نکتهی اول بحث «وسیله» و به کار بردن آن یا ابتغای به آن در هر موضوعی است که اگر چه در آیات و روایات نیز بدان تأکید و تصریح شده است، اما مسئلهای است که عقلاً بر همگان اثبات و مشهود است و نیازی به استناد ندارد. بدیهی است که بدون رجوع به وسایل و وسائط، حتی یک لیوان آب را هم نمیتوان نوشید و حتی نمیشود یک نفس کشید. لذا ریشهی بحث رجوع به خداوند متعال با کنار گذاشتن وسیلهها، فقط از تحریفات وهابیت برای حذف اسلام میباشد و سایرین نیز در تلاشاند تا «خدای بدون» اسلام و در نهایت «عرفان بدون خدا» را در جامعهی مسلمین و خداجویان ترویج نمایند.
باید دقت نمود که اگر سیر «انا لله» بدون وسیله انجام شده است، سیر «الیه راجعون» نیز بدون وسیله میسر میگردد و حال آن که حق تعالی همهی نعمات خود را از طریق وسائل (به دلیل عجز و نیاز ما) به ما عطا نموده است. در حدیث نیز آمده است:
«ابا الله ان یجری الامور الا باسبابها» و یا « ابا الله ان يجري الامور من غير اسبابها» - خداوند ابا دارد کاری را از غیر از مسیر و اسباب خود به جریان بیندازد.
حضرت آدم (ع) از آب و خاک خلق میشود – بدون خورشید نور نمیتابد – بدون ابر باران نمیبارد – بدون نبی وحی نازل نمیگردد ... و هیچ چیزی به غیر از خلق اول صلوات الله علیه و آله، بدون اسباب و وسیله خلق نشده است. لذا همان خداوند که دستور به توحید و پرهیز از شرک میدهد، میفرماید:
- إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبا (الکهف – 84)
و میفرماید:
- يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون (المائده – 35)
- أُولئِكَ الَّذينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحْذُوراً (الأسراء – 57)
و همان خدایی که فرمود بگویید: «ایاک نعبد و ایاک نستعین»، فرمود:
- وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعين (البقره – 45)
و مگر نه این است که بنا بر آیات صریح قرآن کریم، همهی اعمال خیر مانند نماز، روزه، وفای به عهد ... حتی قصاص موجب و وسیلهی خیر هستند و همهی اعمال نکوهیده، سبب و وسیلهی گمراهی و عذاب؟ پس، گریزی از به کار بردن وسایل و یا ابتغای به آنان وجود ندارد. حتی اگر کسی بخواهد رجوع به وسایل را از دیدگاه اسلام نفی کند، چارهای جز وسیله قرار دادن قرآنی که با وساطت میلیونها وسیلهی دیگر به دست او رسیده نظر خود را اعلام کند و برای بیان نیز از وسایلی چون زبان و ادبیات یا نوشتار استفاده نماید.
پس، نگرانی و دغدغهی کسانی که قصد دارند به بهانهی «توحید»، ابتغای به وسیله را بدون هیچ برهانی از عقل و یا شرع نفی و تکذیب کنند، فقط توسل به پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت علیهمالسلام است!
اما در خصوص اثر وجودی آنها پس از مرگ نیز نه تنها جای ابهامی نیست، بلکه خلاف آن مورد نقد است. چطور ممکن است وقتی دعای پدر و مادر و یا هر کس دیگری پس از مرگش در مورد انسان مؤثر واقع میشود، شفاعت، دعا و کارگشایی انبیا و اوصیای الهی واقع نشود؟! مضافاً بر این که میدانیم اشراف و وقوف به احوالات پس از مرگ، بسیار بیشتر از زمان حیات است. و اشراف به همهی امور و یا شنیدن صدای همگان نیز از در زمرهی صفاتی قرار ندارد که خداوند متعال آن را مخصوص خود کرده باشد و به دیگران عطا ننماید. خصوصاً به کسانی که وسیله و واسطهی رحمت، نعمت و هدایت الهی هستند. کسانی که جایگاه و شأنشان فقط «تشریع» نبوده، بلکه از ولایت تکوینی برخوردارند.
اگر پیامبر اکرم (ص) به نقل از شیعه و سنی فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها» و این علم را به یک یا چند موضوع محدود و محصور ننمود، معلوم میشود که به همهی امور و از جمله مشکلات، حوایج و خواستههای مردم علم دارند. البته باذن الله. و علم نیز از جانب خداوند متعال بدون حکمت و کارآیی به کسی داده نمیشود.
در خاتمه لازم به تذکر است که اهل سنت به هیچ وجهی با وسیله قرار دادن دیگرانی چون نبیاکرم (ص)، ائمه اطهار (ع) و حتی برخی از اولیای الهی که معصوم هم نیستند، مخالفت ندارند. تا آن جا که حتی به قبر آنها متوسل میشوند و این توسل را کارساز میدانند و تا آنجا که حتی از آب غسل میت آنها برای شفا مینوشند و آن را وسیلهی شفای خود قلمداد میکنند. بلکه این فقط وهابیت است که حتی توسل به آمریکا و انگلیس را در پیشبرد اهداف خود (که البته هدفی جز اسلام زدایی ندارد) کارساز میدانند، ولی وسیله قرار دادن انبیا و اولیای الهی را شرک میخوانند(؟!)
اهل سنت حتی توسل به اهل بیت (ع) را قبل از به دنیا آمدنشان را جایز میدانند. به عنوان ذیلاً چند نمونه حدیث و خبر به سند اهل سنت ایفاد میگردد:
از پيامبر اكرم (ص ) نقل شده كه فرمود: خداوند چون حضرت آدم را آفريد، به سمت راست عرش نگريست ، در هاله اى از نور پنج شبح را ديد كه در ركوع و سجودند. پرسيد: خدايا پيش از من نيز كسى را از گل آفريده اى ؟خداوند فرمود: نه . پرسيد: پس اين پنج شبحى كه به هيئت و چهره منند، كيانند؟ خداوند فرمود: پنج نفر از فرزندان تو هستند، اگر آنان نبودند، تو را نمى آفريدم . نامشان را از نامهاى خودم مشتق ساخته ام . اگر نبودند، بهشت و دوزخ و عرش و كرسى و آسمان و زمين و فرشتگان و جن و انس را نمى آفريدم ... اينان برگزيدگان منند. من به خاطر و به وسيله اينها ديگران را نجات مى بخشم و (به خاطر دشمنى با اينان ) هلاك مى سازم . هرگاه حاجتى به من داشتى به اينان توسل بجوى . آن گاه پيامبر فرمود: ما كشتى نجاتيم ، هركس در اين كشتى آويزد، نجات يابد و هر كه جا بماند، هلاك مى شود. هركس به درگاه خدا نيازى دارد، پس به وسيله ما اهل بيت از خدا بخواهد.
- مناقب خوارزمى ، ص 252،
- فرائد السمطين ، باب اول ،
- مستدرك حاكم ، ج 3 ص 151
- الدر المنثور، سيوطى ، ج 1 ص 60، - الرياض النضره ، ج 1 ص 30
عبدرى قيروانى ، از بزرگان مالكيه (متوفاى 731) گفته است :
كسى كه به زيارت حضرت رسول رود و به ساحت او متوسل و پناهنده شود و حاجت بخواهد، مايوس نخواهد شد ؛ چرا كه آن حضرت ، شافع مشفع است و توسل به او موجب ريزش و آمرزش گناهان مى شود. هركس درآستان آن حضرت بايستد و به او متوسل شود. خداوند را بخشنده و مهربان خواهد يافت .
- المدخل، ج 1 ص 258
قسطلانى در كتاب « المواهب اللدنيه » گفته است :
زائر پيامبر اكرم ، سزاوار است كه دعا و تضرع و استغاثه و تشفع و توسل بسيار داشته باشد. استغاثه ، طلب يارى و پناهجويى است . فرقى نمى كند كه به لفظ استغاثه باشد، يا توسل ، يا تشفع و توجه . توجه هم به معناى آن است كه انسان در پى يك موجه و آبرومند و صاحب جاه و منزلت برود و توسل جويدتا به يك مقام بالاتر از او دسترسى پيدا كند.
- نقل از: الغدير، ج 5 ص 144
حتى در متن زيارتنامه هايى كه علماى اهل سنت در كتب خويش آورده اند، مساله توسل و شفاعت مطرح است ، كه در این مقوله تنها به يك مورد اشاره مى شود. در يكى از زيارتها خطاب به رسول خدا(ص ) مى گويند :
... سلام بر تو اى پيامبر رحمت و اى شفيع امت ! ...
درود خدا بر بهترين مكانى كه جسم پاك تو را در برگرفته است .
اى رسول خدا! ما مهمانان تو و زائران حرمت ، از شهرهاى دور، با پيمودن دشتها و بيابانها به زيارت تو آمده ايم و شرافت يافته ايم كه در پيشگاه تو فرود آييم ، تا به شفاعت تو دست يابيم و به يادگارها و آثار بازمانده از تو بنگريم و برخى از حقوق تو را ادا كنيم و تو را در پيشگاه پروردگارمان شفيع قرار دهيم . بار گناهان كمرهاى ما را شكسته است و تو شفيعى هستى كه شفاعتت پذيرفته است و ما را به شفاعتت وعده داده اند، پس در پيشگاه خدا شفيع ما باش و از پروردگار بخواه كه ما را بر سنت تو بميراند و در زمره همراهانت برانگيزد... شفاعت ، شفاعت ، يا رسول الله ... !
(مراقى الفلاح )
شربنلالى حنفى: ( السلام عليك يا شفيع الامه ... يا رسول الله ، نحن وفدك و زوار حرمك تشرفنا بالحلول بين يديك و جئنا من بلاد شاسعة و امكنة بعيدة نقطع السهل و الوعر بقصد زيارتك لنفوز بشفاعتك و النظر الى مآثرك و معاهدك ...والاستشفاع بك الى ربنا...انت الشافع المشفع ... فاشفع لنا الى ربك واساله ان يميتنا على سنتك).
- به نقل از الغدير، ج 5 ص 139.
ابن کثير مي گويد: تشييع کنندگان دستمال و عمامههاي خود را به عنوان تبرک روي جنازه ابن تيميه انداختند... و آب غسل او را به عنوان تبرک نوشيد! - البداية و النهايه، ج14، ص136
مسلمانان، به قبر ابو ايوب انصاري متوسل مي شدند و براي طلب باران به قبر او پناه مي بردند.
- مستدرک حاکم، ج3، ص 518
رملي شافعي مي گويد: تبرّک جستن به قبر پيامبر و يا عالم و يا اوليا جايز است و بوسيدن و استلام آن ايرادي ندارد.
- کنز المطالب، ص219
اگر کسي بگويد: اي محمد، حاجت مرا روا کن و منظورش شفاعت و وساطت و دعا براي تعجيل و انجام کار باشد هيچ اشکالي ندارد. آيات فراواني در قرآن هست که ظاهر آنها صدور فعل از بنده خداست.
- وفاء الوفا، ج1، ص544
- طبقات الشافعيه، ج2، ص233
- سير اعلام النبلاء، ج12، ص467
- البداية و النهايه، ج14، ص136
کلمات کلیدی:
گوناگون دعا