انجام واجبات و ترک محرمات، سیر و سلوک است؛ پس نیاز به "استاد" که میگویند چیست؟ آیا خواندن کتابهای اخلاقی و عرفانی کار استاد را نمیکند؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): نه کسی با خواندن کتاب ریاضی، ریاضیدان میشود، نه کسی با خواند کتاب غزلیات حافظ، ادیب میشود، و نه کسی با خواندن قرآن کریم، مسلمان و مؤمن میشود، و نه کسی به صرف خواندن کتابهای اخلاقی و عرفانی، متخلق و عارف میگردد.
شناخت و انجام واجبات و ترک محرمات نیز استاد میخواهد. از پیامبر اکرم و اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین، تا فقها در هر عصری، اساتید این مهم هستند.
"واجبات و محرمات"، فقط حقوق و قوانین (شرع) میباشند، حال چه "حق الله" باشد، چه "حق الناس"، چه "حقوق دینی، مثل ولایت و امامت"، چه حقوق شخصی، اجتماعی ... و حتی حقوق حیوانات، گیاهان و ... .
"واجبات و محرمات"، رعایت حقوق در مقام "عمل و تعامل" میباشد، خواه نماز باشد، یا رعایت قوانین اقتصادی در معاملات، یا رعایت حقوق همسایه، یا خانواده، معلم، جامعه، مسکین، یتیم، کسب و کار، سرمایه، تولید، سود و ... .
●- اما خداوند متعال آدمی را برخوردار از دو وجه، دو جنبه یا دو بُعد "نظری و عملی" خلق نموده است، به او عقل نظری و عقل عملی داده است؛ پس اسلام را که دین خودش برای رشد و کمال انسان قرارداده، تک بُعدی وضع ننموده است؛ بلکه تمامی جوانب مادی، معنوی، جسمی، روحی، روانی، زندگی فردی، اجتماعی و بالاخره بُعد نظری و اعتقادی و بُعد عملی انسان را شامل گردیده است.
●- اسلام، یک نگاه "عملزدگی" [پراگماتیستی] به انسان ندارد، که فقط به احکام (= قوانین = حقوق = شرع)، یا به قولی به همان "واجبات و محرمات" اهمیت دهد. همان خدایی که فرمود: «أَقِمِ الصَّلَاةَ – اقامه نماز کن» - «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي – و نماز را برای یاد من اقامه کن» ...، فرمود:
«فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ * الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ» (الماعون، 4 تا 7)
ترجمه: پس وای بر نمازگزاران * آنان که در نماز خود سهلانگاری میکنند * همان کسانی که ریا میکنند.
نماز برای ذکر من – و نماز بدون قصد ریا و ...؛ به قلب و نیت مربوط است.
ایمان و عمل:
ایمان، بُعد نظری، شناختی، فهمی و اعتقادی انسان است و مربوط به عقل نظری و قلب؛ و انجام واجبات و محرمات، مربوط به بُعد عملی انسان میباشد و مربوط به عقل عملی، اختیار، اراده، انتخاب، عزم و ...؛ تقسیم حکمت به "حکمت نظری و حکمت عملی"، و تقسیم اخلاق به "اخلاق نظری و اخلاق عملی" برای همین است که بُعد نظری با عملی متفاوت است.
اینها مانند دو بال عمل میکنند، هر کدام که فلج شوند، پرواز غیر ممکن میشود؛ لذا در آموزههای قرآنی، "ایمان و عمل صالح"، با هم قید شده است:
«الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ» (الرّعد، 29)
ترجمه: آنها که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، پاکیزهترین (زندگی) نصیبشان است؛ و بهترین سرانجامها!
وعدهها و بشارتهای دنیوی و اخروی خداوند متعال، همه به کسانی است که در هر دو جنبه یا بُعد، رشد میکنند «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»؛ اما به کسانی که معرفت و ایمانی ندارند و فقط واجبات و محرماتی را به انجام میرسانند، میفرماید که نگویید ایمان آوردیم، بلکه بگویید اسلام آوردیم، و البته همین مقدار نیز [پذیرش اسلام و اطاعت] نیز به حالتان مفید خواهد بود:
«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (الحجرات، 14)
ترجمه: عربها (بادیه نشینان) گفتند: «ایمان آوردهایم» بگو: «شما ایمان نیاوردهاید، ولی بگویید اسلام آوردهایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چیزی از پاداش کارهای شما را فروگذار نمیکند، خداوند، آمرزنده مهربان است.»
شرط قبولی عمل:
صِرف عمل خوب، شاید محیط زندگی فردی و اجتماعی را سالم و امن گرداند، اما انسان را رشد و تکامل نمیبخشد؛ عمل یکی از بالهای پرواز است. لذا فرمود: عمل به شرط ایمان مقبول است و اجر دنیوی و اخروی دارد:
«وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا» (النساء، 124)
ترجمه: و کسی که چیزی از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که ایمان داشته باشد؛ چنان کسانی داخل بهشت میشوند؛ و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.
