جبر محیط - کاملا در مورد جبر محیطی توضیح دهید. مثلا یک جوان غربی که در محیطی زندگی میکند که بعضا حجاب ضد ارزش حساب میشود و اطراف او پر از روابط نا پسند است، چطور میتوان انتظار داشته باشیم که این جوان پاک زندگی کند؟ چطور انتظار داشته باشیم که این جوان مسیر واقعی زندگی را پیدا کنه و مسلمون بشه.
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: "اثر" محیط یک مقوله است و "جبر محیط" یک مقوله دیگر. پس وقتی سخن از "جبر" باشد، یعنی عواملی که سبب "سلب اختیار" گردد ؛و آنجا که اختیار سلب شد و جبر حاکم شد، دیگر تکلیفی نیست که انتظار عمل به آن و تحقق آن رود. به عنوان مثال اگر کسی در بیابانی افتاده که هیچ آبی در آنجا نیست، دیگر "وضو"ی با آب بر او تکلیف نیست، چون جبری بر او حاکم شده است.
الف – البته که عوامل، اسباب و شرایط بسیاری بر تعلیم و تربیت انسان، اثر میگذارند. نطفه اثر دارد، چنان چه لقمه نیز اثر دارد. خانواده اثر دارد، چنان چه جوامع کوچک چون مدرسه و دانشگاه و جوامع بزرگتر چون شهر و کشور نیز اثر دارند ...، شرایط و امکانات نیز اثرگزار هستند، اما در نهایت هیچ کدام از انسان "سلب اختیار و انتخاب و اراده" نمیکنند.
به عنوان مثال: اگر کسی قصد کمک رساندن به مسکین داشته باشد، اما چیزی برای انفاق و صدقه و بخشش نداشته باشد، در عمل (نه در قصد و نیت) محکوم به یک جبر میشود و بالتبع تکلیفی هم ندارد، اما اگر کسی چه داشته باشد و چه نداشته باشد، چنین قصد و نیت و مرامی نداشته باشد، دیگر ربطی به عوامل محیطی و بیرونی ندارد.
ب – خداوند متعال به انسان "عقل و فطرت" داده که از بین نمیروند، مگر آن که انسان خودش آنها را محبوس، معیوب و محجوب نماید. پس حقایق را میفهمد و میتواند کسب علم کند و بیشتر بداند و بفهمد. آن جوان اروپایی که امروزه مسیحی، یهودی یا پیرو "ایسم"های قدیمی و جدید شده است، همانقدر به انجیل، تورات، مانیفیستها و ... دسترسی دارد که به قرآن کریم دارد. پس اگر بخواهد، میتواند رجوع کند، مطالعه کند، تحقیق کند و سپس انتخاب نماید.
ج – احکامی چون طهارت، نماز، حجاب، زکات و ...، همه از دستهی فروع دین میباشند؛ ممکن است شرایط محیطی برای آموزش به موقع آنها مناسب نباشد، یا حتی محیط مخالفت هم داشته باشد، اما "اصول دین" به فکر و اندیشه و تعقل و اختیار بر میگردد و هیچ کس نمیتواند در این امر مداخله کرده و نگاه یا باوری را بر کسی تحمیل کند. «لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ»، که بعضی دوست دارند آن را نسبت به فروع اطلاق کنند و بگویند: هیچ باید و نبایدی در قوانین جایز نیست، مربوط به همین بخش اندیشه و گرایش است.
د – وقتی یک جوان امریکایی یا اروپایی، در محیطی کاملاً ضد دین، به یک پیامبر فلسطینی به نام حضرت عیسای مسیح علیهالسلام میگرود - یا در قلب یک محیط امپریالیستی، کمونیست یا مارکسیست میشود – یا به رغم محیط کاملاً فاسدش، اهل اخلاق و خانواده میگردد – در شرایطی که اختناق کامل حاکم است، فریاد بر میآورد و علیه جنگ، ظلم، ترور و نظام سرمایهداری قیام میکند و ...، چه تأثیری از محیط گرفته و چرا جبر محیطی بر او حاکم نشده است؟ سالانه هزاران نفر در اروپا و امریکا و حتی خاوردور به اسلام میگروند، در حالی که محیط آنها کاملاً ضد اسلام است.
و همین طور وقتی یک مسلمان زاده، در خانوادهای مؤمن و یا حتی روحانی، در شهری مذهبی، در کشوری اسلامی و با ملتی متدین، از دین روی بر میگرداند، جبر محیط چه تأثیری بر او، انتخاب، اراده و انتخابش گذاشته است؟
چند مثال از هزاران نمونه:
*- ادوارودو آنیلی (Edoardo Agnelli )، نه تنها یک جوان اتیالیایی بود، بلکه فرزند یکی از ثروتمندترینِ سرمایهداران جهان، یعنی صاحب و سهامدار اصلی شرکت "فیات" و چندین کارخانه و مجموعهی دیگر بود.
او در آن محیط خانوادگی، شهری، کشوری و قارهای، در آن شرایط زندگی اشرافی، در آن تربیت و زندگی سلطنتی و ماسونی ...، اسلام و تشیع را برگزید، در حالی که میدانست این انتخابِ او، به مثابهی محرومیتش از تمامی امتیازات خانوادگی، ارث و شهرت میباشد. انقلابی بود، به ایران سفر کرد، با حضرت امام خمینی رحمة الله علیه ملاقات و گفتگو کرد، در حالی که میدانست این تحرکات به مثابهی ترور و شهادتش خواهد بود و چنین هم شد. خدایش رحمت کند.
*- از پسر جوان فرانسوی (دکترای اندیشه) پرسیدم: علت اصلی گرایش تو به اسلام چه بود؟ گفت: پاسخ به نیاز فطرت و پر کردن خلاء معنویت که گمشدهی همه اروپاییهاست.
*- از دختر آلمانی پرسیدم: بیش از همه چه چیزی از اسلام خوشایند توست، که اینگونه تو را به حجاب و نماز، علاقمند و پایبند کرده است؟ گفت: به من نظم میدهد، مرا از خود محوری و این یله و رها بودن به نام دموکراسی نجات میدهد و مرا مجبور میکند که به خدا و آخرت توجه داشته باشم و ضوابط و تقیداتی را گردن نهم. این را میپسندم.
*- ورونیکا (مریم) که آلمانی مسلمان شده است، میگوید: «در غرب آزادی وجود ندارد؛ دنیای غرب خوب و بد را به انسان یاد نمیدهد و کمونیست از انسانها یک ماشین بدون قلب و روح میسازد و اعتقادهای انسانی را نادیده میگیرد.»
*- خبرنگار مشهور آلمانی، کریستینا بکر، میگوید: «هیچگاه و هیچگاه از این کار خود پشیمان نیستم، اگرچه از کار اخراج شدم و حتی برنامههایی که من تدوین کننده و مجری آن نیز بودم متوقف شد و از نظر مالی و شهرت، زیان قابل توجهی متحمل شدم.» - او دقت در هنر اسلامی و آزادیهای انسان در عرصه اجتماع را قویترین انگیزه برای پذیرش اسلام عنوان کرده و میافزاید: «اسلام در زمینه محبت انسانها به یکدیگر بی نظیر است و از این نظر دین اسلام ممتاز است.»
*- چطور میشود که خواهر زن یک شخصیت سیاسی جهانی در انگلیس، به نام تونی بلر، مسلمان میگردد؟ وی که از علاقمندان به جمهوری اسلامی ایران و از حامیان فلسطین است، و پس از زیارت حرم حضرت معصومه علیهاالسلام مسلمان شده است. او میگوید: «همگی باید حرکت کنیم. من به عنوان یک روزنامه نگار حقیقت را می بینم و آن را منعکس کرده و به دانشجویان و دانش آموزانم ارایه میدهم تا این کودکان حقیقت را درک کنند. این تنها کاری است که میتوانم انجام دهم. کاری که نتیجهی آن شناخت حقیقت اسراییل است و باعث میشود جهانیان درک کنند که حق با فلسطینیان است و خشونت و تلاش آنها ناشی از خواستههای طبیعیشان است.»
نتیجه:
پس، شرایط محیطی، سهولتها یا سختیهایی را ایجاب و گاه تحمیل میکند، چه بسا در انجام فروع دین نیز مشکلاتی ایجاد کند (که البته نمیکند)، اما هیچ گاه سبب تعطیل عقل و فطرت و نیز سلب اختیار و اراده و انتخاب نمیگردند و هر کس که بخواهد، راه مییابد، و هر کس مایل به هدایت باشد و مترصد باشد تا گامی در این مسیر بردارد، خداوند متعال خود راه هدایت و رشد و سعادت را به او نشان میدهد و هدایتش میکند – خدا که برای هدایت بندگانش، محکوم و مقهور محیط نمیگردد:
«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» (العنکبوت، 69)
ترجمه: و كسانى كه در راه ما مجاهدت كنند، به يقين آنها را به راه هاى خود هدايت مى كنيم، و بى ترديد خدا با نيكوكاران است.
- تعداد بازدید : 2735
- 11 اسفند 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون