«ایکس - شبهه»: البته اگر واقعاً به جز خواندن شاهنامنه کار دیگری نمی کردند، معلوم است که این جلسه فقط برای جذب مبتدیان است و حسابی دام پهن کردهاند. چون اتفاقاً این «شاهنامهخوانی» است که کار مجالس درویشی نیست. پس معلوم است که نفاق است.
شاهنامهخوانی، یا در محافل ادبی، یا در تأتر، یا مقابل دوربین ... یا در پایین تر سطح عمومی خود در قهوهخانههای سنتی صورت میپذیرد. نه فردوسی درویش بود و نه شاهنامه حکایت درویشان است. پس موضوعیتی با محافل درویشی ندارد.
اما بعد، دقت فرمایید که شما ممکن است در مجالس وهابیت، بهایت، فراماسون، صهیونیسم ... یا مجالس و محافل هر توطئهگر دیگری نیز وارد شوید و ببینید که کار خاصی نمیکنند. مثلاً بوستان سعدی یا دیوان حافظ میخوانند و یا اصلاً راجع به مسائلی چون هدفمندی یارانهها، تورم، بیکاری و ... که موضوعی همگانی است حرف میزنند! آیا این محک شناخت حق و باطل یا داوری دربارهی یک باند فاسد است؟ یا باید دید که تجمع آنها بر حول محور چه اعتقاداتی است؟ برای چه شما یا جوانان را جذب میکنند؟ آیا قصد آنها فقط این است که تعداد بیشتری حافظ یا سعدی یا شاهنامه بخوانند؟ باید دید که دیدگاههای آنان [به ویژه گروههایی که نام اسلام و تشیع را به یدک میکشند] چیست؟ تعریفشان از اسلام چیست؟ و آیا نگاه، فرهنگ و عملکرد آنها با اسلام ناب محمدی (ص)، قرآن کریم، فرهنگ و سیرهی اهل بیت (ع) و خط ولایت هماهنگی دارد، یا سازی جداگانه، اما به این نام میزنند؟
بگذریم از این که حضرت علی علیهالسلام خود را به جز بندهی خدا نمیخواند، تبر و کشکول گدایی نداشت، حلقهی ذکر نمیگرفت و ...، اما مهمتر این است که بپرسیم در کجای اسلام آمده که اگر شریعت (بایدها و نبایدها) برای قرار گرفتن در طریقت است و طریقت نیز برای رسیدن به حقیقت است، شما اجازه دارید به بهانهی رسیدن به طریقت، از شریعت دست بردارید؟ وانگهی اصلاً چه کسی گواهی داده که شما در طریقت قرار گرفتهاید و یا به حقیقت رسیدهاید؟ تا انسان زنده است، باید شریعتش برقرار باشد. نکند گمان میکنند که مولا امیرالمؤمنین و سایر اهل بیت علیهمالسلام [العیاذ بالله] به طریقت و حقیقت نرسیده بودند که تا آخرین لحظه و حتی در ظهر عاشورا، نماز میخواندند و به همهی احکام شریعت عمل مینمودند و تارک شریعت را محروم از شفاعت و اهل جهنم می خواندند؟
در هر حال این شاهنامهخوانیها فقط یک دام است و محافل درویشی تا کنون فسادها و جنایات بی شماری (حتی به دام انداختن نوامیس) مرتکب شدهاند و عزیزان باید دقت کنند که اصلاً نزدیک نشوند. واقعاً اگر کسی به شاهنامه علاقه دارد، محافل ادبی و هنری بسیاری برای این منظور است و اگر کسی اهل علم و عرفان است، بهتر است به اهلش و علمای راستین این وادی مراجعه کند و اگر کسی اهل ذکر است نیز باید سعی کند تا حقیقت ذکر را دریابد و همیشه به یاد خدا [دائم الذکر] باشد و از هرگونه نمایش، فریب، انحراف و ...، آن هم به نام اسلام، تشیع و ولایت بپرهیزد.
اگر قرار بود هر کسی با کمی بلند کردن مو و سبیل، نواختن نی و دف، خواندن چند قطعه از شاهنامه، پوشیدن یک ردای ژنده، آویزان کردن کشکول و تبر مصنوعی از گردن و در و دیوار ... و در نهایت چند «هو» کشیدن در حال خوشیهای طبیعی و غیر طبیعی، اهل حق شود، دیگر گسیل این همه انبیا و اولیا، مقابله با صفینیها، خوارج، اهل کوفه ... و به شهادت رسیدن اهل بیت عصمت علیهمالسلام لزومی نداشت، چرا که این معنا به راحتی قابل وصول است و هنرپیشگان و بازیگران در نمایش این اداها استادترند.
کلمات کلیدی:
گوناگون