پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر دین برای دنیا نباشد و یا کامل نباشد، به چه دردی میخورد؟!
آیا مسائل دنیای ما، فقط ساختمان و تکنولوژی است؟ حتی دیدگاه مادهگراها نیز چنین نیست!
آیا تمامی قوانین زندگی فردی و اجتماعی، که موضوع تمامی ادیان حق و مکاتب باطل است، مسائل دنیای ما نیستند؟ میگویند: لیبرالیسم به بنبست رسیده بود که "رالز" با بازگشت دادن آن به عقلانیت، فضیلتگرایی و اخلاقیات، نجاتش داد! جامعهگراهای امروزی [مانند سندل] با بازگشت به اخلاقیات ارسطویی، مقابل ماتریالیستها و لیبرالیستها صف کشی کردهاند! نیاز و معضل امروز بشر، ساختمانسازی نیست، بلکه علوم انسانسازی و جامعهسازی میباشد.
●- آیا هیچ گاه از علم حقوق انتظار دارید که نقشهی ساختمانی بدهد، یا از روانشناسی انتظار دارید که منابع انرژیزا، چون رآکتور هستهای یا انرژی خورشیدی را طراحی نماید، یا فلسفه انتظار دارید که صنایع الکترونیک را ارتقا بخشد؟! پس چرا نوبت به اسلام که میرسد، آن را در مقابل علوم طبیعی قرار میدهند؟!
●- کار دین باطل (دستساز بشر)، تبیین جهان و ارائهی نقشه راه، مبتنی بر نظریات و گمانهاست؛ اما "دین" اگر بر حق باشد، کارش "نظریهپردازی" نیست، بلکه معرفتافزایی، تزکیه، تعلیم علم و حکمت و بالتبع آموزش چگونه زیستن میباشد.
"نظریه"، مرحلهی پیش از علم است. بر اساس یک سری معلومات اولیه و نیز مبتنی بر یک سری گمانها [شایدها و احتمالات]، نظریهای به ذهن کسی خطور میکند و کنکاش و تحقیق در مورد آن را آغاز مینماید. ممکن است "نظریه" به اثبات علمی برسد که آنگاه دیگر نظریه نیست، بلکه علم است؛ ممکن است به لحاظ علمی رد شود که آنگاه در دسته نظریات ابطال شده قرار میگیرد؛ و ممکن است هم چنان به نتیجه نرسیده باشد و تحقیقات و مطالعات ادامه یابد، که در این صورت، همچنان فقط یک "نظریه" است. خطای بشر، در "نظریهپردازی" نیست، بلکه در "تبعیت" از نظر، حدس و گمان است، پیش از آن که به اثبات برسد. از گمان که نمیشود و نباید تبعیت نمود!
«وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ» (یونس، 36)
ترجمه: و بیشتر آنها، جز از گمان (و پندارهای بیاساس)، پیروی نمیکنند؛ (در حالی که) گمان، هرگز انسان را از حقّ بینیاز نمیسازد (و به حق نمیرساند)! به یقین، خداوند از آنچه انجام میدهند، آگاه است!
"دین حق"، دینی است که خداوند متعال آن را برای هدایت، رشد و کمال بندگانش وضع نموده باشد، و البته که خالق علیم، حکیم، قادر، مالک و ربّ، "نظریه" نمیدهد، بلکه حقایق عالم هستی را معرفی میکند و بر اساس آن، "بایدها و نبایدها" برای رشد، کمال و سالم رسیدن به مقصد را بیان میدارد و راه را نشان میدهد.
دین و دنیا:
●- مخاطب دین، "انسان" است، نه هیچ موجود دیگری؛ حال خواه این دین، مکاتب و "ایسم"های ساختهی بشر باشند، و یا دینی که خداوند متعال وضع نموده و جز آن هیچ دینی را نمیپذیرد. "نمیپذیرد"، یعنی هیچ کسی در چارچوب دین دیگری، به نتیجهی مطلوب، مقصد و مقصود حق نمیرسد.
●- انسان، روی زمین زندگی میکند و دین نیز برای دنیای او وضع شده است، اگر چه هدف غایی، سعادت ابدی بشر، در حیات پایدار اخرویش میباشد.
دین و آخرت:
در حیات اخروی (در قیامت)، آدمی [در بُعد نظری]، نه در وجود خداوند سبحان شک و تردید دارد و نه در معاد! دیگر نه در مبدأ تردید دارد و نه در مقصد؛ که نیازی به استدلال عقلی، تعلیم علمی و فهم قلبی داشته باشد. آنجا عالَم شهود است و چون دیگر نفس از یک سو و اختیار دنیوی برای انتخاب راه از سویی دیگر، وجود ندارد، انکار، تکذیب، کفر و شرک هم میسور نخواهد بود.
