ایكس – شبهه: علل فرعی میتواند به تعداد نفوس انسانها به توان حالات و افعالشان متكثر و متفاوت باشد، اما علل اصلی همیشه محدود، واحد و قابل شناسایی بالتبع تشدید و یا از میان برداشتن است، وگرنه هیچ گاه حتی بین دو نفر نیز وحدتی ایجاد نمیشد.
برای شناخت علل اصلی تفرقه، باید ابتدا علل و اسباب «وحدت» را خوب بشناسیم و باور كنیم، چرا كه «تفرقه» در مقابل «وحدت» است و تا وحدتی متصور و محقق نباشد، تفرقه معنا و مفهومی ندارد.
الف – هدف واحد:
اصلیترین عامل «وحدت»، برخورداری از «هدف» واحد است. وقتی اهداف متعدد، متكثر و حتی متضاد و متناقض گردید، جهتها نیز متفاوت و حتی متضاد یك دیگر میگردند و تفرقه ایجاد میشود.
از آنجا كه میل عقلی و فطری همگان به «رشد» است و رشد نیز حتماً سیر صعودی به سوی «كمال» دارد و كمال نیز محض میباشد و هر گونه حدّی آن را وارد نقص و نیستی مینماید، معلوم میگردد كه اولاً «كمال محض» كه همان «هستی محض» است «واحد» است و نمیتواند متعدد و متكثر باشد و ثانیاً از هر گونه نقصی منزه «سبحان» است و ثالثاً نمیتوان برای او «مثل، مانند و شریكی» تصور نمود. پس اگر افراد او را بشناسند و او را هدف بگیرند و نه غیر از او را، وحدت ایجاد میشود. لذا خداوند متعال میفرماید كه هیچ كمالی جز من وجود ندارد، هر هدفی جز من باطل و فانی است و بازگشت همه نیز به سوی من است، نه به سوی اهدافی متفاوتی كه فرض گرفتهاند.
از این رو میفرماید كه موحد باشید، به ریسمان الهی چنگ زنید تا متفرق نگردید:
«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ یبَینُ اللّهُ لَكُمْ آیاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» (آل عمران، 103)
ترجمه: و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراكنده نشوید و نعمتخدا را بر خود یاد كنید آنگاه كه دشمنان [یكدیگر] بودید پس میان دلهاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر كنار پرتگاه آتش بودید كه شما را از آن رهانید این گونه خداوند نشانههاى خود را براى شما روشن مىكند باشد كه شما راه یابید.
ب – وحدت (توحید) فردی و اجتماعی:
وحدت و تفرقه فقط بین امم یا ملل یا جوامع نیست، بلكه وحدت ابتدا باید در وجود شخص ایجاد گردد و شخص «موحد» گردد و سپس آحاد موحد با یك دیگر در تعاملات اجتماعی وحدت كنند.
وحدت در وجود شخص وقتی ایجاد میگردد كه او در پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی خود نیز چند هدف متفاوت نداشته باشد؛ بلكه هم چنان كه هدفش در اقامه نماز خدای واحد است و نیت «قربة الی الله» میكند، هدفش در ارضای میل به شهوت خوردن، خوابیدن، غریزه جنسی و ... نیز همان خدا باشد و قصد «قربة الی الله» نماید.
آحاد جامعه توحیدی كه همگان خدای واحد را هدف گرفتهاند، میتوانند به راحتی با یك دیگر وحدت كنند، حتی اگر از ادیان یا مذاهب و متفاوت باشند و هر كس این وحدت را نپذیرد، معلوم است كه تسلیم خدا نشده است و دیگران را ربّ خود گرفته است:
«قُلْ یا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَینَنَا وَبَینَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَیئًا وَلاَ یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» (آل عمران، 64)
ترجمه: بگو اى اهل كتاب بیایید بر سر سخنى كه میان ما و شما یكسان است بایستیم كه جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریك او نگردانیم و بعضى از ما بعضى دیگر را به جاى خدا به خدایى نگیرد پس اگر [از این پیشنهاد] اعراض كردند بگویید شاهد باشید كه ما مسلمانیم [نه شما].
ج – راه واحد/صراط مستقیم:
رسیدن به یك هدف واحد، مستلزم حركت در مسیری واحد است.
هر چند ممكن است كه افراد از راههای فرعیِ (سُبُلِ) متفاوتی به طرف یك بزرگراه بیایند، اما در نهایت همه باید به این بزرگراه رسیده و در همین مسیر حركت كنند. در ادبیات قرآنی به این بزرگراه «صراط مستقیم» اطلاق میگردد، یعنی هم بزرگراه است و هم اعوجاجی ندارد و مستقیم است. پس نزدیكترین راه نیز هست. لذا مسلمانان كه تسلیم حق شدهاند در نمازشان از او میخواهند كه [ما را به صراط مستقیم هدایت فرما] و دقت فرمایید كه همه ضمیر «ما» میگویند، یعنی خود را از اجتماعی واحد میدانند. میگویند: ما همگی بندگان تو هستیم و تو را هدف قرار داده و عبادت میكنیم و ما همگی از تو استعانت میجوییم، همه ما را به بزرگراه مستقیم هدایت فرما:
«إِیاكَ نَعْبُدُ وإِیاكَ نَسْتَعِینُ * اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ» (الفاتحه، 5و6)
بدیهی است وقتی امتی موحد شدند و همه با هم به ریسمان الهی چنگ زدند، خداوند منان نیز همگی را بر آن صراط مستقیم هدایت مینماید:
«فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ بِاللّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَیدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَیهْدِیهِمْ إِلَیهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا»(النساء، 175)
ترجمه: و اما كسانى كه به خدا گرویدند و به او تمسك جستند به زودى [خدا] آنان را در جوار رحمت و فضلى از جانب خویش درآورد و ایشان را به سوى خود به راهى راست هدایت كند.
د – اهداف متفاوت و خوشحالی از آنها علت تفرقه:
از مباحث فوق معلوم شد كه تنها عامل ایجاد «وحدت» در شخص و جامعه، توحید یا همان هدف واحد حقیقی (كمال محض)، یعنی ایمان به الله جلّ و جلاله است، پس معلوم میشود كه علت افتراق نیز كثرتگرایی و شرك در اهداف، یعنی شریك نمودن اهداف متعدد است كه سبب بندگی انسان برای رب النوعهای متفاوت میگردد.
مردم بر اساس وحدت هدف یا اهداف، گروه گروه میشوند و هر گروهی نیز برای رسیدن تلاش میكند و به آن چه هدف گرفته یا در راه رسیدن به آن به دست آورده خوشحال میشوند. مثلاً عدهای قدرت را هدف میگیرند، عدهای ثروت را هدف میگیرند، عدهای دیگر شهوت را هدف نهایی میخوانند و عدهای لذت را كمال غایی قلمداد میكنند و ... – آیا مكاتب متفاوت بشری به جز همین امیال را هدف و زیربنا معرفی كردهاند؟!
«مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَكَانُوا شِیعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیهِمْ فَرِحُونَ» (الروم، 32)
ترجمه: از كسانى كه دین خود را قطعه قطعه كردند و فرقه فرقه شدند هر حزبى بدانچه پیش آنهاست دلخوش شدند.
پس، تفاوت و حتی تضاد اهداف، سبب پذیرش اربابهای متفاوت میگردد و هر ربّی به سوی خود هدایت میکند، پس راهها نیز از هم جدا میشود و بدینگونه تفرقه ایجاد میشود.
کلمات کلیدی:
گوناگون