ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: "خوف و رجا (امید)"، اگر چه ممکن است که به ظاهر نسبت به یک چیز باشند، اما اگر دقت شود، حتماً دو جنبهی متفاوت دارند. به قول حکما و فلاسفه (به حکم عقل) جمع نقیضین محال است.
به عنوان مثال ممکن است کسی بگوید: "من از قبول نشدن در امتحانات آخر ترم خوف دارد و نسبت به قبول شدن نیز امید دارم و این خوف و رجا نسبت به یک موضوع است"؛ در حالی که چنین نیست، بلکه "رد شدن" یک مقوله است که نسبت به آن خوف دارد، و "قبول شدن" یک مقولهی دیگری است که نسبت به آن امید دارد. پس دو امر متفاوت هستند.
الف - خوف به معنای ترسیدن است و رجا به معنای امید داشتن است و معنای "غرور" در اصل به "فریب" است که ما در ادبیات محاورهای خود، غلط مصطلحی داریم و "غرور" را افتخار معنی میکنیم! مثل این که میگویند: "غرور ملی"، یا میگویند: "جوانان غرور آفرین ما" – این مِثل این است که بگویند: "فریب ملی" – یا بگویند" "جوانان فریب کار ما"؛ اما در هر حال غلط مصطلحی است که به معنای افتخار به کار میرود.
ب – تمامی این واژگان، از آیات قرآن کریم گرفته شده است، پس باید به همان معانی تعریف و شناخته شوند. به عنوان مثال: فرق است میان معنای "خوف" با معنای "خشیّت"، که هر دو در فارسی "ترس" ترجمه میشود – و نیز فرق است بین معنای "رجاء" با "امل – جمع آمال"، که در فارسی هر دو امید و آرزو ترجمه میشوند. این که انسان آرزویی داشته باشد، یک امر است و این که امید داشته باشد که به آرزویش برسد، امر دیگری است - و فرق است بین معنای "غرور = فریب" با "افتخار" که توضیح داده شد.
در قرآن کریم، در خصوص هر یک از واژگان "خوف، رجا و غرور" آیات بسیاری وجود دارد، مانند:
خوف:
«بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ» (البقره، 112)
ترجمه: آرى، هر كس كه خود را با تمام وجود، به خدا تسليم كند و نيكوكار باشد، پس مزد وى پيش پروردگار اوست، و بيمى بر آنان نيست، و غمگين نخواهند شد.
در بیشتر آیاتی که در آن کلمه "خوف" به کار رفته، به "حُزن = غم و غصه" نیز اشاره شده است؛ که البته باز جمع نقیضین نمیباشد، چرا که "خوف" نسبت به امری است و "حزن" نسبت به امر دیگری.
معمولاً "خوف" از پیشآمد ناگوار در آینده است. به عنوان مثال: ممکن است کسی بترسد که در آینده تصادف کند، اما اگر در گذشته تصادف کرده باشد، دیگر نسبت به آن ترس ندارد.
اما "حزن" به معنای غم و غصه و ناراحتی، نسبت به پیشآمد ناگوار در گذشته است و کسی برای آینده حزنی ندارد. به عنوان مثال: انسان از این که پدرش یا عزیزش را در گذشته از دست داده، محزون است، اما نسبت به از دست دادن در آینده، محزون نیست، بلکه خوف دارد و خائف است.
خوف و حزن: پس مؤمن و کسی که عمل صالح انجام میدهد، نه "خوف" این را دارد که در آینده متضرر و دچار پیشآمدهای ناخوشایند و هولناک گردد و نه "حزن" دارد که چرا که تمامی امکانات و فرصتهای گذشته را از دست داده است.
رجا = امید:
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أُوْلَـئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (البقره، 218)
ترجمه: البته كسانى كه ايمان آورده و كسانى كه هجرت نموده و در راه خدا جهاد كردهاند، آنها به رحمت خداوند اميدوارند، و خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است.
«إَنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءنَا وَرَضُواْ بِالْحَياةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ» (یونس، 7)
ترجمه: كسانى كه اميد به ديدار ما ندارند، و به زندگى دنيا دل خوش كرده و بدان اطمينان يافتهاند، و كسانى كه از آيات ما غافلند.
"رجا = امید"، همیشه نسبت به آینده است و درباره هدف و محبوب واقع میشود. انسان رشد و کمالی را (هر چند صحیح نباشد) هدف میگیرد و به امید رسیدن، وصال و لقای آن حرکت میکند. پس میتوان گفت که "امید"، انگیزه و موتور حرکت میباشد.
غرور:
«كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَما الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ» (آلعمران، 185)
ترجمه: هر جاندارى (به ناچار) چشنده مرگ است، و جز اين نيست كه پاداشهاى شما در روز قيامت تماما داده مىشود، پس هر كه را از آتش دور دارند و به بهشت درآورند حقّا كه كامياب شده است، و اين زندگى دنيا جز كالاى فريب نيست.
همانطور که بیان گردید، "غرور" یعنی "فریب" و فریب وقتی حاصل میشود که "بدلی" به جای "اصلی، حقیقی و واقعی" مینشیند و سبب فریب خوردن انسان میگردد. مثل همین آیه که میفرماید: پایانِ حیات دنیا، برای همگان، به هر شکلی که زندگی کنند، مرگ است و نتیجه و پاداش نیز در آخرت داده میشود، پس هر کس که گمان کند در این دنیای فانی با به دست آوردن کم و زیادی از متاع دنیا، به خیری پایدار دست یافته، فریب خورده است.
نتیجه:
پس معلوم شد که "خوف = ترس و نگرانی" – "رجا = امید" – "غرور = فریب" = "افتخار = امری که سبب نازیدن و بزرگی انسان شود" – هر یک مقوله و حالتی مستقل هستند و تداخل ندارند که مرزی بین آنها تعریف شود. بلکه باید مرز "خوف صحیح و غلط" – "رجای صحیح و غلط" – "افتخار صحیح و غلط" تعریف شود و غرور (به معنای صحیحاش) نیز در هر حال فریب است و مذموم میباشد.
کلمات کلیدی:
گوناگون