از این رو فرمود که اعمال خوب و صالح کفار، به خاطر کفرشان و عدم اعتقاد به توحید و معاد و انجام نداد کار برای خدا و آخرت خودشان، تماماً "حبط" میشود:
«وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (الأعراف، 147)
ترجمه: و كسانى كه آيات ما و ديدار آخرت را تكذيب كردند، اعمالشان تباه است. آيا جز آنچه را كه عمل مىكردند كيفر مىبينند؟
بنابراین، نه ایمان بدون عمل محقق شده و سودی میبخشد، و نه عمل بدون ایمان، سبب رشد و قرب میگردد.
کتاب:
اگر "کتاب" به تنهایی برای فهم و رشد آدمی کافی بود، نه خداوند پیامبران و سپس اوصیای آنان را به عنوان معلمان علمی و الگوهای عملی برای تعلیم و تربیت نازل مینمود، و نه بشر این همه مدرسه، دانشگاه و حوزه تأسیس مینمود؛ بلکه همگی یک سری کتاب در اختیار بشر میگذاشتند و میگفتند: «خودتان بخوانید»! نه کسی با خواندن بوستان و گلستان سعدی ادیب میشود، و نه کسی با خواندن چند کتاب فلسفی فیلسوف میگردد، و نه کسی با خواندن چند کتاب فیزیک، شیمی یا ریاضی، جابر بن حیان و انیشتاین میگردد.
بنابراین، "کتاب" به تنهایی، هیچ فایده و کارآییِ مفید یندارد، [حتی اگر قرآن مجید باشد]، حتیممکن است که سبب انحرافات گوناگون نیز بگردد، [حتی اگر قرآن کریم باشد]. لذا خداوند متعال، برای قیام انسان به قسط، ابتدا رسولان را فرستاد، سپس همراه آنان "کتاب" و سپس "میزان" را نیز نازل نمود: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ... - ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به قسط (عدالت) کنند ... / الحدید، 25»
استاد:
مقولهی "استاد" نیز این دکان و دستگاههایی نیست که برخی برای سوء استفاده از باورهای مردم و برخی دیگر برای فریب خود و دیگران و فرو رفتن در اوهام و تخیلات درست کردهاند!
واقع این است که حتی نوشیدن یک جرعه آب نیز استاد داشته و استاد میخواهد؛ حال چطور ممکن است که رشد علمی و عملی، آن هم با مقصد و مقصودی بلند که قرب حق تعالی است، بدون استاد [معلم و مربی] میسر باشد؟! اما این مسخرهبازیها نیست.
بنابراین، هر راهی و هر حرکتی، به سمت هر مقصدی، به غیر از "علم" که در کتاب عرضه شده است، معلم، استاد، راهنما، رهبر و مربی میخواهد؛ حال خواه بندگی خداوند متعال باشد، و یا حتی بازی فوتبال. منتهی معلم، استاد و مربی، باید متناسب با درجه، کلاس و شرایط باشد.
بسیار دیدهاید که طرف حتی نمازش را نمیفهمد، اما دنبال استاد برای ذکر و سیر و سلوک میگردد و کمتر از بزرگان، عرفا و ... را نیز قبول ندارد؟! این یک خودفریبیِ ناشی از جهل و تکبر میباشد. این بازی و بازیگری است، نه سیر و سلوک!
سیر و سلوک:
اما "سیر و سلوک" چیست؟ دو رکعت نماز صبح اول وقت و با توجه و اخلاص و قربة الی الله، سیر و سلوک است – نماز شب نیز سیر و سلوک است – تلاوت با تأمل، تعمق و تفکرِ یک آیه از قرآن حکیم، سیر و سلوک است، چنان که ارزش دو ساعت تفکر، از یک عمر عبادت (ظاهری) بالاتر است – کسب حلال، سیر و سلوک است، چه آن که فرمود تقوا ده قسم است که نُه قسم آن در کسب حلال است – یک گام جهادی در راه خدا نیز سیر و سلوک است – نوازش و رسیدگی به یک یتیم، یا زیارت برادر دینی در راه خدا نیز سیر و سلوک است و ... .
اسلام عزیز، هندوئیسم یا بودیسم نیست که یک عده گمان کنند اگر در گوشهای از خانه، دور از شهر، غار و با معبدی نشستند و کمی ریاضت کشیدند و اذکاری را تکرار کردند، به سیر و سلوک پرداختهاند! اینها همه بازیگری است.
درس اخلاق:
به محضر حضرت آیت الله بهاء الدینی رحمة الله علیه مشرف شدم؛ حضار پس از نماز، برای دست دادن با ایشان صف بسته بودند؛ نوبت به حقیر که رسید، دستم را در دستان مبارک نگه داشتند و فرمودند: «اینها (این دست دادنها) فایده ندارد آقا، (با اشاره به قلب) اینجا باید درست شود. شما بازیگری را کنار بگذارید، کارها درست میشود آقا».
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
انجام واجبات و ترک محرمات، سیر و سلوک است؛ پس نیاز به "استاد" که میگویند چیست؟ آیا خواندن کتابهای اخلاقی و عرفانی کار استاد را نمیکند؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9885.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 2857
- 23 تیر 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون