ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: متأسفانه برخی از دبیران به همراه برخی از اساتید دانشگاه (به ویژه در علوم انسانی)، کمر همّت به ایجاد تشکیک و شبهه در ذهن دانشآموزان و دانشجویان بستهاند و این امر بسیار مهمی است که باید وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، کمیسیون فرهنگی مجلس و هیئات نظارتی مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایر مراکز ذیربط به آن توجه داشته باشند که البته به هیچ وجه توجهی ندارند.
در هر حال معلوم است که این جناب دبیر نیز یا اصلاً از ادبیات و تاریخ سر رشتهای ندارد و نه «رستم و سهراب» را میشناسد و نه «حضرت سلیمان علیه السلام» را میشناسد؛ و یا میداند و میشناسد، اما بنا به تکلیف و مأموریت دروغ میگوید تا در اذهان ایجاد تشکیک نماید.
الف – شخصیت رستم و سهراب در شاهنامهی فردوسی، یک شخصیت اسطورهای در یک حکایت بوده است. چنان چه قصه پرداز خود میسراید: «که رستم یلی بود در سیسان – منش کردهام رستم داستان».
اما، حضرت سلیمان، فرزند حضرت داود علیهماالسلام، هر دو از انبیای الهی بودهاند که ذکر آنها در کلام وحی و کتب آسمانی آمده است، چنان چه در قرآن کریم میفرماید:
« وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ » (ص، 30)
ترجمه: و سليمان را به داوود بخشيديم؛ چه نيكو بندهاى، به راستى او توبهكار [و ستايشگر] بود.
ب – صدق و کذب حوادث و رویدادهای تاریخی، به اعتبار اسناد، شواهد و گزارههای معتبر بر میگردد. به عنوان مثال: وقتی اهرام ثلاثه وجود خارجی و عینی دارند و یا بقایای تخت جمشید و یا سنگ نوشتار یا کتبهای باقی مانده است، دیگر قابل تکذیب نیستند، اگر چه ممکن است تعاریف و تحلیلهای متفاوتی بر آنها واقع شود. اما یک موقع اثر خارجی از یک گزاره باقی نمانده است، ولی منابع موثق آن را به تواتر نقل کردهاند، مثل این که قطعهای از بتهایی که حضرت ابراهیم علیهالسلام آنها را شکست و یا شکاف آب به واسطه معجزه حضرت موسی علیهالسلام، یا مردگانی که حضرت عیسی علیهالسلام زنده کردند، اکنون وجود ندارد، اما هم تواتر اقوال سینه به سینه و نسل به نسل و هم کتاب تواریخ معتبر، و هم کلام وحی، همه گواه بر وقوع آنهاست.
حال مهم است که خواننده، پژوهشگر و ناقلی چون مورخ، استاد یا دبیر، وحی را نیز از منابع موثق تاریخی میداند یا نمیداند؟ اگر نمیداند، مشکل جای دیگری است و باید آن مرتفع گردد و با این نگاه نه تنها همه انبیای الهی از نظر او اسطورهی خیالی خواهند بود، بلکه وجود خدا را نیز تخیلی میانگارد - ولی اگر «وحی» را نیز یکی از موثقترین منابع میشمارد، پس آن چه در وحی از تاریخ گذشتگان آمده را باید قبول کند.
ج – البته گاهی در نقل قولها، به ویژه در حوادث و رویکردهای دوران انبیای الهی علیهمالسلام، خیالات، قصهپردازیها و حتی دروغهایی افزوده میشود – گاهی به خاطر علاقه به شخصیتهای ملی تشکیکهایی نیز ایجاد میشود، چنان چه برخی گفتند سلیمان همان کوروش است و برخی گفتند جمشید شاه است و ...؛ لذا با این تخیلات و دروغها که از سوی مدعی اثبات نشده و نفی آنها نیز به راحتی ممکن است کاری نداریم، اما آن چه مستند تاریخی میباشد و در کلام وحی مورد تأیید قرار گرفته است، جای تردید ندارد. به عنوان مثال: حکایتی چون «قالیچهی حضرت سلیمان» میتواند تخیلی و استعارهای باشد، اما این که باد مسخر او بود و او به معادن مس دست یافت و ... که قابل تشکیک نیست، عین کلام وحی است – حال اگر استاد یا معلمی گمان میکند که بیشتر از خدا میداند، خب آن امر دیگری است:
« وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَن يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَن يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ * يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِن مَّحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ » (سبأ، 12 – 13 و ...)
ترجمه: و باد را براى سليمان [رام كرديم] كه رفتن آن بامداد يك ماه و آمدنش شبانگاه يك ماه [راه] بود و معدن مس را براى او ذوب [و روان] گردانيديم و برخى از جن به فرمان پروردگارشان پيش او كار مىكردند و هر كس از آنها از دستور ما سر برمىتافت از عذاب سوزان به او مىچشانيديم * [آن متخصصان] براى او هر چه مىخواست از نمازخانهها و مجسمهها و ظروف بزرگ مانند حوضچهها و ديگهاى چسبيده به زمين مىساختند، اى خاندان داوود شكرگزار باشيد و از بندگان من اندكى سپاسگزارند.
تکبر جاهلانه:
برخی گمان دارند هر حقیقتی که خودشان به آن واقف نیامدند، وجود خارجی ندارد – هر واقعیتی که خود از آن غافل ماندند، تخیل و ذهنیت است – هر چه را خود نشناختند، لابد پدید نیامده است و خلاصه هر چه را آنان قبول دارند درست است و هر چه را قبول ندارند درست نیست! بدیهی است که این جز تکبری جاهلانه و متعصبانه چیزی نیست. به قول حکما: «عدمُ الوِجدانِ لا یَدلّ عَلی عَدَمِ الوُجود» - یعنی نشناختن دلیل بر نبودن نیست و یا به زبان سادهتر: اگر تو درک نکردی و نشناختی، دلیل نیست که نباشد.
تمرین ذهن:
باید به خودمان و اذهان عمومی آموزش و تمرین دهیم که وقتی کسی ادعایی میکند، ابتدا از خودش دلیل، سند و مدرک دال بر اثبات مدعایش بخواهند، نه این که حرف او را در بست قبول کنند، سپس به دنبال دلایل نفی آن بگردند.
متأسفانه این ضعفی در ماست که ابزار دشمن نیز قرار گرفته است. برخی ابتدا هر سخن، هر ادعا، هر شعار و هر شایعهای را میپذیرند و سپس در به در دنبال دلایل رد و تکذیب آن میگردند.
دانشجوی سطح دکترا با قطعیت نظری میدهد؛ میپرسیم: به چه سند یا دلیلی؟ میگوید: استاد گفت! میپرسیم: آیا ادله یا اسنادی هم ارائه داد تا به اثبات نزدیک باشد؟ میگوید: خیر، بلکه استاد خودش گفت! گویا هر چه او بگوید، وحی منزل است(؟!) – و حال آن که خداوند متعال هر چه گفته است را با بینههای روشن مستدل نموده است، اما گویا برای ادعاهای این قبیل اساتید، معلمان و مدعیان، هیچ دلیلی لازم نیست، همین که آنها گفتند، خودش دلیل بوده و کافیست!
جدید – پایگاه خبر و عکس ایران (ایرانپیان):
یادداشت: در نظم نوین جهانی، گروهها، آژانسها و حتی شرکتهای غیر پاسخگو، جایگزین سازمانها و نهادهای رسمی میشوند.
کلمات کلیدی:
تاریخی