ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: پیامبر، کلمه فارسی میباشد و به همان معنای پیامآور است.
الف - نبی [از ریشهی نبأ، خبر] است، پس آن که از جانب خدا به او وحی و خبر میرسد را «نبی» میگویند.
«إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإْسْحَقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا» (النساء، 163)
ترجمه: بىترديد ما به تو وحى كرديم همانگونه كه به نوح و پيامبران بعد از او وحى كرديم و نيز به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط ( پيامبرانى از فرزندان يعقوب) و عيسى و ايوب و يونس و هارون و سليمان وحى نموديم، و به داود زبور عطا كرديم.
رسول، یعنی فرستاده، پس گاهی انبیای الهی علیهم السلام، برای قوم کوچک یا بزرگی فرستاده میشدند و گاهی چنین نبود. به عنوان مثال: به حضرت موسی علیه السلام وحی نازل شد، پس او نبی شد – سپس به سوی قوم بنی اسرائیل فرستاده شد، پس او رسول هم شد. اما در همان زمان، برادرش حضرت هارون علیه السلام نیز نبی بودند، اما رسول نبودند و حضرت یعقوب علیه السلام نیز در همان زمان نبی بودند. یا هم چنین است حضرت ابراهیم علیه السلام، که پس از نبوت به رسالت رسید، اما در زمان ایشان حضرت لوط علیه السلام نیز بودند که برای قوم لوط فرستاده شده بودند، اما بر آیین حضرت ابراهیم علیه السلام. پس هر کس که به او وحی نازل شده، نبی میباشد، خواه رسول هم باشد یا نباشد، اما اگر برای قومی مأموریت یافت و به سوی آنان فرستاده شد، "رسول" میشود.
«تِلْكَ الْقُرَى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَآئِهَا وَلَقَدْ جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ مِن قَبْلُ كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللّهُ عَلَىَ قُلُوبِ الْكَافِرِينَ» (الأعراف، 101)
ترجمه: اين مجتمعات (انسانى) است كه براى تو از اخبار آنها بازگو مىكنيم، و به يقين فرستادگانشان بر آنها دلايل روشن آوردند ولى آنها بر آن نبودند كه به آنچه پيش از آن تكذيب كرده بودند ايمان بياورند! اين گونه خداوند بر دلهاى كافران مهر (قساوت و نافهمى) مىنهد.
ب – از این رو، هر رسول الهی، حتماً و یقیناً «نبی الله» میباشد، اما هر نبی الهی، الزاماً «رسولالله» نمیباشد.
ج – خداوند سبحان، وقتی میخواهد پایان پیامبری و شریعت را اعلام نماید، به ختم نبوت تصریح مینماید، چرا که وقتی "نبوت" پایان یابد، قطعاً "رسالت" نیز پایان مییابد. میفرماید که او رسول الله است، اما ختم انبیا نیز هست. یعنی دیگر به کسی وحی نازل نمیشود، پس دیگر رسولی هم نخواهد آمد.
«مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا» (الأحزاب، 40)
ترجمه: محمد (صلّى الله عليه وآله) پدر هيچ يك از مردان شما نيست، و لكن رسول خدا و خاتم پيامبران است. و خداوند همواره به همه چيز داناست.
وحی و عبادت و اخلاص امامان:
وحی برای همگان نازل شده است، منتهی مخاطب و ابلاغ کنندهاش انبیا و رسولان (پیامبران) میباشند. چنان که تمامی آیات قرآن کریم، بر شخص حضرت محمد مصطفی، صلوات الله علیه و آله نازل گردید، اما به ما ابلاغ شد و در اختیار همگان قرار دارد.
پس، خداوند متعال پیامیرانش را گسیل داشت و به آنان وحی نمود، تا انسانها را تزکیه کنند، تعلیم کتاب و حکمت دهند، تا آنها موحد و مؤمن شوند و با اخلاص تمام بندگی نمایند.
«هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ» (الجمعة، 2)
ترجمه: اوست كه در ميان امّيان (مردم مكه كه غالبا بىسواد بودند) فرستادهاى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها تلاوت مىنمايد و آنها را (از پليدىهاى عقيدتى و اخلاقى و عملى) پاكيزه مىكند و به آنها كتاب (آسمانى) و معارف دينى و عقلى مىآموزد، و حقيقت اين است كه آنها پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.
از این رو، نه تنها تعجبی نیست که امامان علیهم السلام و دیگران موحد، مؤمن و مخلص (خلاص شده از هر گونه شرک، رجس و ...) شوند، بلکه انتظار دیگری هم نمیرود.
پس، انبیاء و در آخرین حلقه این سلسله، خاتم الانبیاء و المرسلین، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله، فرستاده شدند و به آنها وحی نازل گردید تا به مردم ابلاغ کنند و به آنها درس بندگی و اخلاص بیاموزند و خود نیز اسوهی حسنهی آنان باشند. از این رو، به همگان امر شده است که خود را خالص کنید و این اختصاصی به امامان علیهم السلام ندارد:
«قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ» (الأعراف، 29)
ترجمه: بگو: پروردگارم به قسط و عدل فرمان داده و (گفته) روى خود و توجه قلب خود را در هر سجده و نمازى و هر وقت نمازى و در هر مسجدى به سوى (خدا) كنيد، و او را در حالى كه دين و طاعت را براى او خالص كردهايد بخوانيد. همان گونه كه شما را در آغاز آفريده (در روز قيامت) بازمىگرديد.
*- منتهی هم مراتب وجود شدت و ضعف دارد و هم کمالات و فضائل در همگان یکسان نمیباشد و شدت و ضعف دارد. لذا فرمود که انبیا نیز برخی از برخی دیگر افضلند.
ائمه اطهار علیهم السلام نیز که برای اسوه و الگو بودن و نیز رهبری و هدایت مردم به سوی خدا برگزیده شدهاند، انسانهای کامل هستند، مظهر اتمّ اسمای الهی هستند، علیمترین، حکیمترین و مؤمنترین هستند. پس موحدترین و با اخلاصترین بندگان خدا میباشند. علمشان به وحی (قرآن کریم) و تمامی حقایق عالم هستی و آموزههای پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، لدنی است و در حوزهی عمل نیز با مجاهدت تمام و قبول زحمات و مشقتها، این فضایل را قدر دانستند.
پس اگر چه هیچ کس نمیتواند، مثل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، یا سیدة النسا فاطمه زهراء، یا مثل امام حسن، امام حسین یا سایر امامان علیهم السلام گردد، [چنین تکلیف و انتظاری هم نیست]، اما هر کس میتواند که به تناسب مرتبهی وجودی خود، موحد، مؤمن و با اخلاص گردد، و اساساً دین (چه در بُعد نظری و چه عملی) برای رسیدن انسان به این مرتبه از کمال آمده است.
*- انبیای الهی و جمیع معصومین علیهم السلام نیز هر کدام در مرتبهی وجودی خود، فاضلترین، و در مقام عبادت مخلصترین، و در عرصه جهاد و کوشش در انجام تکالیف و وظایف محوله، مجاهدترین بودهاند، چنان که بسیاری از انبیای الهی به قتل (شهادت) رسیدند.
کلمات کلیدی:
گوناگون