پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): چرا ایمان ما رنجشان میدهد؟! چکار به ایمان ما دارند؟! از ما چه میخواهند و چه مطامعی دارند که ایمان ما مانع از دستیابی آنان شده است؟!
از فحوای کلام مشخص است که چقدر کفر بر آنان غالب شده و چه حقد، بغض و کینهای نسبت به ایمان ما دارند! معلوم است که "ایمان" ما خیلی آزارشان میدهد، چرا که مانع از استعمار، استثمار، استحمار (خر کردن) و دستدرازیهای ظالمانهی آنها به ما شده است.
این متن که در فضای مجازی متنشر شده، نه سؤال است، نه شبهه است، نه نقد است، نه بار عقلی و علمی دارد، بلکه سراسر درشتگویی، بدزبانی و تمسخر میباشد که هیچ تعجبی هم ندارد، باید چنین باشند و چنین بگویند. بسیار ضرر کردهاند. در سطح جهانی.
البته تردیدی نیست که مؤمنین به مراتب بیشتر، محکمتر و مستدلتر میتوانند کفار و جهل و عنادشان را به سخره بگیرند، ولی لزومی ندارد، چرا که اساساً پروردگارشان آنها را به حالت مسخره درآورده است که این همه مسخرهبازی در اعتقادات، گفتار و اعمالشان در میآورند. این سنّت، اخلاق و قضای حتمی الهی است که "مسخره کنندگان" را که غالباً فقط به زبان میتوانند مسخره کنند، به حقیقت مورد استهزاء قرار دهد و شاکلهی آنها را مسخره سازد:
« اللّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ » (البقره، 15)
ترجمه: خدا [است كه] ريشخندشان مىكند و آنان را در طغيانشان فرو مىگذارد تا سرگردان شوند.
*- آیا هیچ عاقلی، به اهل عقل، علم و دانش خندیده است؟ اما به کار دلقک میخندند، چرا که دائم اداهای مسخره و غیر معقول در میآورد. مثل کفار.
*- اما، صرف نظر این مسخرهها، به نکاتی اشاره میشود که لازم است همگان بدان توجه نمایند:
الف – "ایمان و کفر" دو صفتی هستند که در وجود انسان سرشته و نهادینه شدهاند، لذا نه کسی در این عالم بیایمان است، و نه کسی در این عالم، بدون کفر است. بلکه فقط متعلق ایمان و کفر انسانها متفاوت میشود. عدهای به خداوند یکتا و بازگشت به سوی او و دین حق ایمان میآورند و نسبت به هر طغیان و طاغوتی کافر میشوند؛ و متقابلاً برخی به هر طغیان و طاغوتی (در درون و برون) ایمان میآورند و نسبت به خدا و هر چه که تجلی حق است کافر میشود، و البته در این میان، آنان که به خدا ایمان آورده و به طاغوت کافر میشوند، به رشد و کمال و فلاح میرسند:
« لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ » (البقره، 256)
ترجمه: در (اصول اعتقادات) دين اكراه نيست (زيرا اذعان و باورهاى باطنى اكراهپذير نيست بلكه تابع دليل و برهان است، و) بىترديد راه هدايت از گمراهى (به واسطه عقل و اين قرآن) روشن شده است، پس هر كه به طغيانگر (شيطان و پيروانش) كفر ورزد و به خدا ايمان آورد حقّا كه به دستگيره محكم چنگ زده كه گسستن ندارد، و خداوند شنوا و داناست.
ب – هیچ احدی در این عالم "بی ولایت" نیست، چرا که انسان ذاتاً فقیر و محتاج است و حتماً تحت ولایت دیگری قرار میگیرد؛ منتهی متعلق ولایت هر کسی فرق دارد. برخی ولایت الله را میپذیرند و از ظلمات جهل خارج میشوند و برخی دیگر ولایت طاغوت را میپذیرند و از نور فطرت و استعدادهای انسانی، به اعماق ظلمات جهل، عناد و خودپرستی و یا دگر پرستی و حتی گوساله و فرعون پرستی فرو میروند و در آتش آن میسوزند.
« اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ » (البقره، 257)
ترجمه: خداوند دوست و سرپرست كسانى است كه ايمان آوردهاند، آنها را از تاريكىها (ى جهل و كفر و فسق) به سوى نور (علم و ايمان و تقوا) بيرون مىبرد، و كسانى كه كفر ورزيدند سرپرستان آنها طغيانگرانند كه آنها را از نور (هدايت) به سوى تاريكىها (ى گمراهى) بيرون مىبرند. آنها اهل آتشند كه در آنجا جاودانند.
●●●- پس، ژستِ مسخره و ادای مسخرهترِ بیایمانی و ادعای بیدینی را از هیچ کس قبول نکنید، همگان و بدون استثنا، ایمان، کفر و دین دارند، منتهی برخی به حق میگروند و برخی به باطل.
ج – ایمان ما به الله جل جلاله و بازگشت به سوی او، در جایگاهش که "عقل و قلب" است قرار دارد و به مقصدش که رشد، کمال و مقام قرب الهی است میرسد؛ پس این آنان هستند که قلب خود را که بیت الله است، بتکده کردهاند و باید این کفر و شرک خود را به همراه بتانشان، به جایگاهش که خاک و آتش است برگردانند.
د – آن چه ما بدان ایمان داریم، باقیست و آن چه آنان بدان ایمان دارند فانی میباشد. خدایان، اربابان، گوسالهها، فرعونها و بتهای آنان، اگر درونی (شهوات) باشند، که با اندکی مهار، رام و تسلیم میشوند و اگر بیرونی باشند که با کمترین ضربهی تبری شکسته میشوند؛ این ایمان ماست که با بمبارانها، ترورها، تحریمها و فتنهها، نه تنها متزلزل نمیگردد، بلکه مستحکمتر نیز میشود و همین آنها را میترساند و رنج میدهد.
ﮪ – این کفار هستند که در ایمان ما دخالت میکنند؛ با ما به خاطر ایمان میجنگند و نه به خاطر سیمان. پس اگر کمی عقل، شعور، منطق، بصیرت و البته وجدان و غیرت باشد [که اگر بود کافر نمیشدند]؛ باید به کفار بگویند: «سر جدتان در جایتان بنشینید و به کفر خود مشغول باشید و به ایمان مؤمنین کاری نداشته باشید». اما نمیتوانند، چرا که کافر اهل طغیان است و طاغوت به حد خود قانع نیست، طمع در جان و مال و نوامیس مادی و معنوی دیگران دارد و ایمان ما مزاحم سلطهی آنان شده است.
و – سیمان هم آوردیم، ولی نه تنها آن که قبل از سیمان بیدار، هوشیار و آدم نشد، پس از آن نیز نشد، بلکه مشکل کفار و مستکبران این نیست که ما چرا نفت، مس، سیمان، آهن، فولاد، فناوری هستهای و ... داریم، بلکه مشکلشان این است که چرا عقل، شعور، شخصیت، هویت و ایمان داریم و آن چه داریم را دو دستی تقدیم آنان نمیکنیم؟!
ز – اگر دو تا تار مو هیچ مشکلی ایجاد نمیکند، پس چرا این کافرهای ظالم و جاهل، این همه نگران و ناراحت از پوشاندن آن هستند؟! پس معلوم است که مسئله آن دو تا تار مویی نیست که چه بسا خیلی هم زشت و بیریخت باشد و نه تنها جاذبهای ایجاد نکند، بلکه تنفر و دافعه نیز بیاورد، بلکه مسئله تبعات آن در گسترش بیشخصیتی و خودباختگی و استثمار است که آنان خواهان هستند و اهل ایمان به این ترفندهای شیطانی بصیر میباشند.
اگر دو تا تار مو، ایمان را نلرزاند، جهالت، اسیر هوای نفس شدن، فروختن همه ارزشهای انسانی و عصیان و نافرمانی حق تعالی به خاطر دو تا تار مو، و تقلید کور کورانه از شهوات کفار، حتماً ایمان را نه تنها میلرزاند، بلکه کلاً ویران کرده و میسوزاند.
ح – فقط عقول مدفون شده زیر سیمان است که همه چیز را با عینک سیمان نگاه میکنند. مملکت با سیمان آباد نمیشود، بلکه با ملت آزاد، مستقل، عاقل، فکور، اهل علم، بصیر، ایمان، تلاش و با شخصیت و هویت است که آباد میشود.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
ای کسانی که ایمان آوردید، کاری به آنان که ایمان نیاوردند، نداشته باشید ...
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7454.html
https://telegram.me/x_shobhe
کلمات کلیدی:
گوناگون