ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: زیادتی «علم» کسی را آزار نمیدهد و به کسی ضرر نمیرساند، چرا که «علم» حیات است و هر چه مرتبت علمی بالاتر رود، مرتبت وجودی بالاتر رفته است. اما شرطش آن است که اولاً علم، علم باشد و ثانیاً کسب علم جهت داشته باشد. وگرنه همین علم مزاحم میشود و چه بسا سبب انحراف گردد. گاه همین علم خودش حجاب میشود، گاهی سبب فخر و تکبر و غرور میگردد، گاهی ابزار ظلم، فساد و جنایت میگردد و ... .
الف - البته شیطان نیز برای هر کس از راه خودش وارد میشود؛ به او میگوید: خُب این همه علم اندوختی چه شد؟ چه فایدهای برای تو دارد؟ تو که عمل نمیکنی؛ پس عالِم ِبی عمل هستی ... و خلاصه بهتر است که دیگر نه قرآن بخوانی، نه حدیث بیاموزی، نه به یک سخنرانی یا مباحثه مذهبی گوش فرا دهی و نه سؤال و جوابی داشته باشی ...، پس بیخیال.
ب – پاسخ شیطان لعین این است که تو از همان ابتدا به علم آدم حسد کردی، چرا که همین علم بود که فضیلت او را بر تو و سایر ملائک نشان داد. خداوند متعال اسماء خود را به او تعلیم داد و او را خلیفهی خود گردانید و سپس آن اسما (نشانیها) را به ملائک عرضه کرد و فرمود: از اینها به من خبر دهید، اگر گمانتان بر این است که شما برای خلیفةالهی افضلید؟ آنها نیز اقرار کردند که ما چنین علمی نداریم، سپس آدم علیه السلام را معلم آنها قرار داد که به آنها تعلیم دهد و به همه گفت: پس سجده کنید. همه سجده کردند، به جز تو. پس تو به علم آموختن ما حسد داری.
ج – به شیطان نفس، شیطان درون، شیطان برون، شیطان بزرگ و ابلیس لعین بگویید: علم حد و مرزی ندارد، من به میزان توانم علم میآموزم – اما عمل محدود است، ولی نیت، خلوص و کیفیت آن حد و مرزی ندارد، پس به میزان توانم عمل میکنم و سعی میکنم بر کیفیت عمل بیافزایم؛ همین مقدار، امید ایجاد میکند که به فضل الهی، مرتبت من بالاتر رود و ظرف وجودی من گشادهتر گردد، باشد که بیشتر بدانم و بیشتر عمل کنم؛ اما اگر زدم به بیخیالی، در واقع سراغ جهل نیز نرفتهام، بلکه خود را به تجاهل زدهام. و به نتیجهی جهل و تجاهل امیدی نیست.
د – دقت نمایید که «علم»، آگاهی بخش و بصیرتزاست. هر مبحث علمی نیز احکام نیست که عمل خاص بطلبد، بلکه اغلب ایمان را تقویت نموده و استحکام میبخشد و این ایمان، عمل را در هر کجا لازم باشد به دنبال میآورد. مثل علم به توحید، نبوت، معاد، عدل، ولایت، امامت و آن چه اصول دین نامیده شده است. علم معرفتافزایی میکند و چه بسا در راستای همین افزایش معرفت، چراغی در عقل و دل روشن گردد، کلیدی برای در بستهای یافت شود، نوری بر فروزد و تاریکیها را روشن کند که سبب عمل خالصتر گردد.
دقت شود که خلوص در عمل، مهمتر از میزان و کمیّت آن است. عالم و جاهل هر دو نماز صبح میخوانند، اما این کجا و آن کجا؟ چنان چه فرمود: دو ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت بالاتر است.
ﻫ – اعمال زیادی از ما نخواستهاند که انجام دهیم، بلکه اعمال زیادی خواستهاند که انجام ندهیم. معنایش این است که ما خود به خود اعمال زیادی داریم، پس جا ندارد که از عمل کردن بترسیم یا تنبلی کنیم، چون دائم در حال کار و عمل هستیم؛ منتهی از ما خواستهاند تا این همه عمل بیهوده انجام ندهیم و خود را بی جهت خسته نکنیم. علم اینها را به ما میآموزد.
نکته:
نباید به جای ساختن، ویران کرد – نباید از ترس مرگ، خودکشی کرد – نباید به جای راه حل مناسب، صورت مسئله را پاک کرد.
علم، باید هدف داشته باشد، که هدف خداوند متعال است.
علم، باید معلم داشته باشد، که معلمش رسولالله و معصومین علیهم السلام هستند؛
علم، باید کتاب داشته باشد، که کتابش قرآن است؛
علم، باید راه روشن داشته باشد که راهش همان صراط مستقیم است؛
علم، باید روش داشته باشد، که روش آن همان طریق حجج الله علیهم السلام میباشد؛
علم؛ باید فایده داشته باشد، که فایدهاش رشد و تکامل و قرب به کمال محض است.
خداوند متعال علیم است و عالَم، تجلی علم اوست، فرستادگان و حجج او، معلمین هستند و کتاب، شرح حقایق عالم هستی است.
کلمات کلیدی:
گوناگون