ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالت و شبهات: از یک سو تقریباً تمامی مباحث فلسفه و حکمت در بارهی «وجود» را یکجا سؤال نمودید که پاسخ آن یک کتاب کامل مانند «آغاز فلسفه – ترجمه "بدایة الحکمة"، مرحوم علامه طباطبایی رحمة الله علیه» را میطلبد، و از سویی دیگر پاسخ علمی مطالبه نمودهاید که قطعاً پاسخ غیر علمی به هیچ سؤالی موجه نمیباشد، از سوی دیگر پاسخ ساده مطالبه نمودهاید؛ که واقعاً جمع این سه، نبوغی و ایجازی میخواهد که در خود سراغ نداریم. از این رو نکات ذیل به صورت خلاصه ایفاد میگردد و البته بحث این قدر هم ساده و مختصر نیست و مطالعات بیشتر لازم دارد.
الف – "حقیقی و اعتباری"، بیشتر به ادراکات انسان از وجود بر میگردد تا به خود وجود [که توضیح مختضر ایفاد خواهد شد].
ب – "اعتبار" نیز به دو معنا به کار میرود. یک موقع میگوییم «وجودی" به اعتبار «وجودی» دیگر پدید آمده که همان معنای «قائم بالذاتو قائم بالغیر»، یا «علت و معلول» میباشد، اما یک موقع این اعتبار به معنای فرض و تخیل وجودهایی است که اساساً هیچ ماهیت خارجی ندارند.
ج – وجود، اگر حقیقتاً "وجود" باشد، دیگر در تقسیمات اولیه، به «حقیقی و اعتباری» تقسیم نمیشود، بلکه به «واجب و ممکن» تقسیم میگردد. سپس "واجب" بدان سبب که وجود محض، هستی محض و کمال محض است، تقسیم نمیشود، چون کثرت نیست که قابل تجزیه باشد، اما «ممکن»، چون کثرت است، تجزیه میشود به انواع موجودات، حقیقی، اعتباری و حتی تخیلی.
ادراکات:
"وجود" را اگر از طریق مستقیم و یا به سبب آثار شناسایی و ادراک نکنیم، قابل شناخت نیست که بشر بتواند در موردش بحث کند. مثل بحث کردن در خصوص عدم میماند.
پس مسئله اصلی ادراک ما از "وجود" میباشد که قسام گوناگون دارد و به "ادراکات حقیقی و اعتباری" نیز تقسیم میگردند – دقت شود که ادراک ما به "مفاهیم" تعلق میگیرد:
یک – دستهای از مفاهیم، با مصادیق خارجی که "وجود"های عینی هستند، قابل انطباق میباشند. مثل انسان، حیوان، گیاه، سیاره، کهکشان و ...، لذا در دستهبندی به آنها "مفاهیم حقیقی" گفته میشود.
دو – دسته دوم، مفاهیمی است که هرگز مصداق و وجود خارجی نداشته و ندارند، لذا فقط در ذهن و نظر کسی که آن را تصور نموده، ما به ازا پیدا میکنند. به اینها "مفاهیم اعتباری" میگویند و وجود خارجی آنها تصور میشود. این نوع از مفاهیم (یا به تعبیر وجودهای اعتباری)، بیشتر در تعاملات و روابط ظهور و بروز دارند.
به عنوان مثال: انسان، یک وجود حقیقی است و درک و تصور ما از آن نیز حقیقی میباشد، یعنی با مصادیق عینی و خارجی تطبیق دارد. اما، ریاست، وکالت، وزارت، صدارت، مالکیت و ...، اینها هیچ کدام هویت مستقلی ندارند، بلکه همان انسان است که در جایگاهی قرار گرفته است. اما عقل و تصور ذهنی، ماهیتی خارجی برای آنان در نظر میگیرد، لذا در اصطلاح به آنها "وجود اعتباری" نیز گفته میشود.
سه – یک دسته نیز فقط وجودهایی خیالی هستند، که نه حقیقت و مصداق خارجی دارند و نه جایگاه اعتباری، بلکه به صورت نوعی فریب انتزاعی در ذهن ایجاد میشوند. مثل تخیل غول یا سیمرغ. بالاخره چون تخلیش به وجود آمده، وجود محسوب میگردند، اما از نوع تخیلی.
وجود:
پس بر اساس ادراکات:
حقیقی - وجود یا حقیقی است، یعنی عینیت و مصداق خارجی دارد که در تقسیمات فلسفی، به آن "وجود حقیقی" گفته میشود. مثل: خدا، انسان، حیوان و ... .
"وجود حقیقی" ابتدا به دو دسته «واجب الوجود و ممکن الوجود" تقسیم میشوند.
"وجود حقیقی"، حقیقتاً وجود دارد، اگر چه عدهای هیچ توجه نکرده باشند که ادراک نیز بکنند.
اعتباری – وجود اعتباری به ادراکات از مفاهیم اعتباری تعلق میگیرد. محصول اندیشهی کسی است که در تعاملات اجتماعی، به آن توجه کرده باشد. ممکن است انسانی (وجود حقیقی)، در ذهن کسی رییس یا حتی ربّ (مثل فراعنهی دیروز و امروز) باشد، اما در تعقل، تصور و ذهن کسی، نه تنها رییس و ربّ نباشد، بلکه بسیار پستتر از حیوان باشد.
خیالی – گاهی انتزاع از وجود حقیقی و اعتباری، به شکل خیالی و در قالب فریب ظهور میکند که جایگاه آن نیز فقط قوه تخیل کسی است که آن خیال را نموده است. مثل تخیل غولی که قدش از زمین تا کره ماه است، یا نصف اقیانوس است و یا ... .
تأثیرات:
"تأثیر" نیز یک مفهوم کلی میباشد و بستگی دارد که از کدام زاویه و به چه لحاظ و در چه موردی بررسی شود. بدیهی است که هیچ چیزی در این عالم بیتأثیر نیست.
تأثیرات وجود حقیقی، چه واجب الوجود و قائم به ذات (خداوند سبحان) باشد و چه ممکن الوجود و قائم به غیر باشد (موجودان = مخلوقات = به غیر از خدا هر که هست)، که نیازی به توضیح و مثال ندارد و ظاهر است.
تأثیرات وجودهای اعتباری، نیز در تمامی تعاملات اجتماعی و ارتباطی ما مشخص میباشد. مانند امام، رییس، وکیل، وزیر، مالک و ... .
تأثیر وحودهای تخیلی: تخیل و توهم که نوع سالمش، مقدمه تصور و تصدیق عقلی میباشد و ناسالمش سبب توقف در خیال و وهم گردیده نیز تأثیر مستقیمی بر تمامی شئون و حرکات آدمی دارد. در حرکتی چون نوشیدن یک جرعه آب به سبب رفع نیاز بدن و تشنگی نیز مقدمه با تخیل، توهم و تصور است و در حرکتی "سرابی"، مثل امیدها یا ترسهای بیجا و غیر منطقی نیز نقش اصلی با تخیل، توهم و تصور میباشد.
یک بچه، از غولی که وجود خارج از ذهن و تخیل ندارد، به واقع میترسد و همین وحشت واقعی از موجودی خیالی، او را به واقع دچار انواع بیماریهای روانی و جسمی مینماید و سرنوشتش را متغیر میسازد.
وحشت بیمورد، از تصور خیالی، نسبت به غول بی شاخ و دمی به نام امریکا یا امپریالیسم و صهیونیسم است که سرنوشت جوامع و ملتها را در واقعیت خارجی آنها متغیر کرده است و ... .
کلمات کلیدی:
گوناگون