پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): میدانیم که "نه جبر محض بر انسان مستولی شده و نه انسان از اختیار محض برخوردار میباشد"؛ بنابر این، در وسعها و ظرفیتها نیز «جبر و اختیار» وجود دارد.
به طور کلی پیدایش هر وسع و ظرفیتی در خلقت انسان، به عنوان توان بالفعل و یا استعداد بالقوه، "جبر" است. چنان که انسان بر خلقت خودش اراده نکرده است و هر چقدر هم که اراده کند در این دنیا باقی بماند، بالاخره پیر و فرسوده شده و دیر یا زود میمیرد – و یا انسان با اراده و اختیار خودش، به خودش عقل، شعور، فطرت، قلب، اختیار، اراده و بالتبع قدرت انتخاب نداده است – چنان که انسان اراده نکرده که راست قامت باشد و روی دوپا راه رود و به جای دو بال، دو دست داشته باشد و ... .
بیتردید اگر استعداد چیزی در انسان قرار داده نشده باشد، انسان هیچ گاه نمیتواند به آن برسد و ظهور و بروزش بدهد. به عنوان مثال: امکان و استعداد رشد بدنی به انسان داده شده است، اما حد معینی دارد و انسان هیچ گاه نمیتواند مانند فیل یا کرگردن یا ماهی شود. یا به انسان اراده داده شده، اما هیچ گاه نمیتواند چیزی را خلق کند و یا با اختیار و ارادهی خود، در نظم کائنات تغییری ایجاد نماید و ... . اما در عین حال بخش اعظمی از شکوفا نمودن استعداد و افزایش ظرفیت، بر عهدهی خود انسان میباشد که این هم از مقدرات و ظرفیتهایی است که خداوند منّان موهبت نموده است.
● – پس، تمامی امکانات و اندازههای بالفعل و بالقوه در خلقت را خداوند متعال داده است.
● – عقل، شعور، منطق، اختیار، اراده و ... نیز خارج از نظام خلقت الهی نمیباشد.
● – اندازههای هر چیزی را نیز خداوند متعال قرار داده است؛ بر اساس اندازههای معین خلق کرده، بر اساس اندازههای معین ربوبیت میکند، بر اساس همان اندازههایی که قرار داده، هدایت تکوینی و تشریعی مینماید و همه علیمانه و حکیمانه میباشد. چنان که فرمود: « إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ - ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريدهايم / القمر، 49 » - و فرمود: « وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ - و از زمين چشمهها جوشانيديم تا آب [زمين و بارش آسمانی] براى امرى كه مقدّر شده بود به هم پيوستند / القمر، 12» - و فرمود:
« سَبِّحِ ٱسْمَ رَبِّكَ ٱلْأَعْلَى * ٱلَّذِى خَلَقَ فَسَوَّىٰ * وَٱلَّذِى قَدَّرَ فَهَدَىٰ » (الأعلی، 1 تا 3)
ترجمه: نام پروردگار والاى خود را به پاكى بستاى (منزه بدار) * همان كه آفريد و هماهنگى بخشيد * و همان که اندازهگیری کرد (اندازهها را گذاشت)، سپس هدایت نمود.
ظرفیتها:
اندازهها و ظرفیتها، محدود به موارد مشخص و نیز خشک و انعطاف ناپذیر نیستند؛ چرا که استعدادهای بالقوه و ظرفیت آنها برای شکوفایی، رشد و رسیدن به فعلیت نیز خارج از نظام و قوانین خلقت و اندازههایش نمیباشند. هم چنین است اندازهی ارادهی هر شخص، در هر زمان یا مکانی.
به عنوان مثال: اندازههای متغیر در اعضای بدن، حدود مشخصی دارند. مثلاً چشم، گوش یا دماغ انسان میتواند بزرگتر از حد معمول در سایر انسانها شود، اما هیچ گاه به اندازهی چشم گاو، یا گوش و خرطوم فیل نمیگردد.
اما، اندازهها و استعدادهای معنوی چقدر است؟ مثلاً حد علم چیست؟ حد زیبایی چیست؟ حد عقلانیت و شناخت عقلی چقدر است؟ چگونه انسانها همه بدون دانش به دنیا میآیند، اما میتوانند تا مراتب بالا کسب دانش کنند، یا هم چنان نادان بمانند؟
جبر و اختیار در ظرفیت:
بنا بر این، بخشی از ظرفیتها جبری هستند و برخی دیگر اختیاری میباشند. به عنوان مثال: عقل قابل رشد است – ظرفیت علمی با علمآموزی افزایش مییابد – و همینطور است قلب انسان (منظور قلب ماهیچهای نیست) که دچار تنگی (ضیق)، یا وسعت (سعه) میگردد؛ و انسان در بیشتر این موارد، اختیار دارد و به ارادهی خود مسببات ضیق یا سعهی صدر در وجودش را مهیا میکند. و البته همه اینها، همان قَدرها (اندازههایی) است که خداوند سبحان خلق کرده و قرار داده است.
برتریها:
بنابراین، تمامی انسانها، بر اساس "جبر و اختیار"، چه به لحاظ طبیعی و فیزیکی و چه به لحاظ روحی و معنوی، با یک دیگر متفاوت میباشند و برخی در بعضی از فضیلتها، بر دیگری برتری دارند. چنان که هم در مورد رسولانش فرمود: « تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ - برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم / البقرة، 253 » - و هم در مورد تمامی مؤمنان فرمود: « وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ - مردان و زنان باایمان، ولیّ (یار، یاور و سرپرست) یکدیگرند / التوبة 71» - و هم دربارهی کفار فرمود: « وَٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَآءُ بَعْضٍ – و کسانی که کافرند، ولیّ (یار، یاور و سرپرست) یکدیگرند / الأنفال، 73» و ... .
در نظام خلقت نیز به وضوح شاهد کمی یا زیادتی قوای موجودات میباشیم. انسان نه از قدرت بینایی مگس برخوردار است، نه از قدرت بدنی گوریل، نه از قد و قامت درخت، نه از عمر کلاغ، نه از بال عقاب، نه از زهر عقرب و ...؛ اما هیچ کدام آنها نیز از عقل، قلب، معرفت، علم و اختیار انسان برخودار نمیباشند.
در خلقت انسان نیز شاهدیم که نه مرد میتواند فرزندی به دنیا آورد – نه زن میتواند بدون نطفه فرزندآوری نماید. نه خون بدن مرد مبدل به شیر نوزاد میشود و نه خون بدن زن، نطفه میسازد. پس هر کدام فضیلتهایی دارند، اما دستشان در عبادت، رشد و قرب الی الله باز است. کسی را محدود نکردهاند که بیش از این حق رشد و نزدیک شدن نداری.
محاسبه اعمال:
اما، باید دقت کنیم که نه تنها خداوند متعال، هیچ کس را خارج از وسعش تکلیف نمینماید، بلکه محاسبهی اعمال از ناحیه او نیز مقداری (تعدادی، کیلویی، متری، حجمی و ...) نمیباشد. چنان که در آثار نیز شاهدیم، گاهی یک استغفار یا شکر، کاری میکند که صدهزار رکعت نماز نمیکند. بلکه خداوند متعال اول ایمان، تقوا و قصد، نیت و میزان اخلاص را میبیند و بعد تناسب عمل با نعمات موهبت شده و بالتبع تکلیف را میسنجد.
اگر کسی به مسافرت تفریحی برود و بگوید: حالا که در سفر هستم و کاری ندارم، خوب است نماز چهار رکعتی را هشت رکعت بخوانم، چه میشود؟ یا اگر کسی در محل اقامت خود بگوید: چون کار دارم، نماز نمیخوانم یا چهاررکعتی را دو یا یک رکعت میخوانم، چه میشود؟! اگر کسی به غیر از قصد قربت، در نماز، حج، روزه و یا هر عمل خوب دیگری، چیز دیگری را قصد کند، چه میشود؟! آیا همان عملش مبدل به شرک نمیگردد؟!
حال اگر کسی توان مالیاش محدود بود، دوست داشت انفاق کند، اما نداشت – یا فقط هزار تومان امکان داشت – یا یک میلیون تومان امکان داشت ...، و هر کدام به اندازهی توان خود، تکلیف را انجام دادند، چه میشود؟! آیا برابر نمیشوند؟
نکته:
بیتردید، هیچ کس، با هر مقدار از عقل، علم، تقوا و عمل صالح، با انبیا و اولیای الهی برابر نمیشود؛ نه فضیلتی که به امیرالمؤمنین علیه السلام داده شده، به من و شما داده شده است و نه تکالیف و وظایف سنگینی که بر او عهدهی ایشان گذاشته شده، بر ما فرض و واجب گردیده است؛ اما آیا نفرمودهاند: هر کسی که ایمان بیاورد، به حد ظرفیت و توان خودش سعی در شناخت و کسب علم نماید، تقوا را پیشه کند، عمل صالح انجام دهد، پیرو ولایت باشد و ...، با همانها محشور میگردد؟! چنان که پیروان رهبران کفر، ظلم، نفاق و فسق نیز با پیشوایان خود محشور میگردند.
پس، نه به خاطر برتریهای تکوینی یا امتیازات و محدودیتهای محیطی و طبیعی ... و نه به هیچ خاطر و سبب دیگری، ذرهای به کسی ظلم نمیشود.
« يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا » (الإسراء، 71)
ترجمه: (به یاد آورید) روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان میخوانیم! کسانی که نامه عملشان به دست راستشان داده شود، آن را (با شادی و سرور) میخوانند؛ و بقدر رشته شکاف هسته خرمایی به آنان ستم نمیشود!
مرتبط:
● – نظر شما در مورد تاثیر محل جغرافیایی محل زندگی نسبت به دین چیست؟ (25 خرداد 1395)
● – کاملا در مورد جبر محیطی توضیح دهید. مثلا یک جوان غربی که در محیطی زندگی میکند که بعضا حجاب ضد ارزش حساب میشود و اطراف او پر از روابط نا پسند است، چطور میتوان انتظار داشته باشیم که این جوان پاک زندگی کند؟ چطور انتظار داشته باشیم که این جوان مسیر واقعی زندگی را پیدا کنه و مسلمون بشه. (12 اسفند 1393)
● – اگر در عربستان به دنیا میآمدیم، سنی یا وهابی بودیم، اگر در اروپا به دنیا میآمدیم، قطعاً مسیحی بودیم و حالا که در ایران هستیم، مسلمان و اهل تشیع هستیم؛ پس این جبر جغرافیاست که ما را شیعه کرده است. دلیل استدلالی و قوی میخواهیم. (23 آذر 1392)
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
خداوند بیش از وسع (ظرفیت) تکلیف نمیکند؛ اما این وسع چگونه تعیین میشود؟ عقل و اراده انسان، یا جبر محیط و ارث ...؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8021.html
کلمات کلیدی:
گوناگون