تفاوت وحدت با همگرایی چیست؟ و اقسام همگرایی کدام است؟ و هدف از وحدت چیست؟ (سوم کامپیوتر)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): وقتی یک کلمهی از زبان دیگری مثل عربی (وحدت)، با یک کلمه در زبان دیگری (همگرایی) مقایسه میشوند، کار سخت میشود و دقت و موشکافی لازم میآید، چرا که ممکن است کلمهی دوم، ترجمهی همان کلمه اول باشد، اگر چه دقیقاً همان معنا را نداشته باشد؛ چرا که زبانها نسبت به یکدیگر کمبود کلمات جایگزین دارند. به عنوان مثال: عشق، محبت، مودت و علاقه، همه کلمات عربی هستند و هر کدام معنا و مفهوم خود را دارند، اما ما در فارسی همه را به دوست داشتن یا دلبستگی ترجمه میکنیم، چرا که اگر بخواهیم ترجمه دقیق ارائه بدهیم، کلمه معادل و جایگزین نداریم، مگر این که در چند سطر شرح دهیم.
پس از آن، نوبت به این میرسد که این کلمه در کجا، در کدام موضوع و به چه منظوریاستفاده میشود، مثلاً "وحدت" در عرصهی علوم نظری (اعتقادی، فلسفی و ...) مورد نظر است، یا در عرصهی عملی (شخصی و اجتماعی) آیا مقصود وحدت در کل یک حرکت است، یا مثلاً وحدت رویه در یک موضوع (مثل مباحث حقوقی و قضایی)؟ یا همین طور همگرایی؛ آیا در عرصهی علوم اخلاق و رفتار اجتماعی به کار رفته، یا در عرصهی مباحث جنسی (همجنسگرایی)، یا رفاهی و اقتصادی و ... ؟ آیا بحث از گرایشهای نظری و اعتقادی دارد و یا گرایشهای عملی؟ چرا که ممکن است در نظر و اعتقاد هم گرایی نباشد، اما در عمل باشد.
وحدت:
یکی از خطاهای متداول ذهنی ما این است که گمان میکنیم "توحید" یعنی خداشناسی! در حالی که در واقع به معنای خداپرستی است، وگرنه ابلیس لعین هم خداوند متعال را میشناخت، اما نه تنها موحد نبود، بلکه کافر بود (او را میشناخت، وجودش را قبول داشت، اما به او مؤمن نبود و به عبادت و اطاعت او گرایشی نداشت).
توحید یعنی تمام وجود و قوایش به "وحدت" برسند و این وحدت یعنی کاملاً یکی شدن. این طور نباشد که عقل یک حکم بدهد، قلب محبوب و مغبوض دیگری داشته باشد و در نهایت نیز نفس حیوانی در مملکت وجود، حکومت را در اختیار بگیرد و امر و نهی نماید.
"وحدت" نیز به دو بخش "نظری و عملی" تقسیم میشود، چنان که حکمت، عرفان و اخلاق نیز به نظری و عملی تقسیم میگردند.
گاهی چه در مملکت وجود انسان و چه در عالم بیرون، وحدت نظری وجود دارد، اما وحدت عملی وجود ندارد، مثل این که همه میدانیم خداوند سبحان، واحد و احد است و إله و معبودی جز او وجود ندارد و بازگشت به سوی اوست، اما مرتکب گناه و یا حتی شرک آشکار و خفی نیز میگردیم. یا در عرصهی اخلاق، همه به لحاظ نظری میدانند که دروغ گفتن بد است، اما بسیاری از همانها دروغ میگویند. لذا در آیات بسیاری تذکر داده شده است که عقل شناختی، میل قلبی و نیز عمل، باید به "وحدت" برسند؛ چنان که در آیه مبارکه زیر میفرماید:
« قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا » (الکهف، 110)
ترجمه: بگو من هم مثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مىشود كه خداى شما خدايى يگانه است پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد.
دقت: در این آیه شخص و مواضع نظری و عملیاش، مورد بحث قرار گرفته است (فَمَنْ) - سپس میفرماید: « كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ – امید به دیدار پروردگارش دارد»، یعنی با عقل او را شناخته و با قلب او را دوست دارد که امید عقلی برای رسیدن به هدف و نیز قلبی برای دیدار محبوب دارد – سپس وارد عرصهی عمل شده است « فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا »، و دوباره شرک نظری و شرک عملی را مورد توجه قرار میدهد « وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا »..
بنابراین، "وحدت" را میشود به معنای "یکی شدن" در نظر گرفت که البته "عام" میباشد و یکی از ملزومات تحقق آن نیز "همگرایی" نظری و عملی میباشد.
همگرایی:
اگر چه همانگونه که بیان شد، "همگرایی" را در ترجمه، کلمه معادل "وحدت" گرفتهاند و برای طرح موضوع و انتقال پیام جهت درک مشترک مخاطبین، اشکالی هم ندارد، اما وقتی صحبت از تفاوت دو واژه میشود، باید با دقت مورد کاوش قرار گیرند.
هم گرایی، سخن از "گرایش" دارد و گرایش نیز همان "میل به مطلوب" میباشد. بنابراین، ممکن است در یک شخص یا یک جامعه، گرایش مشترکی وجود داشته باشد، اما چون به وحدت نظری و عملی نرسیدهاند، هدف از گرایش هر کدام متفاوت باشد و نیز عمل برای رسیدن در هر کدام، نه تنها متفاوت، بلکه مغایر با یک دیگر باشد، و همینجاست که اختلافات نظری و عملی، حتی تا بروز جنگها و جنایتها پیش میآید و یا وحدت رویه عملی رخ میدهد.
به عنوان مثال: تمامی انسانها به قدرت، ثروت و سایر شهوات گرایش دارند، در یک کلمه، همه به رفاه و لذت گرایش دارند؛ اما اولاً تعریفشان (بُعد نظری) از انسان، قدرت، ثروت، شهوت، لذت و رفاه تفاوت دارد و ثانیاً عملکردشان. یکی قدرت را در سلطه میبیند، دیگری در خدمت – یکی لذت را مستلزم جنایت، فساد، قتل، غارت و تجاوز به حقوق و حریم دیگران میبیند، دیگری در آدمیت. یکی شهوت را هدف میگیرد، دیگری وسیله.
ممکن است افراد یا جوامع، در یک مقولهی موردی، همگرایی داشته باشند، اما هیچ وحدت نظری و علمی میان آنها برقرار نشده باشد. چنان که مسلمانان و هندوها، هر دو به معنویت، محبت و اخلاقیات اهمیت ویژه میدهند، اما از اساس با هم متفاوت و مغایر هستند. هم مبدأ و مبانی آنها متفاوت است و هم مقصد و نتایج آنها و هم برنامه و عملکرد آنها.
همگرایی را میتوان در موضوعات متفاوت، در بُعد نظری و عملی مورد بحث قرار داد. از نوع دوستی و نمودهای گوناگون آن تا همجنسگرایی - یا گرایش یک عده به عدل و قسط و یک عده به ظلم، فسق، فساد و ... .
پس، چه بسا افراد و جوامع، گرایش واحدی داشته باشند، اما نه تنها هیچ وحدت نظری و عملی نداشته باشند، بلکه درست در مقابل یکدیگر قرار گیرند.
به عنوان مثال: به حسب ظاهر، همگان به "صلح" گرایش دارند، اما یکی تحقق صلح را در سایهی ظلم بالسویه (ظلم مساوی به همگان) میبیند – دیگری در سایهی مقابله و ایستادگی در مقابل ظلم و دیگری در سایهی ذلت تسلیم و بردگی!
بنابراین، اگر "وحدت" محقق شد، همگرایی نیز محقق میشود، مگر در تفاوت سلیقهها، امکانات و ...، که منافاتی با وحدت ندارد – اما هیچ دلیلی نیست که اگر "همگرایی" حاصل شود، حتماً وحدت نظری و عملی نیز محقق گردد. مگر آن که همگرایی در هدف، تعریف، راهکار و عمل حاصل گردد.
هدف از وحدت:
هدف از وحدت، چه در بُعد نظری و چه در بُعد عملی، چه در مملکت وجود و چه در بیرون؛ جلوگیری از تفرقه، تجزیه، پاشیدگی و پوسیدن از یک سو و تجمع قوا به سوی هدف از سوی دیگر میباشد.
همانطور که وقتی یک روح از بدن جدا شد، جسد نیز میپوسد و تجزیه میشود؛ در مملکت وجود نیز تجزیه سبب پوسیدگی و هلاکت میگردد و هم چنین تفرقه و تجزیه، سبب هلاکت و مرگ جوامع میگردد، چنان که تجزیه در دین نیز سبب ضعف و سپس از بین رفتن آن در فرهنگها و جوامع میشود.
اگر آدمی در وجود خویش، بندهی ربهای متفرق و گوناگون گردد، به عنوان مثال: رب شهوت، رب قدرت، رب جمال و ... را اختیار کند و هر کدام او را به سوی خود بکشانند، و در نظر نیز قائل به ربوبیت الله جلّ جلاله و یا سایر اربابان کاذب باشد، تجریه شده و به هلاکت میرسد. در جوامع متفاوت نیز کثرت هدفهای نهایی و بالتبع اربابان (ربهای متفرق)، سبب تجزیه و متلاشی شدن میگردد.
حضرت یوسف علیه السلام، در زندان به هم سلولیهای خود، خیر بودن رب واحد و حقیقی در مقایسه با اربابان متکثر و کاذب را متذکر گردید:
« يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ » (یوسف، 39)
ترجمه: اى دو هم صحبت زندانيم (هم سلولیام)، آيا خیر خدايان پراكنده، بهتر و بیشتر است يا خداى يگانه مقتدر.
استکبار جهانی نیز ادعای خالقیت ندارد، بلکه چون فرعون، فریاد « اَنَا ربُّکُم الأًعلی – من صاحب اختیار و تربیت کنندهی برتر امور شما هستم» سر داده و میخواهد با سرکوب موحدان که در ربوبیت و الوهیت نیز وحدت رسیدهاند، ربوبیت کاذب خود را حاکم نماید.
اگر به آیات قرآن مجید توجه کنیم، میبینیم که علت اصلی قیام موحدان، و نیز سرکوب توسط زورمداران (طواغیت)، از زمان حضرت ابراهیم علیه السلام گرفته، تا قبل و بعد آن، تا اصحاب کهف، تا سایر مردمانی که از سرزمینشان اخراج شدند، مورد ظلم و جنایت قرار گرفتند و ...، همین اعتقاد نظری و عملی، به توحید در الوهیت و ربوبیت میباشد.
« وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا » (الکهف، 14)
ترجمه: و دلهايشان را استوار گردانيديم آنگاه كه [به قصد مخالفت با شرك] برخاستند و گفتند پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمين است جز او هرگز معبودى را نخواهيم خواند كه در اين صورت قطعا ناصواب گفتهايم.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
●- تفاوت وحدت با همگرایی چیست؟ و اقسام همگرایی کدام است؟ و هدف از وحدت چیست؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8906.html
- تعداد بازدید : 3157
- 5 آبان 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون