استاد ما میگوید: مصائبی که در خصوص خانهی حضرت فاطمه علیهاالسلام میگویند، واقعیت ندارد، اینها را شیعیان ساختهاند؛ چرا که اساساً آن موقع دری نبود و خانهی آنها نیز درب نداشت و هنوز میخ ساخته نشده بود و ...! لطفاً ضمن پاسخ، اسنادی نیز ارائه دهید. (دانشجوی دکترای علوم سیاسی /تهران)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: در این مقال، از مقامات حضرت صدیقهی کبرا نمیگوییم، از جریانات منجر به آن حادثه نیز نمیگوییم، چرا که پرسش فقط راجع به صحت این حادثهی تلخ میباشد.
تحریف تاریخ، همیشه یکی از ابزارهای ایجاد انحراف بوده و هست و البته فضای مجازی امکان فرافکنی در تحریفات را نیز مضاعف نموده است و متأسفانه بسیار مشاهده شده که برخی از دبیران و یا اساتید دانشگاهی نیز با سوء ا ستفاده از موقعیت خود، در ردیف عاملین و مبلغین این تحریفات قرار گرفتهاند!
جالب آن که همیشه ادعاهایشان سبک و بی معز بوده است، مثل این که بگویند: «در آن زمان خانهها درب نداشتند و هنوز میخ ساخته نشده بود» این نهایت دلیلی است که آنها میآورند!
«ذَلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى» (النّجم، 30)
ترجمه: این منتهاى دستیابی آنها به دانش آنان است؛ پروردگار تو خود به [حال] كسى كه از راه او منحرف شده داناتر و او به كسى كه راه يافته [نيز] آگاه تر است.
اینها با توجه به منابع تاریخی بسیار معتبر و موثقی که نمیتوانند نادیده گرفته یا انکار کنند، سعی دارند چنین تصوری القا کنند که مدنیت در آن زمان، مانند جوامع اولیهی بشر بوده است و مردم خانهسازی بلد نبودند و یا درب و پنجره نداشتند ... و سپس از این راه وارد میشوند تا گزارههای تاریخی را انکار کنند. و حال آن که اگر کمی قرآن کریم یا تاریخ را بخوانند، شواهد خلاف آن را نشان میدهد.
الف - مردمان آن زمان، چه در ایران و روم باستان و چه در فلسطین و شامات و چه در سرزمین حجاز و عراق، قلعهها، قصرها و خانههای بسیار مستحکمی داشتند که آثار برخی از آنان تا کنون نیز باقی مانده است. پس چطور تصور کردهاند که مردم دربسازی بلد نبودند و خانههایشان درب نداشت و با پرده از هم جدا میشد؟!
ب – دست کم در تاریخ ماجرای قلعه و درب خیبر را شنیدهاند. اگر بخواهند بگویند که کندن آن درب سنگین، بزرگ و قطور توسط حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز دروغ است، بودنش را که نمیتوانند تکذیب کنند و خیبر منطقهای نزدیک به مدینه بود. یعنی قلعهسازی، خانهسازی و درب سازی در اوج تکنولوژی آن زمان و آن دیار وجود داشت.
ج – وقتی قرآن کریم فرمود که کشتیسازی را به حضرت نوح علیهالسلام و زرهسازی را به حضرت داود علیهالسلام یاد دادم و سلیمان مُلک پهناوری داشت و قصری ساخته بود که در آن سنگ مانند آب ثیقل داده شده بود، کسی تعجب نکرد، چون با این صنایع آشنا بودند.
د – آیه، حدیث و منابع تاریخی لازم نیست، بالاخره مردم آن زمان شمشیر، نیزه و سپر داشتند یا نداشتند؟ بدیهی است که شمشیر را از پنبه یا چوب نمیساختند، بلکه از آهن میساختند و آهن نیز به صورت ورق از آسمان نازل نشده بود، بلکه باید آن را از سنگ آهن استخراج کرده و سپس به صورت ورق درآورده و سپس شمشیر یا سایر ابزارها را با آن میساختند. حال آیا بلد نبودند که چند چوب را بیاورند و با چند تسمه آهنین، میخ و ... درب بسازند؟!
ﻫ – اگر مردم آن زمان لباس میپوشیدند، معلوم میشود که میدانستند ریسندگی چیست؟ اگر در ظرف غذا تهیه کرده و میخوردند، با این صنعت آشنا بودند – اگر ابزار جنگی میساختند، صنعت آهن داشتند – اگر اسلام به آنها فرمود شراب ننوشید، معلوم میشود که شرابسازی داشتند – اگر فرمود که ربا حرام است، معلوم است در تعاملات اقتصادی و تجاری خود (مثل دنیای مدرن و سیستم بانکی امروز) ربا محور سود آنها بود – اگر فرمود: هنگام خروج از خانه و حضور در اجتماع، مانند زنان جاهلیت آرایش نکنید، معلوم است که هم وسایل آرایشی داشتند و هم آرایش میکردند – اگر فرمود: مطلق موسیقی حرام نیست، اما غنا و طرب حرام است، معلوم میشود که با موسیقی آشنان بودند و انواع سازها را میساختند – اگر فرمود: به خانهها از درب وارد شوید، معلوم است که خانهسازی آنها درب نیز داشته است – اگر منبر و بارگاه و تخت سلطنتی و ... داشتند، معلوم است که نجاری بلد بودند و حتماً از میخ و چکش نیز استفاده میکردند و ... .
حال اگر کسی مدعی شود که خانههای آن زمان درب نداشت و با پرده از هم جدا میشد، یا حاکی از نادانی و بیسوادی گوینده است و یا حاکی از غرضورزی او.
مستندات
کافی است با تمام نادانی و یا بغض هدفداری که دارند، دست کم قبل از اظهار فضلهایی که معرف دانش و شخصیت خودشان است، به چند منبع تاریخی از اهل تشیع و تسنن مراجعه کنند.
البته برای ما، منابع تاریخی شیعی، به ویژه اگر مستند به نقل از اهل عصمت علیهم السلام باشد، متقن و کافی است، اما چون اقوال مشترک بین مذاهب، دیگر بهانهای باقی نمیگذارد، به نقل چند فراز از کتب معتبر اهل سنت بسنده مینماییم:
●- ابن قتيبه - ابن شهر آشوب سروی - أبی الفتح محمد بن عبدالکريم بن أبی بکر احمد شهرستانی - ذهبی مورخ مشهور -عمر رضا کحاله از علماي معاصر اهل سنت – يعقوبی - احمدبن يحيي معروف به «بلاذری» - ابن ابي الحديد معتزلی - شهاب الدين احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسی و ...، همه از علما، دانشمندان و مورخان مشهور و معتبر اهل سنّت هستند که به تفصیل این واقعه را نقل کردهاند.
●- مسعودی که از علمای به نام اهل سنت نقل میکند: «پس راه خانه علی (علیه السلام) را در پیش گرفتند و به او یورش بردند و درب خانه اش را آتش زدند و او را به زور بیرون کشیدند؛ فوجهوا الی منزله فهجموا علیه و احرقوا بابه واستخرجوه منه کرهاً.» (اثبات الوصیة، مسعودی، ص 155)
●- ابن عطیه مینویسد: «و لمّا جاءَت فاطمه خَلف الباب الترد عمر و حزبه، عصر عمر فاطمه بین الحائط و الباب عصرة شدیدة قاسیة حتی السقطت جنینها و نبت مسمار الباب فی صدرها...»
وقتی فاطمه (سلام الله علیها) پشت درب آمد تا عمر و دیگران را برگرداند، او فاطمه را بین در و دیوار به شدت فشار داد تا فرزندش سقط شد و میخ در به سینه زهرا (سلام الله علیها) فرو رفت: (مؤتمر علماء بغداد، مقاتل بن عطیه، ص 181)
●- طبری مینویسد: سبب و علت درگذشت حضرت آن بود که «قنفذ» غلام آن مرد، به دستور وی، با غلاف شمشیر بر آن حضرت کوبید. ایشان بر اثر آن ضربات محسن را سقط کرد و بدین جهت به سختی بیمار شد و به هیچ وجه به کسانی که در آزار وی دسته داشتند، اجازهی عیادت نداد. ( طبری، دلایل الامامه، ص 45)
●- بخاری نوشته است: فاطمه دختر رسول خدا (ص) [در ماجرای فدک] خشمگین شد و از ابوبکر کنارهگیری کرد و تا هنگام وفات و رحلتش این قهر و کنارهگیری ادامه داشت. (صحیح بخاری، ج4 ص 96 و 42 – چاپ دارالفکر بیروت)
●- احمد بن جابر بلاذری، نویسندهی بزرگ اهل تسنن و صاحب کتاب «التاریخ الکبیر» که علمای اهل تسنن امثال «ذهبی» در کتاب «تذکره الحفاظ» و «ابن کثیر» در کتاب «البدایه و النهایه» به نقل از «ابن عساکر» او را بیبدیل میشمرند، در شرح ماجراهای سقیفه مینویسد:
«ابوبکر به دنبال علی فرستاد تا بیعت نماید، اما او بیعت نکرد. پس عمر در حالی که ابزار آتش افروزی به همراه داشت بدانجا آمد. فاطمه او را در کنار در خانه دید و گفت: پس خطاب! آیا میخواهی در خانهام را بر روی من آتش بزنی؟! عمر گفت: بلی، و آتش زدن در خانهی تو برای تقویت رسالت پدرت است.» (انساب الاشراف، ج1/586 – چاپ دار المعارف قاهره)
●- صلاح الدین خلیل ایبک صفدی کتابی را به نام «الوافی بالوفیات» که مستدرک «وفیات الاعیان» ابن خلکان است، تألیف نمود. او در این کتاب مینویسد:
«روز بیعت، عمر، ضربتی به شکم فاطمه کوفت، به گونهای که محسن (همان جنینی که در شکم داشت) را سقط نمود. (نزدیک به همین تعریف در کتاب «اثبات الوصیه» مسعودی، صحفه 143 آمده است).
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ – وَ عَجّل فَرجَهُم.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
استاد ما میگوید: مصائب ذکر شده برای حضرت فاطمه (ع)، ساختهی شیعیان است، آن موقع خانهها درب نداشته، میخ هم نبوده! لطفا مستندات نیز ارائه دهید.
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10145.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 1756
- 8 بهمن 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی فاطمیه
نظرات کاربران
چرا در سررسید و تقویم های گذشته چیزی بنام ایام فاطمیه یا شهادت حضرت فاطمه مطرح نبوده .
سایت - در تقویم های گذشته، کلاً شهادت را زیاد نمی نوشتند، بلکه رحلت یا وفات می نوشتند، اما ایام پس از انقلاب مطرح شد که تقویم نیست، بلکه رسمی از رسوم مردم است.