ش(تهران): قبول کردیم که مباحث مطروحهی در سیدی «ظهور بسیار ...» متقن نیست، اما چرا برخی آن را خطرناک نیز خواندهاند؟ و ثانیاً آیا این خطر اعتقادی است یا سیاسی؟ چرا
؟«ایکس - شبهه»: همانطور که همگان شاهدند، در این دنیا حرف بیمنطق، غیر مستند و حتی دروغ و فتنه بسیار بیان میگردد و مشتریان خاص خودش را هم دارد. چنان چه خداوند متعال میفرماید برخی از انسانها «مشتری حرف بیخود» یا به اصطلاح خودمان حرف مفت هستند:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَري لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ» (لقمان - 6)
ترجمه: بعضى از مردم گفتار بازيچه را ميخرند، تا بدون علم مردم را از راه خدا گمراه كنند، و راه خدا را مسخره گيرند، آنان عذابى خفتآور دارند.
الف - پس، اساساً حرف بیمنطق، بیسند و ... مضر است. اما از آن جا که شدت خیر یا ضرر هر سخنی به میزان عظمت موضوع سخن بستگی دارد، وقتی «حرف» دربارهی خدا، قرآن، اهل عصمت (ع)، اصول عقاید چون معاد و ... باشد و مستقیم اعتقادات یک ملت را که فرهنگ و زندگی خود را بر اساس آن استوار و تنظیم کردهاند هدف بگیرد، شدت خیر یا ضرر و خطر آن بیشتر میشود، و اگر این «لهو الحدیث» به صورت هدفدار، سازماندهی و برنامهریزی شده، با برخورداری از حمایتهای مالی کلان در سطحی گسترده اشاعه یافت، حتماً و بدون شک خطرناکتر است. و اگر این «لهو الحدیث» به نام اسلام و سیره مسلمانی توزیع شود، خطرش مضاعفتر میگردد. لذا کارشناسان و علما و برخی از مراجع، نه تنها محتویات این سیدی را غیر متقن و غیر مستند خواندند، بلکه خطرناک نیز قلمداد نمودند.
ب – انجام چنین حرکات هدفدار و سازماندهی شدهای که با سوء استفاده از اعتقادات، علایق و احساسات دینی و مذهبی مردم صورت میپذیرد، چه در زمینهی اعتقادی و فرهنگی و چه در عرصهی سیاسی خطرات بسیاری دارد که قابل شمارش نیست، اما به عنوان نمونه به محورهای ذیل اشاره میگردد:
ب/1: خطرات فکری، فرهنگی و اعتقادی:
* - عوامفریبی؛
* - باب کردن این فتنه که از فردا هر کسی به خودش اجازه و جرأت دهد که دست به تفسیر و تأویل آیات و روایات زده و برای هر موضوعی تعیین مصداق کند و بدینوسیله نه تنها زمینه را برای کثرت و نشر اکاذیب مساعد نماید، بلکه اذهان عمومی مردم را در گردابی از حرفهای ضد و نقیض، مشوش و منحرف و غرق نماید.
* - ایجاد انشقاق و اختلاف بین مردم و تضعیف وحدت. چرا که وقتی چنین سخنانی به صورت هدفدار در سطح گستردهای منتشر میگردد، پاسخ آن نیز ضروری میشود و همین مباحث در سطوح عامتر به مناقشه، مجادله و چند دستگی و رویارویی طرفدار و مخالف منجر میگردد (چنان چه شده است).
* - لوث کردن قداست سخنان اهل عصمت (ع). چرا که وقتی یک عده ناشناس به خود اجازه دهند که برای هر تعریفی در کلام وحی یا حدیث، مصداق خارجی معرفی کنند، کم کم دیگران نیز این جرأت را به خود میدهند و دیگر هیچ قداست، ارزش و اهمیتی برای اصل آیه یا حدیث باقی نمیماند.
* - فراهم نمودن شرایط و موضوع، برای استهزای دشمنان اسلام و تشیع ... .
ب/2: خطرات سیاسی:
* - ممکن است که یک سخنی که مصداق «لهو الحدیث» بوده و یا غیر متقن یا غیر مستند باشد، در یک جامعهی مسلمان اهل سنتی چون عربستان یا یک جامعهی مسلمان اهل تشیعی چون اردن یا عراق، تأثیر مستقیم سیاسی خاصی نداشته باشد، اما در جامعهای که نظام سیاسیاش اسلام است و مدعی قیام و حرکت برای زمینهسازی ظهور است، هر انحراف اعتقادی و فکری، خود یک خطر سیاسی بزرگ است.
* - حال به صورت عینی و مصداقی محتوای سیدی را بررسی کنیم. به دو بخش اصلی تقسیم میگردد: بخش اول: مدعی است که مقام معظم رهبری همان سید خراسانی است و بخش دوم مدعی میشود که احمدی نژاد همان شعیب فرمانده است.
بدون شک بخش اول برای تقدس بخشیدن و مورد قبول واقع نمودن بخش دوم آمده است. چرا که سید خراسانی بودن مقام معظم رهبری، موضوعی دور از ذهن نیست و میتواند چنین باشد و یا دست کم مورد قبول یا احتمال قوی اذهان واقع شود. اما بخش دوم که مقبولیتش را از بخش اول (که ذهن قبول کرده یا احتمال داده) میگیرد، جای تأمل و تأثیر سوء سیاسی است.
