها * بگردان حال ما را به نیکوترین حال.
خداوند حکیم زمین و آسمان و هر آن چه در آنها وجود دارد را بر اساس علم و حکمتش برای اشرف مخلوقاتش، یعنی انسان که او را «خلیفة الله» نامیده آفریده است و قوانین لازمه را بر جزء به جزء و کلّ عالم هستی حاکم نموده است که از جمله این قوانین چرخش زمین به دور خورشید است. یک دور کامل این چرخش در آخرین لحظه زمستان به پایان رسیده و دور جدید با اولین لحظهی فصل بهار آغاز میگردد.
پس، کلیهی فصول، نقش و آثار آنها مورد نیاز بشر و موجوداتی هستند که چرخهی حیات را برای بشر کامل میکنند، چه زمستان سرد و یخبندان و چه تابستان گرم و سوزان و چه پاییز یا بهار.
در طبیعت، بهار پایان خواب زمستانی و آغاز تولدی دیگر است، منتهی این اتفاقی است که در طبیعت رخ میدهد و هیچ دلیلی ندارد که الزاماً در انسان نیز رخ دهد. در واقع «تحویل و آغاز فصل بهار» آغاز سال نوی طبیعت است و نه انسان. از این رو فرمودهاند که به وقت تحویل در طبیعت، به هنگام مشاهدهی پایان خواب زمستانی، بیداری درختان و رویش گیاهان از زمین، به یاد معاد بیافتید، چرا که همین گونه دوران خواب سرد در دنیا و قبور به پایان رسیده و همه از نو زنده و محشور میگردند.
دعای تحویل توجه به همین مهم دارد، یعنی بهانه قرار دادن تغییر و تحول در طبیعت، برای ایجاد تغییر و تحول در انسان.
جسم، قلب و بصیرت:
جسم انسان نیز مانند جسم حیوانات برای دریافت اطلاعات چشم و گوش دارد، اما به انسان «بصیرت» نیز داده شده تا مانند حیوان فقط ظاهر بین و سطحیبین نباشد، بلکه حقایق عالم هستی را درک و فهم کند.
جای این «درک و فهم»، جان آدمی، یعنی قلب اوست. [منظور از قلب همان جان انسان است و نه این تلمبهی گوشتی که خون را تصفیه و پمپاژ میکند]. پس اگر انسان چشم و گوش داشته باشد، قلب و جان هم داشته باشد، اما تلاشی برای «فهم» نکند، میشود مانند سایر حیوانات. لذا در خصوص این گونه انسانها فرمود که مانند حیوان هستند:
«وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (الأعراف، 179)
ترجمه: و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريدهايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمىكنند و چشمانى دارند كه با آنها نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمىشنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراهترند [آرى] آنها همان غافل ماندگانند.
دعای تحویل:
در دعای تحویل، همزمان با آغاز حیات دوبارهی طبیعت که با حواس مادی درکش میکنیم، از خداوند کریم میخواهیم که به ما بصیرت و فهم دهد و جان ما را نیز متحول نماید.
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ
«مقَلّب» یعنی کسی که انقلاب میکند. قلب ما به واسطه جهل، گناهان، شرایط محیطی، دلبستگیها و تعلقات فانی، تلاش برای معاش بدن و ...، تیره و تار میگردد، لذا انقلابی باید تا آن را دگرگون کند.
دعا کننده میداند که خودش قدرت و توان چنین انقلابی ندارد که اگر داشت وضعاش چنین نمیشد، اما خدایی که تمامی طبیعت را منقلب میکند، میتواند قلب او را نیز متحول کرده و به او بصیرت بخشد.
یا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ
انسانی که بصیرت دارد، با دیدن فصول و از جمله بهار و بیداری طبیعت، میفهمد که نه خودش قادر به این تحول بود و نه دیگران، و این تحول بزرگ نیز نه خود به خود به وجود میآید و نه بیحکمت ؛ پس لابد تدبیر کنندهای دارد. لذا انسان فهیم او را میخواند: «یا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ». کسی که خورشید، زمین، کهکشان، شب و روز را تدبیر کرد تا فصول و ماهها پدید آیند.
یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ
موحد با این نگاه بصیرانه به خلقت و تحولاتش، ربّی را که این تحولات را علیمانه، حکیمانه و زیبا برای انسان به وجود میآورد میخواند «یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ» و از او میخواهد تا در جان و قلب او نیز تحولی به وجود آورد. نه تحولی اندک و زودگذر – نه رسیدن از حالی به حال بهتر، بلکه متحول شدن از حال کنونی به بهترین حال و وضعیت «حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ».
و البته دعا کنندهی بصیر میداند که دعا «خواستن» است و خواستن به قلب است و نه به زبان. لذا بیانش در خواندن دعا، به زبان آوردن همان خواستهی قلبی و هدفش است که تحققاش نیز مستلزم عزم، اراده و همّت میباشد. وگرنه لفظ تنها، اثر خاصی ندارد.
کلمات کلیدی:
گوناگون دعا نوروز