ایکس – شبهه: تفاوت جایگاه هر مخلوقی نسبت به سایر مخلوقات و از جمله هر انسانی نسبت به سایر انسانها در این چرخهی هستی دلایل گوناگونی دارد که به طور کلّی در دو بخش میتوان بیان داشت:
الف – بخش اول «تکوین» یعنی نظام هستی است که تجلی علم و حکمت الهی است. لذا چرا ندارد، اما میتوان به بسیاری از حکمتها در نظم عالم پیبرد. نه نبات مانند حیوان است و نه حیوان مانند بشر است و نه بشر مانند مَلَک است و نه هیچ یک از آحاد این طبقات مثل و شبیه یک دیگر هستند. حتی دو برگ درخت یا دو اثر انگشت. و اگر قرار بود همه مثل هم باشند، دیگر تنوع خلقتی پدید نمیآمد. لذا انسانها نیز مثل هم نیستند و حتی انبیای الهی نیز برخی نسبت به دیگران فضیلتهایی دارند. لذا فرمود هم در میان مؤمنین بعضی افضل بر بعضی دیگرند (وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْض) – هم در میان کفار برخی افضل بر برخی دیگرند (وَالَّذينَ كَفَرُواْ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ) و هم در میان انبیای الهی برخی فضیلتهایی نسبت به سایر انبیاء دارند (وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ). و البته در میان ملائک یا سایر مخلوقات نیز چنین است.
در این تفاوتها و فضیلتها که از آیات و نشانههای الهی میباشد، حکمتهای فراوانی نیز وجود دارد که تأمل در آنها موجب شناخت، رشد علمی و معرفةالله بیشتر میگردد، لذا تأکید نمود که در آنها بنگرید و در چگونگی و چرایی این فضیلتها تدبر نمایید:
«انظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَلَلآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَكْبَرُ تَفْضِيلًا» (الإسراء، 21 )
ترجمه: ببين چگونه بعضى از آنان را بر بعضى ديگر برترى دادهايم و قطعاً درجات آخرت و برترى آن بزرگتر و بيشتر است.
بدیهی است که در این تفاوتها و فضیلتها که تجلی علم و حکمت الهی در تنظیم و تدبیر نظام آفرینش است، به کسی هم ظلمی نمیشود. چرا که هیج کس بیش از جایگاه و ظرفیتش مکلف نیست.
«لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ ... » (البقره، 286)
ترجمه: خداوند هيچ كس را جز به اندازه توانش تكليف نمىكند، هر كس هر كار خيرى كسب كرده به سود اوست، و هر كار بدى كسب نموده به زيان اوست ... .
ب – اما بخش اعظمی از فضیلتهای نوع بشر نسبت به یک دیگر اکتسابی است و به چگونگی و میزان به فعلیت رساندن استعدادها بر میگردد. مثل دو نفر که امکان تحصیل و کسب علم دارند، اما یکی تحصیل میکند و دانشمند میشود، ولی دیگری این استعداد خود را به فعلیت نمیرساند و بیسواد میماند.به عنوان مثال:
*- هم به پیامبر و ائمه صل الله علیهم اجمعین گفته شد که چیزی را شریک نگیرید و هم به سایر آحاد بشر. آنها چنین کردند و به مقام مخلِص و مخلَص رسیدند و ما همه چیز [از مال و قدرت گرفته تا شهوت] را شریک گرفتیم و گرفتار اربابهای متفرق درونی و بیرون شدیم و در زندان ربوبیت آنها ماندیم. چنان چه حضرت یوسف (ع) یه هم سلولیهایش که همگی به ظاهر مثل هم و البته زندانی بودند گفت:
«يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» (یوسف، 39)
ترجمه: اى دو يار زندانى من (ای هم سلولیهای من)، آيا خدايان متعدد و پراكنده بهترند (مانند بتها، ستارگان و غيره) يا خداى يكتاى غالب و چيره (بر جهان هستى)
*- خدا به همه ما فرمود که برای یاد من نماز بپا دارید؛ و در کلام وحی یا حدیث فرمود: نماز معراج مؤمن است، نماز انسان را از فحشا و منکر باز میدارد؛ نماز ستون دین است و ...، خُب ما با نماز چه کرده و میکنیم و آنها چه؟! به پیامبرش واجب کرد تا ثلث شب یا پاسی از آن را بیدار باشد و نماز شب بخواند تا به مقام محمود برسی. و ایشان (آنها) عمل کردند.
«وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا» (الإسراء، 79)
ترجمه: و پارهاى از شب را براى آن (تهجد: تلاوت قرآن، دعا و خواندن نافله شب) بيدار باش، (كه اين) وظيفهاى افزون براى تو (است) باشد كه پروردگارت تو را به مقامى درخور ستايش (مقام شفاعت) برانگيزد.
*- به همگان امر فرمود تا برای به فعلیت رساندن استعدادهای انسانی و رشد، دروغ نگویند، مال حرام یا حتی شبههناک نخورند، به مال یتیم نزدیک نشوند، به دیگران ظلم نکنند، به والدین حتی اف هم نگویند، صله ارحام داشته باشند، آغوش رحمت خود را برای دیگران باز کنند، در آیات الهی تدبر و تفکر کنند، اخلاص داشته باشند، اخلاق حسنه را نصب العین قرار دهند، انفاق کنند، در راه خدا با مال و جان مجاهده کنند، با کفار شدید و با مسلمین و مؤمنین مهربان باشند، اختلاف نکنند، از فتنه و تفرقه دوری کنند، دائم به یاد مرگ و آخرت باشند و ... – آنها چه کردند و ما چه کردیم و میکنیم؟!
پس، نباید انتظار داشت که استعدادهای خداداد کسی که عمل میکند و کسی که عمل نمیکند، به یک شکل و یک اندازه ظهور نموده و به فعلیت برسد. طبعاً و قطعاً کسی که از وحی تبعیت میکند، با کسی که حتی حاضر نیست دقایقی از روز کلام وحی را بشنود یا بخواند، چه رسد به تبعیت، یکسان نمیباشد.
لطفاً آیات ذیل را حتماً تلاوت نموده و لحظهای در آنها تفکر نمایید:
«قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَآئِنُ اللّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ» (الأنعام، 50)
ترجمه: بگو: به شما نمىگويم كه گنجينههاى خداوند نزد من است، (توان ايجاد اشياء به كلمه كُن، و بذل نياز سائلان بدون كم شدن از مقدور را ندارم)، و من علم غيب نيز ندارم، و به شما نمىگويم كه من فرشتهام، من جز از آنچه به من وحى مىشود پيروى نمىكنم (پس من به سبب پيروى از وحى بينايم و هر روىگردان از وحى نابيناست) بگو: آيا نابينا و بينا يكسانند؟ پس چرا فكر نمىكنيد؟
«مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالأَعْمَى وَالأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ» (هود، 24)
ترجمه: مثل اين دو گروه (كفار و مؤمنان) همانند كور و كر و بينا و شنواست، آيا اين دو در وصف و حال يكسانند؟ آيا متذكر نمىشويد؟
«أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَاب» (الزمر، 9)
ترجمه: آيا آن كافر اهل عذاب بهتر است) يا كسى كه ساعات شب را در حال سجود و قيام، طاعت و خضوع دارد، از (عذاب) آخرت مىترسد و رحمت پروردگار خود را اميدوار است؟ بگو: آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانند يكسانند؟ جز اين نيست كه تنها صاحبان خرد ناب متذكر مىشوند.
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلًا فِيهِ شُرَكَاء مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ» (الزمر، 29)
ترجمه: خداوند (براى مشرك و موحد) مثالى زده است: مردى برده را كه چندين مولاى بد خلق و مختلف الاراده در او شريكند (هر يك او را به سوى دستور خود مىكشد)، و مردى را كه تنها برده يك مرد است (كه به هر چه امر كند مزاحمى ندارد)، آيا اين دو (در اوصاف و حالات) مساويند؟ ستايش خدا راست (و حقانيت اين امر مخفى نيست) بلكه بيشتر آنها نمىدانند.
کلمات کلیدی:
گوناگون