در بُعد عملی که مستلزم بایدها و نبایدها (حقوق و احکام) میباشد، در آخرت، نه گردش زمین به دور خورشید وجود دارد و نه نمازهای پنجگانه (یومیه) – نه وضو، غسل و طهارت – نه کسب و کاری که نتیجهاش درآمد و ارتزاق حلال یا حرام باشد – نه تولید مثلی که مستلزم ازدواج باشد – نه جنگی که مستلزم جهاد و قتال باشد – نه نفس حیوانی که مبتنی بر شهوت و غضب فشار بیاورد - و نه اساساً عملی از روی اختیار و انتخاب، که مستوجب پاداش یا عذاب باشد.
اینها همه مقتضیات حیات دنیوی بشر است، پس دین برای چگونه زیستن در دنیاست.
دین برای دنیاست یا آخرت؟
بنابراین، اگر پرسیده شود: «خواستگاه دین کجاست»؟ بیتردید پاسخش "دنیا و زندگی دنیوی" میباشد. و اگر پرسیده شود: «هدف از دین و دینداری [البته دین حق] چیست»؟ پاسخ: آخرت و سالم و کامل رسیدن انسان به مقصد و مقصود در حیات ابدی میباشد.
مثالی در حیات دنیوی:
مکرر بیان شد که برای فهم هر مطلبی از معارف اسلامی که برایتان کمی دشوار میگردد، کافیست که به مصادیق آن در مرتبهی نازله حیات، که همین دنیای مادی است توجه نمایید، چرا که حتماً آن حقایق، ظهور و بروزی در همین عالَم دارند، وگرنه قابل شناخت نخواهند بود.
رعایت بهداشت و سلامت مادی و معنوی در خوردنیها و آشامیدنیها، سبب سلامت نطفه در مرد و زن میگردد – رعایت اصول و روابط سالم مادی و معنوی در زناشویی، سبب سلامت انعقاد نطفه و جنین میگردد – رعایت و مراقبت از رشد جنین در رحِم، سبب سلامت نوزاد به هنگام خروج از عوالِم گذشته و ورود به دنیا میگردد – رعایت قواعد رشد فیزیکی، تعلیم و تربیت در کودکی، منجر به سلامت روح و جسم در دوران تکلیف، نوجوانی و سپس جوانی میگردد، و در نهایت رعایت اصول و فروع زندگی سالم در تمامی شئون فردی و اجتماعیاش، انسان را به رشد، کمال و سلامت لازم برای ورود به قیامت، بهشت و حیات سعادتمندانهی ابدی میرساند.
دین و علم:
بنابراین، کار علمی دین، این نیست که بگوید: برای احداث یک برج چهل یا صد طبقه، چه مقدار گودبرداری لازم است؟ یا برای انتقال آب با فلان مقدار فشار، قطر لوله باید چند اینچ باشد؟ یا تعلیم دهد که شیرخشک، بیسکوئیت و شکلات، یا گوشی همراه را چگونه باید ساخت؟! بلکه کار دین خدا، ساختن انسانی است که عقلش مدفون و قلبش محجوب نگردیده است و خودش اسب راهوار هوای نفسش نگردیده است و از علوم طبیعی، درست و مفید استفاده میکند.
کار دین الهی، اصلاح و اکمال نگاه انسان به همین دنیای مادی است، تا "علم" آدمی در علوم طبیعی، به عنصر شناسی محدود نگردد؛ بلکه علمش همراه با حکمت باشد، اول و آخر را بشناسد و نتیجه را ببیند.
نه طبیعت ساختهی بشر است و نه اندازهها را بشر گذاشته است، و نه قوانین علمی حاکم بر بقا و نظم عالم را آدمی وضع کرده است! بلکه او [خداوند سبحان] خلق نموده، او سویه قرار داده، او برای هر چیزی اندازهی (قًدری) گذاشته (مقدر نموده) و هدایت تکوینی و تشریعیاش نیز دقیقاً منطبق با همین اندازههاست: «الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى * وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى – همان که آفرید و هماهنگ نمود * همان که اندازه گذاشت، سپس هدایت نمود».
آیاتی که در قرآن کریم، امر به مطالعهی عالم طبیعت نموده است، اگر بیشتر از آیات احکامی نباشد، زیاد هم کمتر نیست؛ و اگر مسلمانان در رشد علوم طبیعی، واپس زده و عقب مانده شدهاند، اشکال به مسلمانی آنها وارد است، نه اسلام؛ منتهی امر خداوند متعال به مطالعهی علمی طبیعت، توأم با "حکمت" است؛ لذا نمیفرماید که فقط زمین شناسی کن، یا فقط در علوم هوا و فضا یا نجوم تحقیق کن؛ بلکه میفرماید: در چگونگی خلقت تفکر کن.
توجه دادن خداوند متعال در قرآن کریم (دین اسلام)، به «كَيْفَ خُلِقَتْ – چگونه خلق شده است» - «كَيْفَ رُفِعَتْ – چگونه بالا رفته و برافراشته شده است» - «كَيْفَ نُصِبَتْ – چگونه نصب شده است» - «كَيْفَ سُطِحَتْ – چگونه مسطح گردیده است»؛ توجه میدهد که آیا تو باران را میبارانی یا من؟ آیا وقتی بذری به زمین میپاشی، تو آن را میرویانی یا من؟ تو درخت (چوب) را به نوعی خلق کردی که آتشزا باشد، یا من؟ بنابراین، با شناخت این عناصر، مرا بیشتر بشناس.
پس، نتیجهی تفکر در این چگونگیها، همان "ذکر" خواهد بود، یعنی یادآوری آن چه در دیدن ظاهری و یا علمی زمین و آُسمان و هر چه در آنهاست، مورد غفلت و فراموشی انسان قرار گرفته است، یعنی خالق علیم، حکیم، قادر، مالک و ربّ آنها. و همین فراموشی است که عملش را نیز به ضرر خودش و دیگران منتج میکند!
حیات و مرگ:
زنده شدن و مردن ظاهری را همگان میبینند؛ از خاک بیجان گرفته، تا گیاه، حیوان و انسان، همه میمیرند و زنده میشوند. در هر شبانه روزی، صدها هزار نفر انسان به دنیا میآیند و صدها هزار نفر دیگر میمیرند و این واقعیت، مقابل دید همگان از مؤمن و کافر قرار دارد. اما پرسش و در خواست دانشمند حکیم، و انسانِ ساخته شدهای چون حضرت ابراهیم علیه السلام، در مورد "چگونگی" حیات و مرگ، با ذکر فاعل [رب] میباشد «رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى – پروردگارا! به من نشان بده که چگونه مرده را زنده میکنی»؟
پس، نقش دین در علوم طبیعی، جهت دادن به مطالعهی آن است، تا آدمی از موجودی مصرف کننده و ابزاری، به انسانی کامل مبدل گردد، چرا که با ظرفیت خلیفة اللهی خلق شده است.
عالَم هستی، از جمله عالَم طبیعت، با تمامی قوانین حاکم بر اجزا و کل آن، همه اثر است، پس با مطالعهی آن، باید پی به "مؤثر" برد؛ و این شناخت حاصل نمیگردد، مگر آن که آدمی پس از شناخت عناصر، در چگونگی خلقت آنان تفکر و تعقل نماید.
پس، کار دین، در علوم طبیعی، اصلاح نگاه به طبیعت، و اکمال مطالعه، از نگاه عنصر به عنصر، به نگاه حکیمانه است، وگرنه عناصر را حیوانات و حشرات نیز میبینند و چه بسا بهتر از انسان!
«فَانْظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (الرّوم، 50)
ترجمه: پس به آثار رحمت خدا بنگر كه چگونه زمين را پس از مرگش زنده مىگرداند. در حقيقت، هم اوست كه قطعاً زندهكنندهب مردگان است، و اوست كه بر هر چيزى تواناست.
« وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ » یعنی: ای انسان، در طبیعت درست و بصیرانه بنگر؛ این اندازههایی که تو میشناسی و بر اساس همانها به علوم گوناگون طبیعی پی میبری و از آنها برای ساختن (تولید) استفاده میکنی، همه را خداوند علیم و حکیم، خلق نموده و قرار داده است، و خود نیز مقهور این اندازهها نیست. بلکه او بر هر چیزی "قادر" است.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
آیا دین میتونه تو مسائل دنیا نظر بده؟ مثلا آیا دین تو سلامت یا تو ساختمون سازی یا ...؟ آیا دین برای دنیای ما هم کامله؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9532.html
@x_shobhe
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
گوناگون اندیشه و مباحث نظری سروش علم