خوب دقت نمایید. در اینجا بحث موافقت یا مخالفت با رئیس جمهور کشورمان آقای احمدینژاد نیست. اصلاً ایشان یک رئیس جمهور بسیار خوب، مؤمن، صادق، پرتلاش و زحمتکش. اما اگر قبول کردیم که ایشان «شعیب» است(؟!)، یک سال و چند ماه دیگر دورهی مأموریت این شعیب به پایان میرسد و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اجازه نمیدهد که «شعیب» به کارش ادامه دهد و مقدمات ظهور را فراهم نماید. در واقع بزرگترین مانع ظهور، قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران میشود!
حال مردم مسلمان، متشیع و منتظر چه کنند؟ آیا از قانون اساسی تبعیت و حمایت کنند یا از به اصطلاح شعیب (؟!) و از آن مهمتر با بروز اختلافات اساسی بین دیدگاهها و وظایف سید خراسانی و شعیب چه کنند؟! چرا که سید خراسانی محکم پایبند به قانون اساسی است و مکرر تأکید نموده که با «مرٌ قانون» عمل شود. حالا بفرمایند در چنین شرایطی شخص شعیب چه باید کند؟ آیا عقب کشیده و بگوید: یا امام زمان (عج) معذرت میخواهم که نشد احادیث وارده را محقق کنم و یا باید مقابل ولایت و سید خراسانی بایستد؟!
به راستی آیا اکنون که به اصطلاح آقایان «شعیب» رئیس جمهور و فرماندهی سید خراسانی است، تمام و کمال مطیع است؟! یا گاهی [هر چند به ندرت] نظرات خود، اطرافیان و مشاوران را صائبتر میداند؟!
بدیهی است تا وقتی رئیسجمهور است، مردم نمره میدهند. میگویند: در این کار نمرهاش 20 بود – در این دیدگاه نمرهاش 16 بود – اما در فلان کار تجدید یا اصلاً رد شد. و ملاک نیز تطبیق با «ولایت فقیه» است و نه تفسیر و تأویلهای شخصی. اما اگر او شعیب معرفی شد چه؟ آیا باید چشم را بست و گفت: چون او شعیب است، پس همهی نمراتش 20 است، حتی اگر غلطی در دیکته، انشاء، معارف، فلسفه، منطق، تاریخ ... و در عمل داشت؟! یا آن که باید اذعان داشت، به این شعیب هم نمیشود اطمینان صد در صد کرد؟! خوب آن وقت دیگر از اعتقادات مردم چه باقی میماند؟!
راستی قضیهی اطرافیان، طرفداران، مشاوران، خط دهندگان و خط گیرندگان چه میشود؟ آیا جملگی، قوی یا ضعیف، صادق یا دقلباز، تیم رئیس جمهور هستند، یا یاران و سپاهیان شعیب این چنین هستند؟!
هنوز چیزی نگذشته و کسی هم این حرفها را قبول نکرده است، در رسانهها این سؤال مطرح میشود که اگر احمدینژاد «شعیب» و ملک عبدالله و ملک فلان سفیانی هستند، پس چرا شعیب، سفیانی را برای شرکت در جشنهای نوروزی دعوت کرده است؟! و میپرسند: چرا مشاوران و یاران و معاونان شعیب، به جای اسلام، دم از مکتب ایرانی میزنند؟ به راستی سید خراسانی با این عملکردها و جریانات نیز موافق است یا خیر؟ اگر مخالف است که همه میدانیم چنین است، پس چرا شعیب اطاعت کامل نمیکند؟ و ...
آن چه بیان شد، فقط اشارهای کوتاه به عواقب اشاعهی «لهو الحدیث» بود. لذا از دو حال خارج نیست: یا باید طراحان، سناریستها و سرمایهگذاران کلان تولید و توزیع این سیدی در داخل و خارج از کشور را «احمق» و نادان و سرسری فرض نمود، که آن وقت حرفشان هم ارزشی ندارد و نباید مورد اهمیت و توجه قرار گیرد. یا باید گفت: خیر. بلکه آنان که این جریان را طراحی کرده و این سرمایهگذاری کلان را به توزیع آن اختصاص دادهاند، دست کم این قدر میفهمیدند و خوب میدانستند که چه میکنند. پس، این یک کار هدفدار سیاسی کلان است. پس خیلی خطرناک است.
نکته:
چندی پیش در مجلسی بحثی در همین مورد با یک شخصیت مؤمنی که استاد دانشگاه نیز بود و سرسختانه دفاع میکرد شکل گرفت. وی در خاتمه ضمن آن که مجبور شد اذعان کند که بخش اول محتویات این سی دی [سید خراسانی] محتمل است و بخش دوم [شعیب] اصلاً قابل قبول نیست، مجدداً اصرار داشت: مگر چه اشکالی دارد؟ اولاً عدهای از مردم دلخوش میشوند که آقا سید خراسانی و احمدینژاد شعیب است و ثانیاً یک جو و فضایی در مقولهی «ظهور» حضرت به راه میافتد!
خیلی متأسف شد که او با این همه تحصیلات چرا این قدر عوامانه فکر میکند و بیشتر متأثر شدیم که چرا در دانشگاه استاد معارف است؟ به او پاسخ داده شد: کجای اسلام مجوز چنین رفتاری برای دلخوش کردن مردم و فضاسازی داده است؟ این که فرهنگ ماکیاولی است و هدفتان وسیلهی نا به حق را توجیه کرده است؟ مضافاً آیا گمان میکنید که بدینوسیله میتوانید جو سازی کنید و خدا را مجبور کنید تا در ظهور تعجیل نماید؟ آیا این مسخره کردن حکمت الهی در استقرار حکومت جهانی و استخفاف اعتقادات اصیل و به حق اسلام و تشیع و فریب مردم نیست؟!
- تعداد بازدید : 1737
- 28 فروردین 1390
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون