در ادامه این سؤال آمده است: در ضمن آیا پس از ملی شدن صنعت نفت زمان مصدق، ما باز هم به انگلیس نفت دادیم، یا کار همان جا تمام شد.
ایکس – شبهه: کار هیچ وقت تمام نشد، چرا که عمر دولت مصدق نیز بسیار کوتاه بود و با بازگشت شاه پس از کودتای امریکایی 28 مرداد، ایران هم چنان در استعمار انگلیس و سپس امریکا قرار داشت، تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357.
دقت داشته باشید که تحریف تاریخ و نیز شخصیتهای تاریخی و حتی حوادث تاریخی تعیین کننده و جهت دهنده، از دیرباز در اولویت سیاستهای انگلیس (فراماسون) قرار گرفت [به دستورالعملهای سازمان اطلاعا انگلیس به جاسوسش همفر مبنی بر تحریف تاریخ اسلام رجوع کنید]. این سیاست سپس توسط امریکا و کلاً صهیونیسم بینالملل دنبال شد. سیاست تحریف تاریخ فراماسون و صهیونیسم بینالملل، فقط اختصاص با تاریخ اسلام و ایران ندارد، حتی نسبت به تاریخ امریکا و اروپا نیز با قدرت، شدت و سرعت صورت میپذیرد و امروزه حتی قاعدهی تحریف، در اندیشههای پست مدرنی از روایت تاریخ، توجیه میشود و کار درست و حتی لازمی قلمداد میگردد.
در تاریخ ایران، چه ایران باستان، چه ایران معاصر و چه ایران پس از انقلاب اسلامی نیز تلاش بسیاری برای تحریف فرازها و روایات تاریخی و نیز تحریف تاریخچهی زندگی و چهرههای مثبت و منفی شخصیتهای به نام صورت گرفته و میگیرد، تا جایی که حتی امروز در برخی از دانشگاهها به دانشجویان القا میشود که شهید «شیخ فضل الله نوری ره» را انگلیسی بدانند! و یا شاهدیم که تلاش بسیاری برای تحریف تاریخ دولت بازرگان، جنگ 8 ساله، بنی صدر، دولت موسوی، جریانهای سیاسی، فتنهه 88 و ... انجام میپذیرد.
مرحوم آیت الله کاشانی نیز نه تنها هیچ گاه طرفدار شاه نبود، بلکه مبارزات ایشان با استعمار خارجی و استبداد داخلی همیشه زبانزد و شهرهی عام و خاص بوده و اسناد تاریخی آن موجود و مثبوت میباشد.
وی که فرزند سید مصطفی کاشانی، فقیه و مرجع عالیقدر بود، در سال 1280 شمسی به همراه خانواده به نجف اشرف مهاجرت نمود. پدر ایشان در نجف مشغول تدریس حوزوی شد و در جنگ اول جهانی به صفوف مجاهدان پیوست و رهبری نیروهای عراقی علیه تجاوز انگلیس را بر عهده گرفت.
مرحوم سید ابوالقاسم کاشانی نیز مشغول تحصیل شد و در سن 25 سالگی به درجه اجتهاد رسید. وی در رهبری نیروهای ملی عراق علیه انگلیس، پدر را یاری کرد، تا جایی که انگلیسها وی را بزرگترین مانع پیشرفت و سلطه خود نامیده و به اعدام محکومش کردند.
ایشان دوباره به ایران بازگشت. بعد از برکناری رضا خان در شهریور 1320 و اشغال ایران توسط متفقین، آیتالله کاشانی، اعلامیهای با این مضمون که «ایران مال ایران است و ذخایر آن به خصوص نفت از آن ایرانیان است»، انتشار داد، که این نقطه آغازین حرکت برای ملّی کردن صنعت نفت ایران بود.
وی بارها بازداشت و تبعید گردید و تا پایان جنگ جهانی دوم نیز در ارودگاههای متفقین زندانی بود.
وی پس از پایان جنگ دوم جهانی، در فعالیتهای اجتماعی و مبارزات سیاسی فعالانه حضور یافت و در مقابل سیاستبازیهای قوامالسلطنه ایستاد و در نتیجه در سال 1324 بار دیگر دستگیر و تبعید شد. اما در دی ماه 1324 و در دوره پانزدهم مجلس به نمایندگی انتخاب شد و علیه دولتهای دست نشانده هژیر و ساعد به مبارزه پرداخت. در پی ترور نافرجام شاه، بار دیگر آیتالله کاشانی دستگیر و در قلعه فلک الافلاک خرمآباد زندانی و از آنجا به لبنان تبعید گردید.
پس از تبعید ایشان، مبارزات مردم همچنان ادامه یافت و شهید نواب صفوی رابطه مستقیم با آیتالله کاشانی برقرار نموده و اعلامیههای ایشان را پخش میکرد. بعد از ترور هژیر توسط فدائیان اسلام در 27 اسفند 1328، کابینه ساعد سقوط کرد و در انتخابات دوره شانزدهم، آیتالله کاشانی غیاباً از طرف مردم به نمایندگی مجلس انتخاب شد. این قیام سیاسی و فشار مردم سبب گردید تا منصورالملک نخست وزیر وقت، مجبور شود طی تلگرافی از ایشان عذرخواهی کند و ایشان به ایران بازگشت.
اما، متأسفانه پس از آنکه مصدق دوباره روی کارآمد، با جریانسازیهای اطرافیان به بهانهی ملیگرایی، بنای اختلاف با آیتالله کاشانی را گذاشت. نصیحتهای آیتالله کاشانی در وی فایدهای نکرد تا این که کودتای 28 مرداد اتفاق افتاد و مصدق سرنگون شد.
پس از کودتای 28 مرداد که قرارداد کنسرسیوم در دولت زاهدی منعقد شد، آیت الله کاشانی طی اعلامیهی شدیداللحنی آن را محکوم کرد و از درجه اعتبار ساقط دانست.
در سال 1334، پس از دستگیری سران فداییان اسلام، بار دیگر آیتالله کاشانی به عنوان دخالت در قتل رزمآرا دستگیر و در معرض محاکمه و اعدام قرار گرفت. اما با فشاری که از ناحیه مراجع، علما، فقها و مردم بر سیستم جبار وارد آمد، نتوانستند او را اعدام کنند، تا آن که در 23 اسفند 1340 دار فانی را وداع گفت. رحمة الله علیه
کلمات کلیدی:
تاریخی