ایکس – شبهه – پاسخگویی به سؤالات و شبهات: برخی نسبت به تمامی امور و از جمله حقایق عالم هستی، بسیار سطحینگر هستند و البته از مطالعه و تفکر نیز فاصله میگیرند. همین ضعف سبب میشود تا وقتی مطلبی برای آنان بیان میشود و یا برایشان آیه و حدیثی نقل میشود و یا خبری به آنان میرسد، ابتدا آن را به سطحیترین شکل ممکن (که ظهور مادی است)، تصور کنند و سپس بر اساس تصور خود باور نمایند.
این معضل، فقط در خصوص عزاداری و ... نمیباشد، عمق بیشتر این سطحیبینی سبب شده است تا حتی برخی از مدعیان اسلامشناسی (ابن تیمیه و ...)، وقتی در قرآن میخوانند که «جاء الحق = حق آمد»، یا میخوانند که خداوند سبحان، سمیع و بصیر است، دست علم و قدرت او چنین و چنان است و ...؛ گمان کنند که لابد آمدن حق مثل آمدن یک انسان است و خداوند متعال [العیاذ بالله]، دست و پا و چشم و گوش دارد!
در این خصوص (توجه به مجالس) نیز همین طور است و حقایق عالم هستی، با سطحینگری مورد ظنّ و گمان قرار گرفته است.
الف – عالم هستی، محضر خداست و هیچ چیزی که در نظر ما نهان یا عیان است، در نظر او پنهان نمیباشد، لذا مکرر فرمود که علیم، خبیر، سمیع و بصیر است و عالِم به "غیب و شهود" تمامی مخلوقاتش میباشد. از این رو فرمود که هر کجا کسی با کسی حرفی میزند، مخاطب و شنونده دیگر آنها خداوند متعال است. یعنی مراقب باشید که در محضر او هستید و چیزی از علم او مخفی نمیماند.
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (لمجادلة، 7)
ترجمه: آيا ندانستهاى كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است مىداند؟ هيچ گفتگوى محرمانهاى ميان سه تن نيست مگر اينكه او چهارمين آنهاست، و نه ميان پنج تن مگر اينكه او ششمين آنهاست، و نه كمتر از اين [عدد] و نه بيشتر، مگر اينكه هر كجا باشند او با آنهاست. آن گاه روز قيامت آنان را به آنچه كردهاند آگاه خواهد گردانيد، زيرا خدا به هر چيزى داناست.
ب – از طرف دیگر، در مجرای ولایت، میدانیم که عالَم باذن الله در محضر "خلیفةالله، ولیّ الله، رسول الله و امامان صلوات الله علیهم اجمعین" میباشد. تا آنجا که نه تنها تمامی اعمال همگان، بلکه آثار آنها تا قیامت نیز در لوح محفظ ثبت گردیده و به امام هر عصری ارائه میشود.
مقدرات، یعنی اندازههایی که علت و معلول یک دیگر میشوند و قضایی را حتمی میکنند، پس آن واقع میشود؛ چه مربوط به انسان و عملکردهایش باشد یا مربوط به کل عالم هستی. لذا از یک سو فرمود که هر چه هست ثبت و کتابت میشود «وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا - و حال آنكه هر چيزى را برشمرده [به صورت] كتابى در آوردهايم/ النبأ، 29»؛ و از سوی دیگر فرمود: این مقدرات، عملکردها و آثارشان، از جانب خداوند منّان، به خلیفة الله عرضه میشود:
«إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ» (یس، 12)
ترجمه: ماييم كه مردگان را زنده مىكنيم و آنچه كردهاند و آنچه از آثارشان بعد از مردن بروز مىكند همه را مىنويسيم و ما هر چيزى را در امامى مبين برشمردهايم.
سوره مبارکهی القدر نیز به همین حقیقت تصریح دارد.
ج – با توجه به آیات و توضیحات ایفاد شده، هیچ سخن عجیب و غریبی نیست، اگر گفته شود: ما در محضر خدا هستیم و به امر او در محضر اولیاء الله هستیم و همان طور که در قرآن کریم تصریح شده است، آنان بر گفتارها و رفتارهای ما شاهد هستند.
منتهی بحث و نکتهی مهم، "نظر لطف و رضایت" است.
خداوند منّان و سبحان، علیم، حکیم، سمیع، بصیر و خبیر به تمامی نهان و آشکار همگان میباشد، اما به بندهای که مؤمن و محبّ اوست و در راه عبودیت و رضایت او قدم بر میدارد، نظر لطف خاص دارد. به همه رحمت دارد و به او رحیم است. اولیاء الله نیز به امر خدا و به اذن خدا، شاهد و ناظرند، منتهی به بندگانی که محبت خدا را دارند و به امر او محبّت رسول الله و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین را در دل دارند، نظر لطف خاص دارند.
پس اگر بیان شود چنان که مجلس مولودی، عزا، ذکر، تلاوت، دعا، سخنرانی، تعلیم و تربیت و ...، در راه خدا و مورد رضایت خدا باشد، مورد توجه، عنایت و نظر لطف ویژهی اهل عصمت علیهم السلام است، منظور این نیست که مثلاً یکی از آنها تشریف آورده و در گوشهای از مجلس نشستهاند ...، بلکه عالم محضر آنان است و کار نیکو و خداپسندانه را میپسندند و عامل یا عاملین را مورد تفقد قرار میدهند.
ارتباط و تعامل متقابل:
ما در زندگی و تعاملات روزمرهی خود نیز "ارتباط، تعامل و رفتار متقابل" را لحاظ میکنیم. اگر کسی به احترام ما، احترام متقابل گذاشت – با برخورد صمیمانهی ما، صمیمانه برخورد کرد – به اعتماد ما ارج گذاشت و خیانت نکرد – به محبت ما، با محبت پاسخ داد و ...، رابطهی صادقانهی خود را با او تداوم میبخشیم، اما اگر بیاحترامی کرد، بیتوجهی کرد، روی برگرداند، بیوفایی کرد، خیانت و پیمانشکنی کرد ... یا خدایی ناکرده حتی خصومت نمود، از او روی بر میگردانیم و اگر لازم شد، با او خصومت و شدت در آن نیز داریم. تولا و تبرا یعنی همین.
دقت کنیم که چقدر در قرآن کریم به همین روابط دو سویه خالق و مخلوق تصریح شده است: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ - پس مرا ياد كنيد، تا شما را ياد كنم / البقره، 152» - «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ - اگر خدا را يارى كنيد ياريتان مىكند / محمد صلوات الله علیه و آله، 2» - «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ - مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم / غافر، 60» - «يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ – [خدا] آنان را دوست میدارد و آنان او را دوست میدارند / المائده، 54» و ... .
این سنّت الله است، پس در مورد تمامی بندگانش جاری و صادق است، لذا اهل عصمت علیهم السلام نیز از این قاعدهی مهم، مستثنی نمیباشند، وگرنه ارتباط قطع میشود.
مجلس محبت:
پس، رابطه دو طرفه است و البته در مودت، محبت و عشق، بیشتر تجلی دارد. مگر میشود کسی اهل بیت علیهم السلام را دوست داشته باشد، اما آنان او را دوست نداشته باشند؟ مگر میشود که کسی از اهل عصمت علیهم السلام در فضیلتی پیشی و سبقت گیرد؛ مثلاً به آنان توجه کند، اما آنان به او توجه نکنند؟!
پس اگر شخصی در دلش، یا جمعی در مجلسی، به آنان توجه کردند، حتماً توجه آنان به ذاکرین خویش، بیش از توجه ذاکرین به آنان میباشد.
این است معنای حقیقی مستمع بودن یا حضور و توجه و نظر لطف آنان، نسبت به کسانی که به آنها معرفت و محبت دارند و به یاد آنان هستند، به سرور آنها مسرور و به مصیبت و غم آنان، مغموم هستند.
کلمات کلیدی:
گوناگون عزاداری