x-shohe: روح و جسم از یک دیگر جدا نیستند و چنین نیست که جسم به صورت مستقل از روح در مکان و فضایی باشد و روح نیز مستقل از جسم در جایی دیگری رشد نموده و شکل بگیرد. بلکه شکلگیری شخصیت و روح آدمی از: باورها، اهداف، اندیشهها، نیات، گفتارها، رفتارها ... و همهی اعمال اوست. پس هر فعلی در ساختار شخصیت و روح آدمی تأثیر مستقیم میگذارد. چرا که افعال آدمی، تجلی ارادهی روحی اوست و جسم ابزار تحقق آن ارادهها در عالم مادی است.
لذا کسی که تصمیم میگیرد بدن خود را تطهیر کند، وضوی بسازد و نمازی اقامه کند، ابتدا شخصیت و شکل یک نمازگزار را به روح خود میدهد و سپس آن اراده را به وسیلهی بدن ظاهر میسازد. و هم چنین کسی که تصمیم میگیرد به فساد، فحشا و نوعی ناهنجاری مبادرت نماید، ابتدا روح خود را دچار ناهنجاری مینماید.
از سوی دیگر، ابزار دریافت (ورودی) روح انسان در عالم ماده همین بدن است. لذا آن چه میبیند، میشنود، میخورد، میپوشد و ...، در ساختار شخصیت و شکل روح او مؤثر واقع میشود.
اگر به تنوع و تقسیمبندی موجودات عالم دقت شود، این نتیجه حاصل میگردد که میتوان آنها را به گونههای ذیل تقسیم نمود: الف – جمادات. ب – نباتات. ج – حیوانات. د- ملائک. و انسان موجود متفاوتی است که از همهی خصوصیات موجودات دیگر بهرهمند میباشد. مضاف بر این که از قوهی «عقل» و «اختیار» نیز نصیب برده است.
وقتی انسانی از توان عقلی، دانش قلبی، روح ملکوتی و سایر استعدادهای خود غفلت ورزیده و فقط «نفساش» فعال بوده و در اعمال و رفتارش تجلی پیدا کند، صرفاً قوای حیوانیاش رشد پیدا میکند. لذا اگر چه ظاهرش تا آخر عمر مانند ظاهر یک انسان باشد، اما ساختار شخصیتی و روحش حیوانی شده است. لذا خداوند حکیم که خالق و رب اوست، او را نه یک انسان، که یک حیوان و بلکه پستتر از حیوان میخواند: (چرا که حیوان عقل، قلب و اراده ندارد)
«أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً» (الفرقان - 44)
ترجمه: آيا [به خاطر شکل ظاهر] گمان مىبرى بيشتر آنان مىشنوند يا مىفهمند (یعنی انسانهای عاقل، هوشمند و با زکاوتی هستند)؟! آنان فقط همچون چهارپايانند، بلكه گمراهترند.
بدون تردید هیچ مدل لباس یا مویی، بدون انطباق با اهداف که منشأ آن میلهاست، مطلوب و محبوب کسی واقع نمیگردد. به عنوان مثال: دختر خانم یا آقا پسری که تقرب به کمال مطلق (حق تعالی) را هدف قرار داده و به همین جهت در رشد و تعالی خویش میکوشد و برای خود شخصیت و ارزشی به غیر از جسمش نیز قائل است، هیچ گاه در جمع مانند انواع حیواناتی که برای جذب جفت یا چتر خود را باز میکنند، یا بویی از خود متصاعد میکنند، یا صدایی از حلقوم خود خارج میکنند، یا با اعضای خود اطوارهایی را به نمایش میگذارند، عمل نمینماید.
گاهی ممکن است حتی هدف از انتخاب مدل لباس یا مو، الزاماً نفس حیوانی و شهوانی نباشد، بلکه اهداف و مقاصد سیاسی مد نظر گرفته شود. چنان چه بوش (رئیس جمهوری اسبق آمریکا) به عنوان یک ترفند سیاسی مؤثر بر علیه فرهنگ اسلامی مردم مسلمان ایران، توصیه میکرد: سعی کنید دامنهای کوتاه را وارد ایران کنید! یا کشورهای اروپایی به رغم شعارهای دمکراسی مأبانه، حتی یک دختر با حجاب را بر نمیتابند و از دانشگاه یا محل کار اخراج میکنند! یا برخی در ایران به خاطر لجبازی با اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران، سعی در پوشش و آرایش نامناسب و نمایش آن در انظار عمومی را دارند. تا ضمن جدا نشان دادن خود از صف مردم مسلمان، اهداف سیاسی غرب و وابستگان داخلی آنان را ترویج کنند و در ضمن قبح بد حجابی را بشکنند!
این موضعگیریها، همه تجلی ساختار شخصیت و روح آدمی است و متقابلاً این رفتارها در محکم و سخت شدن ساختارها و اصلاح ناپذیری شخصیت و روح آدمی مؤثر میافتد.
اما، راجع به تکلیف ما و این که آیا باید سکوت کنیم؟ خیر. خداوند متعال هیچ انسانی را بیتکلیف و بیمسئولیت رها نساخته است و بدون شک خسران شخصی و اجتماعی بیتفاوتی، بسیار بیشتر از پوشش و آرایش نامناسب است. لذا پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «کلکم راء و کلکم مسئول». یعنی همه صاحب رأی هستید و همه مسئول میباشید. لذا «امر به معروف و نهی از منکر» که امروزه ملل پیشرفته سعی در ترویج آن (البته به تناسب اهدافشان) دارند، از واجبات دینی شمرده شده است که حداقل آن در رابطه با ناهنجاریهای پوششی و آرایشی، بها ندادن به آنهاست.
بدیهی است اگر پوشش و آرایش نامناسب یک پسر یا دختر، با تحویل نگرفتن، نگاه نکردن، بها ندادن و ... مورد تقبیح قرار گیرد، استقبال از آن نیز تقلیل مییابد.
کلمات کلیدی:
گوناگون