توکل برخدا یعنی چه؟ کار را به او واگذار کردن یعنی چه؟ یعنی خودمان لازم نیست کاری انجام دهیم؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): آدمی ذاتاً چه میداند، چه نیرویی دارد و چه کاری را بدون تکیه به نیرو یا نیروهای دیگر انجام میتواند انجام دهد؟! حتی ایستادنش روی زمین، [به لحاظ مادی و طبیعی] به نیروی جاذبهی زمین است، که آن را نیز خداوند سبحان چنین آفریده و قرار داده است!
توکل، به همان معنای وکیل گرفتن دیگری و واگذار نمودن کار [امر] به اوست؛ اما واگذاری کار به وکیل، به معنای کنار کشیدن و کار نکردن نیست. آدمی وقتی دیگر هیچ کاری انجام نمیدهد که تمامی نیروها و قوای او اخذ شده باشد، یعنی بمیرد! آیا "توکل" یعنی مرگ؟!
●- ما "وکیل گرفتن" را بیشتر در مسائل حقوقی شناختهایم، حال یا برای پروندهای است که در دادگاهی مطرح شده است، یا برای انجام امور و مراحل قانونی در ثبت، خرید و فروش رسمی، محضری و ... میباشد؛ اما اگر خوب دقت کنیم، متوجه میشویم که از صبح تا شب، برای امور گوناگونی، به صورت انتخابی یا حتی غیر ارادی و مستمر، وکیل میگیریم؛ یعنی کار را به دیگری موکول میکنیم. مثل این که کسی کاری را انجام میدهد و میگوید: «من این کار را کردم، اما حالا ببینیم خدا چه میخواهد»؛ و یا در روابط اجتماعی، نمایندگان مجلس را برای قانونگذاری و رییس جمهور را برای امور اجرایی وکیل مینماییم و خلاصه آن که بسیاری از تصمیمات را به دیگران موکول مینماییم و خود در اجرای تصمیمات آنها تلاش میکنیم، تا به اهداف و منافع خودمان برسیم. حتی کسی که از بیابان و خیابان، وارد خانه و اتاقی میشود، انتظارش این است که دیوار و سقف آن خانه و اتاق، او را در برابر باد، باران و ...، محافظت نماید! و البته مؤمن میداند که تا خدا نخواهد، از در و دیوار کاری بر نمیآید، لذا کار را با توکل به او انجام میدهد؛ ولی بالاخره کار را انجام میدهد، یعنی وارد خانه و اتاق میشود؛ نه این که به بهانهی "توکل"، وسط بیایان یا خیابان، بیحرکت و ساکن بماند.
رابطه ایمان و توکل:
آدمی، تا وکیل را نشناسد، و به توانایی او اعتماد ننماید و او را برنگزیند، کار را به او واگذار نمینماید؛ و اگر با شناخت و اعتماد اندکی، وکیلی گرفت، و کار را تماماً به او واگذار ننمود، به نتایج مطلوب نمیرسد.
پس، "شناخت، ایمان، اطمینان و اعتماد" از یک سو، و "واگذاری کامل امر به وکیل" از سویی دیگر، که اولی بُعد نظری دارد و دومی بُعد عملی، واژگان و مفاهیمی انتزاعی نیستند، بلکه اموری حقیقی و واقعی میباشند؛ خواه نسبت به خداوند سبحان باشد و یا دیگران در امور گوناگون.
این قاعده و چارچوب روشن، نشان میدهد که "ایمان و توکل"، مانند "ایمان و عمل"، با یکدیگر رابطه مستقیم دارند و در یک دیگر، تأثیر مستقیم میگذارند؛ تا کسی "ایمان" نداشته باشد، نمیتواند "توکل" نماید، و تا کسی "توکل" ننماید، ایمانش کامل، محکم و با ثبات نمیگردد و قلبش نیز به آرامش و اطمینان نمیرسد.
پس، مؤمن، کسی است که توکل داشته باشد و متوکل کسی است که ایمان داشته باشد:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یتَوَكَّلُونَ» (الأنفال، 2)
ترجمه: مؤمنان همان كسانىاند كه چون خدا یاد شود دلهایشان بترسد و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید و بر پروردگار خود توكل مىكنند.
توکل به خداوند سبحان:
●●●- کسی که خداوند متعال را شناخته و به او ایمان آورده است، یعنی امنیت خود را در پناه او و مرهون بندگیِ او میداند، یقین دارد که او علیم، حکیم، مالک، رب، قادر، رحمان و رحیم است و البته که خیر بندهاش را میخواهد و تمامی معارفی که تعلیم نموده و احکامی که ابلاغ نموده است، برای رشد، کمال و سعادت بندهاش میباشد.
●●●- چنین بندهای، نه تنها به بهانهی لفظ "توکل"، کنار نمیکشد، بلکه میگوید: «خداوندا! من بندهی تو هستم و میدانم که بندگی تو، در اطاعت از تو محقق میگردد. پس ضمن معرفت و محبت تو، ضمن هدف گرفتن دوستی و قرب به تو، در هر کاری، هر امری، رفع هر نیازی، تلاش برای تحقق هر هدفی و ...، طبق برنامهای که تو دادی و دستورالعملها و باید و نبایدهایی که تو فرمودی عمل میکنم، و مدیریت، ربوبیت، حفظ، تقویت و نجات خود و نیتجه را به تو واگذار مینمایم که تو بهترینی.
تو هم «فَاللَّهُ خَیرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ » هستی و هم «خَیرُ الرَّازِقِینَ» و هم سرپرست و یاری دهنده « وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا - كافى است كه خدا سرپرست [شما] باشد و كافى است كه خدا ياور [شما] باشد / النساء، 45» و تویی بهترین نتیجه دهندگان:
«هُنَالِكَ الْوَلَایةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَیرٌ ثَوَابًا وَخَیرٌ عُقْبًا» (الکهف، 44)
ترجمه: در آنجا [آشكار شد كه] یارى به خداى حق تعلق دارد اوست بهترین پاداش و [اوست] بهترین فرجام.
آیت الله جوادی آملی:
تـوكّل به معنای اعتماد و تكیه بر خداست و این كـه انسان بر خود و نیروها و توانمندیهای خـود یا دیگران اعتمادی نداشته باشد.
چون هر كس در كاری كه خبره نیست و یا توان آن را ندارد وكیل میگیرد؛ انسان [که] در امور و شئون خود نه خُبره است و نه توانایی و قدرت انجام آن را دارد، چنان كه دیگران نیز مانند او هستند و وضعیتی بهتر از او ندارند؛ لذا باید به یك مبدأ خبیر و قادر تكیه كند و ایـن همان توكّل بر خداست: «ومَن یتوكّلْ عَلی الله فهو حَسْبه - هر كس برخدا توكّل كند، خدا كفایت مهمات و مشكلات او را میكند /طلاق، آیه 3»؛ «حَسْبنا الله و نِعْم الوكیل -خدا كفایت مشكلات ما را میكند و او بهترین وكیل و تكیهگاه است / آل عمران، آیه 173»، «وَعَلَى اللَّهِ فَلْیتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ – و تكیهكنندگان باید فقط بر خدا تكیه كنند / ابراهیم، آیه 12».
آیت الله مصباح یزدی:
●- در توضیح مفهوم توکل گفته شد: توکل در واقع وکیلگرفتن خدا برای انجام کارهاست (لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِیلًا - خدايى جز او نيست پس او را كارساز خويش اختيار كن / المزمل، 9).
در اینجا این سؤال مطرح میشود که از کجا معلوم که خدا این وکالت را بپذیرد؟ پاسخ این سؤال بسیار روشن است. خدایی که خود، ما را به توکل دعوت فرموده و میفرماید: «وَعَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِینَ؛ و بر خدا توکل کنید اگر مؤمن هستید / المائدة، 23»، دعوت او متضمن این وعده است که اگر کسی بر او توکل کند او را کفایت خواهد کرد، به خصوص که تصریح میفرماید: «وَمَن یتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛ و کسی که بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است / الطلاق، 3».
مگر ممکن است خدای متعال وعدهای بدهد و بدان عمل نکند؟! (وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِیثًا - و چه کسی در سخن راستگوتر از خداوند است / النساء، 87)؟
البته ممکن است کسانی ادعا کنند که ما بر خدا توکل میکنیم، اما در واقع بر خدا توکل نداشته باشند. خدای متعال ضمانتی برای چنین کسانی نکرده است. بنابراین همانطور که خداوند تنها دعای حقیقی را مستجاب میکند، تنها امور کسانی را بر عهده میگیرد که واقعا بر خدا توکل کنند، اما توکلهای کاذب و ادعایی ضمانتی نخواهد داشت. گاه دیده میشود اشخاصی آیه شریفه وَمَن یتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ را مترتب تکرار میکنند اما برای حل مشکلشان به انواع اسباب نامطلوبی چون پارتی و رشوه متوسل میشوند. این رفتار در واقع استهزاء توکل است. اگر انسان توکل بر خدا داشته باشد دیگر نباید امید به چیزی دیگر داشته باشد و نباید از چیزی بترسد.
●- معناى توكل مسلماً اين نيست كه انسان در مسجد معتكف شود و مشغول به عبادت و راز و
نياز با خدا گردد و اوقات شبانه روز را بدين گونه سپرى كند و دست از كسب و كاربردارد، به آن اميد كه خدا خود رزق و روزى او را تأمين كند؛ بىترديد اين گونه اشخاص، بيراهه رفتهاند و به معنا و مفهوم حقيقى توكل دست نيافتهاند. چنانكه در روايتى آمده است :
«رَاى رَسُولُ اللّه(صلى الله عليه وآله) قَوْماً لايَزْرَعُونَ قالَ مَنْ اَنْتُم؟ قالُوا: نَحْنُ الْمُتَوَكِّلُونَ قالَ: لا بَلْ اَنْتُمْ الْمُتَّكِلُونَ» (مجمعالبيان، ج 4، ص 55)
پيامبر گرامى اسلام صلوات الله علیه و آله، گروهى را مشاهده كرد كه به دنبال كشت و كار نمىروند، فرمود: چه مىكنيد؟ گفتند: ما متوكلين هستيم. آنگاه پيامبر فرمود: شما متوكل نيستيد، بلكه سربار جامعه هستيد.
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
توکل برخدا یعنی چه؟ کار را به او واگذار کردن یعنی چه؟ یعنی خودمان لازم نیست کاری انجام دهیم؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9893.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 3071
- 28 تیر 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون توحید