امتحانات خدا چگونه است؟ چطور بفهمیم بلایی که به سرمان آمده از ناحیه خودمان است یا خدا؟
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: متأسفانه در اذهان عمومی این القای خطا صورت گرفته است که گمان میکنند خداوند علیم و حکیم، گاه و بیگاه، سر زده از انسان امتحانی میگیرد و اگر بندهاش خوب نبود، بلایی به سر او نازل میکند. در حالی که اصلاً چنین نیست، مگر انبیا و اولیای الهی (العیاذبالله) خطایی داشتند که با آن همه بلاها مواجه شدند؟ بلکه با هر چه انسان مواجه میشود و در آن "اختیار" دارد، در همان امتحان میشود.
به این امتحانات مدرسهای دقت کنید. آموزگاران یک ثلث تدریس میکنند و تعلیم میدهند، بعد یک امتحان میگیرند. چند سؤال مطرح میکنند و از شما میخواهند که در فرصتی معین و محدود، پاسخ آنها را متناسب با آن چه یاد گرفتهاید بنویسید.
خداوند متعال معلم و مربی است. به قلم تکوین (خلقت) و به قلم وحی (کتاب)، انسان را توسط معلمانی چون انبیا و امامان میدهد و میفرماید خود را بر اساس این تعلیمات بساز، این خودش امتحان توست و آن چه میشوی، پاسخ امتحان توست.
تعلیم و امتحان تئوری و عملی:
تعلیم خداوند متعال، صرفاً گفتاری یا تئوری نیست، چرا که آن نوع از تعلیمِ علم، فقط با هدفِ دانستن انجام میگیرد. چه انسان آن را به حیطهی عمل درآورد یا در نیاورد؛ مضافاً بر این که عمومیت ندارد. یعنی همگان مجبور نیستند آن علم را بیاموزند و به حیطهی عمل نیز درآورند.
تعلیم و تربیت خدا، چگونه زیستن است. چگونه بلند شدن و راه افتادن است. چگونگی یافتن مقصد، شناختن راه و راهنمایان است – چگونگی کارِ تیمی با همراهان و کنار گذاشتن موانع است. لذا صرفاً تئوری نیست، بلکه تئوری و عمل آن با هم است.
شاید بتوان زندگی را در کوهنوردی یا شنا مثال زد. هدف قله یا رسیدن به ساحل است - صحنه امتحان، همان کوه یا دریای واقعی و عینی است - مربی یا مربیان با علوم و تجهیزات کامل حضور دارند. ابتدا در میان جمعیت قرار گرفته و تعالیم و سفارشات را میکنند، بعد آنان را به صف میکنند و خودشان در جلوی صف قرار میگیرند و کوهنوردان را با طنابی که وصل (مرتبط) به خودشان است، با یک دیگر نیز مرتبط مینمایند، تا ضمن حرکت در صراط مستقیم و به دنبال ولایت، از یک دیگر جدا نشوند و در بالا رفتن و رسیدن کمک هم دیگر باشند.
پس، هم در تعلیم به قلم و کلام میفرماید: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ - همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد / 103» و هم در عمل چنین تعلیم میدهد و همان خودش میشود امتحان که چه کسی راه را تحت این تعلیم و رهبری میآید و یا چه کسی جدا میشود و یا ...؟ - هم در تعلیم به قلم و کلام میفرماید: «وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ - و در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد، و در گناه و تعدّى دستيار هم نشويد.../ المائده، 2» و هم در عمل همینطور میشود، و این خود میشود امتحان.
امتحان خدا، به روش کتاب باز (open book ) است:
امتحان خدا به شیوه کتاب باز (open book) است، و میفرماید که نه تنها رجوع به کتاب اشکال ندارد، بلکه رجوع مکرر به کتاب (قرآن) توصیه هم میشود؛ و افزون بر آن میفرماید: در این امتحان آوردن معلمان نیز آزاد و جایز است و به سؤال کردن از آنها نیز توصیه و تأکید میشود. و حتی خداوند متعال میفرماید: شما ممکن است اساتید و معلمان بسیاری داشته باشید، اما من به شما میگویم که چه کسانی به جواب سؤالات امتحانیِ من علم دارند و میتوانند شما را تعلیم دهند. آنها همه و همیشه در جلسه امتحان (زندگی) حاضر و ناظر بر شما هستند و مرتب به شما میگویند: «سَلونی – از من بپرسید».
کتاب، معلمان و مربیان:
خداوندِ خالق، علیم، حکیم و هادی، میفرماید:
*- از یک سو به تو عقل دادم که بشناسی و قلب دادم که بفهمی – عقل دادم که نفی یا قبول کنی – قلب دادم که حب و بغض داشته باشی و جذب و دفع کنی؛
*- از سوی دیگر یک کتابخانه علم در فطرتت قرار دادم که اگر آن را محجوب نکنی، این فطرت نورافشانی کرده و علومش را بر تو معلوم میکند.
*- از سوی دیگر تمام جهان هستی، اعم از مادی و غیر و مادی را مانند یک "کتاب باز" در مقابل دیدگان و بصیرت تو قرار دادم.
آری، خدا این کتاب را باز کرد (فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ) تا تو بخوانی. و تأکید کرد که به من درس نده، این کار ابلیس است که بدل میزند، تو را تعلیم میدهد که به جای درس گرفتن، به جای تعلیم گرفتن، به جای پرسیدن و با خبر شدن از من – سعی کنی به من چیزی یاد دهی:
«قُلْ أَتُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (الحجرات، 16)
ترجمه: بگو: «آيا خدا را از دين [دارىِ] خود خبر مىدهيد؟ و حال آنكه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است مىداند، و خدا به همه چيز داناست.
*- از سوی دیگر وحی فرستاد و آن چه در کتاب تکوین (خلقت)، به قلم صُنع نوشته بود را به زبان و قلم وحی بیان نمود.
*- از سوی دیگر انبیا و رسولان خود را فرستاد و فرمود: شما بروید و به این بشر را تعلیم دهید که در کتاب چه نوشته؟ چگونه باید بخواند؟ و چگونه عمل کند تا قلههای رشد را فتح نماید.
«لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ» (آلعمران، 164)
ترجمه: به يقين خداوند بر مؤمنان منّت نهاد آن گاه كه در ميان آنها فرستادهاى از خودشان (نه از فرشته و نه از جن) برانگيخت كه آيات او را بر آنها مى خواند و پاكشان مىگرداند و كتاب (آسمانى) و احكام شريعت و معارف عقلى به آنها مىآموزد، و حقيقت اين است كه آنان پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.
صحنه امتحان:
صحنهی چنین امتحانی، با کتاب باز و معلم و مربی و ناظری که میشود که از او سؤال کرد، تمامی لحظات زندگی است. همان «لحظهی زندگی»، خودش یک امتحان است که در کدام جهت و چگونه سپری شد؟ هر چه داریم، خودش امتحان است – هر چه به دست میآوریم، خودش امتحان است – و هر چه از دست میدهیم، خودش یک امتحان است.
تشنه میشویم، امتحان است – برای رفع تشنگی چه میکنیم؟ این هم امتحان است – به آب رسیدیم چه میکنیم؟ آیا حلال و حرام را رعایت میکنیم یا خیر؟ نجس و پاکی را رعایت میکنیم یا خیر؟ در قناعت و اسراف چگونه هستیم؟ در اخلاقیت و انسانیت چطور، آیا هیچ به یاد تشنگان میافتیم یا میگوییم به ما چه؟ و جان همه این سؤالها و جوابها این است که آیا "شاکر" هستیم یا خیر؟ اینها همه امتحاناتی است که در هر لحظه و هر موردی پیش میآید. ازدواج هم امتحان است - فرزند دار شد نیز امتحان است – کار و کسب و معاش هم امتحان است – تمامی مسائل اجتماعی و از جمله و در رأس همه آنها، حکومت و ولایت نیز امتحان است.
ابتلائات و بلاها:
اگر در هر لحظه و هر موردی امتحان است، پس در همه چیز امتحان، فتنه و بلا (که معنای مترادفی دارند) نیز وجود دارد. منتهی معمول و عادت بین مردم این است که امتحان سخت را فتنه و پیشامد ناخوشایند را "بلا" بنامند. وگرنه همه چیز، حتی تمامی نعمات الهی، خودش محل امتحان و فتنه است:
«وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ» (الأنفال، 28)
ترجمه: و بدانيد كه اموال و فرزندانتان وسيله آزمايشاند، و خداست كه پاداشى بزرگ در نزد اوست.
زمین بهشت نیست:
اینجا محل گذر است، اینجا صراط و پُل است؛ لذا هیچ امنیتِ تضمینی و دائمی در آن وجود ندارد. از این رو انسان به هنگام این گذر، با پیشآمدهای خوشایند و یا ناخوشایند مواجه میشود، که حتی خوشایندهایش نیز فانی هستند. پس بلا همیشه هست. منتهی انسان خودش میتواند بفهمد که چقدر به خداوند متعال ایمان و توکل دارد؟ چقدر مطیع اوامر اوست؟ و چقدر از اولیای او تابعیت دارد؟ و بالاخره آن که چقدر در مقدرات (اندازهها)ی این بلا نقش داشته است. پس اگر دید او به حد توان کارش را کرده و نقش و اختیاری هم در پیش آمد این بلا نداشته، آن وقت باید بداند که آن بلا، تماماً خیر اوست. بالاخره اینجا بهشت نیست که هیچ رخداد ناگواری نداشته باشد، اما بسیاری از ناگواریها، سبب خیر و گوارایی ماندنیتر میگردند.
- تعداد بازدید : 4502
- 30 خرداد 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون