پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر از ما بپرسند: «چرا بین دوازده امام، که همگی نور واحد هستند، بیشتر امیرالمؤمنین – یا امام حسین - یا امام رضا علیهم السلام را یاد میکنید، به زیارت حرمشان میروید و به آنها بیشتر ابراز محبت و عشق میکنید» چه میگوییم؟
دقت کنیم که "توجه" و متقابلاً ابراز و اظهار (علنی کردن) مواضعِ مثبت یا منفی، نسبت به هر چیزی و یا هر کسی – به ویژه در عرصهی اعتقادات و گرایشات – علل و عوامل بسیاری دارد.
ریشه - گاهی توجه بیشتر، به خاطر بنیان، بُن، ریشه یا اصل بودن موضوعیت یا شخصیتی، نسبت به سایر امور یا اشخاص است. چنان که نماز، نسبت به سایر اعمال چنین است و ستون دین میباشد.
بنابراین، شیعه به امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، توجه ویژهای دارد، چرا که بُن، پایه و اساس "ولایت و امامت" میباشند، و اهل سنّت نیز همین نگاه را به خلیفه دوم، عمر دارند.
شخصیت - گاهی توجه بیشتر، به خاطر ویژگیهای خود شخص، نسبت به هم ردیفان خود میباشد. چنان که تمامی امامان علیهم السلام، نور واحد هستند، اما کسی حق ندارد به آنها یا هر مقام دیگری، «امیرالمؤمنین» بگوید. چرا که ایشان بر سایر امامان نیز "امیر" هستند، ولی هیچ یک از امامان، امیر ایشان نمیباشند.
جایگاه و نقش عمر، در شاکله، ساختار و مواضع تسنن، نسبت به دو خلیفهی دیگر نیز چنین میباشد. چنان که اغلب احکام متفاوت، در اذان، نماز، حج و ...، توسط وی صادر گردیده است.
حوادث - گاهی توجه بیشتر، به خاطر نقش آفرینی در یک حادثهی به یاد ماندنی از یک سو و اثر گذاری در روند یک حرکت از سوی دیگر میباشد. مانند نقشآفرینیهای امیرالمؤمنین علیه السلام، در دوران حیات پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، یا جنگ صفین و جمل و ... – یا نقشآفرینی سیدالشهداء امام حسین علیه السلام، در کربلا و عاشوا.
بیتردید نقشآفرینی عمر، چه دوران خلافت ابوبکر و چه در دوران خلافت خودش، به مراتب بیشتر، حساستر و شدیدتر از دو خلیفه دیگر بود.
سیاست - گاهی توجه بیشتر، به خاطر مواضع سیاسی است، مانند توجه ما از این منظر، به تمامی ائمه اطهار علیهم السلام. چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام را با مواضع دشمنانی چون صفینیها یا خوارج یا اصحاب جمل یاد میکنیم – یا امام حسن مجتبی علیه السلام را با فتنههای معاویهای، امام حسین علیه السلام را با جنایات یزیدی و سایر امامانی که همگی ترور و شهید شدهاند را با جنایات امویان و عباسیان یاد میکنیم، و یاد حضرت امام مهدی علیه السلام نیز مترادف با قیام علیه کفر، استکبار و ظلم و نیز استقرار حکومت جهانی عدل الهی میباشد.
برای اهل سنّت نیز نقش سیاسی، حتی در سقیفه و روی کار آمدن خلیفه اول و مجدداً رساندن این خلافت، به خلیفه سوم، با عمر بوده است، و خلیفهی چهارمشان، یعنی امام علی علیه السلام، خارج از خط سیاسی این جریان و بنا به اصرار مردم به خلافت رسیدهاند.
تبلیغات - گاهی توجه بیشتر، از "ذکر = یادآوری"، یا به تعبیری دیگر "تبلیغات"، که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم صورت میپذیرد، نشأت میگیرد.
به عنوان مثال: در شب قدر، که شب بیبدیلی در میان تمامی شبهای سال است، شیعیان در مراسمی جهانی، به قرآن کریم و امیرالمؤمنین علیه السلام توجه میکنند – یا همین طور است روزهای عاشورا یا اربعین به سیدالشهداء، و یا نیمه شعبان به امام زمان علیه السلام.
این مراسم، همه تبلیغات عمومی است، اما تبلیغات دیگری نیز به واسطه کلام، قلم و حتی عرصه هنر (خطاطی، معماری و ...) صورت میپذیرد.
تبلیغات گستردهی دیگری نیز وجود دارد که همان انتقال فرهنگ، مقدسات، اعتقادات و ...، در خانه و محیطهای اجتماعی اولیه (مدرسه، مسجد، روستا، شهر و ...) میباشد.
بنابراین، همانگونه که ما شیعیان را از کودکی با اسمهای علی، حسن، حسین، رضا، مهدی و سایر امامان علیهم السلام، آشنا کردهاند، اهل سنت نیز به ویژه نسبت به خلیفه دوم (عمر) چنین میکنند.
بیشترین اثر در تبلیغات میباشد:
دقت کنیم که هر دعوتی، با "ابلاغ" صورت میپذیرد، از دعوت انبیای الهی به توحید و معاد، بندگی خداوند سبحان و کفر به طاغوتهای زمان گرفته، تا دعوت کفار و ظالمین، به باطلها، یا حتی دعوت به الگوهای رفتاری، مصرفی، فرهنگی و ... در هر سمت و سو.
بنابراین، هر چیزی، هر سخنی، هر کاری، هر رفتاری، هر روش و سنّتی، هر سبکی [خوردن، پوشیدن، نشستن، برخاستن، تعامل با دیگران و ...]، با "ابلاغ" معرفی میشود و با "تبلیغ"، نشر و رواج مییابد.
اگر به چهار سبب بیان شدهی فوق (که البته سببهای دیگری نیز وجود دارد] توجه نمایید، همه با "ابلاغ" از نسلی به نسلی منتقل شده و با "تبلیغ" رواج و شیوع یافته است.
ضد تبلیغ:
البته در مقابل "تبلیغ"، "ضد تبلیغ" قرار میگیرد که لازم و ملزوم یک دیگر میباشند. چنان که دعوت به توحید، با نفی پرستش إلههای دروغین همراه است «لا إله الاّ الله» - ابلاغ و دعوت به پذیرش ولایت الهی، با نفی پذیرش ولایت کفار صورت میپذیرد – و تبلیغ هر کار نیکی، با ضد تبلیغ علیه کار بدی که مقابل آن است، صورت میپذیرد [مثل: راست بگو، دروغ نگو – وفای به عهد داشته باش، نقض عهد نکن و ...].
*- ضد تبلیغ، خودش نوعی تبلیغ است و البته این "تبلیغ له یا علیه"، تنها استراتژی و تنها سلاح جنگ نرم میباشد، خواه تبلیغ حق و ضد تبلیغ علیه باطل باشد و خواه برعکس.
مقام معظم رهبری – جنگ نرم و تبلیغات:
●- «برخلاف تبلیغات آمریکا و همراهان منطقهای آن ، مردم سُنی حلب، موصل و شهرهای دیگر بدست تکفیریهای جنایتکار قتل عام شده و میشوند، بنابراین این بحرانها ربطی به شیعه و سُنی ندارد. » (25/9/1395)
●- «یک عدّهای در دنیا دارند پول خرج میکنند برای اسلامهراسی، برای اینکه چهرهی اسلام را در دنیا خراب کنند، [آنوقت] ما هم در درون خودمان سعی کنیم چهرهی یکدیگر را خراب کنیم، تخریب کنیم، مردم را از یکدیگر بترسانیم! این خلاف حکمت است، خلاف سیاست است.» (19/10/1393)
●- «جوانهای شیعه و سنّی بدانند که مسئلهی سنّی و شیعه چقدر مهم است. امروز دشمنان از این اختلافات، از این دلخوریهایی که گاهی به وجود میآید دارند استفاده میکنند. امثال داعش و تکفیریها و مانند اینها از همین چیزها دارند استفاده میکنند؛ ما باید جلوی استفادهی اینها را بگیریم. » (15/9/1395)
●- «امروز نگاه دستگاه استکبار و استعمار به دنیای اسلام، این است که سعی میکنند دنیای اسلام را هرچه بیشتر از وحدتِ خود دور کنند.» (27/9/1395)
●- «شیعهی انگلیسی و سنّی آمریکایی مثل هم هستند؛ همه، دولبهی یک قیچی هستند؛ سعیشان این است که مسلمانها را به جان هم بیندازند.» (27/9/1395)
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چرا اهل سنت، از بین ابوبکر و عمر و عثمان، بیشتر روی عمر حساس هستند و بیشتر به عمر احترام میگذارند؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8335.html
کلمات کلیدی:
گوناگون