با توجه به اینکه در جنگ تحمیلی خیلی از مواقع کار با توسل به ائمه و معصومین پیش میرفت حالا یک شبهه پیش میآید که چرا در بعضی مواقع که عوامل نفوذی باعث لو رفتن عملیات و درنتیجه موجب شکست کشورمان در آن عملیاتها میشدند (همانند عملیات کربلای 4)، پس چرا این توسلها در این عملیاتها مفید نبوده است؟ (متوسطه / جوزدان)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): آیا زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، هیچ نفوذی به میان لشکریان و امت ایشان صورت نمیپذیرفت؟! آیا در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام، و وقایعی چون جنگ صفین، هیچ نفوذی در کار نبود؟! بنابراین، اگر عقل، ایمان، تدبیر، بصیرت، مقاومت و مراقبت نباشد یا ضعیف باشد، دشمن نفوذ میکند، اگر چه شب تا صبح، دعای توسل خوانده شود، چنان که به لشکر خود آن بزرگواران نیز نفوذ میشد.
پیش از هر نکتهای، باید توجه نمود که رویکردهایی چون توکل، توسل و دعا، جادو و جنبل نیست و نه تنها تعطیل کنندهی دانش، بصیرت، دقت، برنامهریزی، مراقبت و عمل نمیباشد، بلکه تعیین کننده، جهتدهنده و روشنگر میباشند و البته کسی که با ایمان و اخلاص، توکل، توسل و دعا مینماید از لطف و عنایت خداوند متعال و اهل عصمت علیهم السلام برخوردار میگردد.
در جنگ، وقتی کشوری به کشور و ملت دیگری حمله میکند، کشور مقابل به دفاع بر میخیزد، مانند حمله آلمان به فرانسه، انگلیس و ... در جنگ جهانی و یا امریکا در جنگهای مستقیم و غیر مستقیمش در سرتاسر جهان. پس، "دفاعِ از حریم"، یک امر بسیار طبیعی است که حتی در حیوانات نیز وجود دارد. لذا برای انسان و جامعهی انسانی مهم این است که آیا هدفش از یک کار، خداست و یا غیر خدا؟! لذا در قرآن کریم، هرگاه سخن از "جهاد" که عام است و "قتال = جنگ" که از انواع جهاد میباشد مطرح میگردد، حتماً قید به "فی سبیل الله" میگردد.
بنابراین، توکل و توسل و دعا، پیش از هر امری، نشان دهندهی هدف، جهت و قصد یک رزمنده میباشد و البته چون برای خدا، به میادین جهاد علمی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی جنگ [قتال] قدم میگذارد، حتماً مشمول وعدههای الهی نیز میگردد.
وعدهها همه مشروط هستند
اما وعدهها همه مشروط میباشند. در قرآن کریم، به توکل کنندگان وعده میدهد که اگر کسی شامل نصرت الهی گردید، هرگز شکست نمیخورد [و البته منظور شکست فیزیکی نمیباشد] و مؤمنان را متذکر میگردد که اساساً یاری کنندهای جز خداوند متعال وجود ندارد:
«إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (آل عمران، 160)
ترجمه: اگر خدا شما را يارى كند هيچ كس بر شما غالب نخواهد شد و اگر دست از يارى شما بردارد چه كسى بعد از او شما را يارى خواهد كرد و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند.
اما در آیات دیگر، تصریح و تأیید نموده که این نصرت الهی، مشروط است و شرطش خلوص نیت (هدف)، و سپس قیام و عمل خودت میباشد، نه این که کسی در لفظ بگوید: «توکل به خدا نمودهام»، سپس دست روی دست بگذارد و بنشیند تا دشمنان یا گرفتاریها بر او هجوم آورده و او را از پای درآورند:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ» (محمد صلوات الله علیه و آله، 7)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده ايد اگر خدا را يارى كنيد ياريتان مىكند و گامهايتان را استوار مىدارد.
نقش و اثر توسل و دعا نیز همینگونه میباشد. چنین نیست که کسی به جای کار و تلاش هدفمند و برنامهریزی شده، شب دعای توسل بخواند، اما صبح تا شب بخوابد و حرکتی از خودش نشان ندهد، و یا در امورش تفکر، تدبیر و بصیرت ننماید، بعد ناگهان تمامی امورش اصلاح گردد و برکات الهی از زمین و آسمان زیر پایش بریزد!
نقش و اثر توکل، توسل و دعا در جنگ تحمیلی:
اگر قرار بود که "توکل، توسل و دعا"، جای فکر، دقت، برنامه، مراقبت و عمل را بگیرد؛ باید در همان روز نخست که جنگندههای رژیم بعث عراق، به فرمان صدام، برای بمباران فرودگاه مهرآباد و ... به پرواز درآمدند، روی هوا منفجر میشدند، چون این مردم مؤمن، انقلابی و اهل توکل، توسل و دعا بودند، نه این که هشت سال به طول بیانجامد! باید منافقین، همین که نیت کردند، به درک واصل میشدند، و سایر گروههای تروریستی و به اصطلاح چپگرا [که البته همه به آغوش غرب پناه بردند]، به محض نیت نابود میشدند، نه این همه جنگ داخلی و ترور به راه بیندازند، و همین طور ارباب و اصحاب فتنههای گوناگون در این انقلاب و نظام!
●- اما، نقش و اثر هدفمندی، جهاد و قتال صبر (استقامت) فیسبیل الله، توکل، توسل و دعاهای اولیاء الله، رزمندگان و تمامی مردم، آن هنگام روشن و مبرهن میگردد که کسی تفکر و تأمل نماید که این ملت چگونه و چرا پیروز شدند و تمامیت ارضی این کشور را حفظ کردند، در حالی که طی دویست سال گذشته، در هر حمله و حتی هر قراردادی، بخشی از خاک ایران تجزیه و جدا شد؟!
در این بررسی، هرگز نمیگویند: «ما توسل کردیم، پس چرا فلان عملیات لو رفت، یا عدهای شهید و مجروح شدند و یا مناطق بسیاری ویران گردید؟!»، بلکه اول نگاه میکنند که دشمن که بود و چه داشت؟ و سپس ما که بودیم و چه داشتیم؟ و اگر تناسبی نداشت، پس چگونه مقاومت کردیم و به پیروزی رسیدیم؟ آیا جز نصرت الهی بود؟ چرا فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد»؟!
حنگ تحمیلی، جنگ عراق و ایران نبود، بلکه یک جنگ جهانی علیه کشوری بود که به واسطه انقلاب و مسائلش، در اوج ضعف نظامی، اقتصادی و اجتماعی قرار داشت. یک ملت 35 میلیونی، مصیبت دیده از حکومت نظامیِ دستگاه سلطنت، با ارتشی نابسامان، بدون تسلیحات و ثروت.
نقطه مقابل به حسب ظاهر، رژیم بعثت عراق به صدرات صدام حسینِ ملعون و معدوم بود، اما مسلح شده به آواکسهای امریکایی، هواپیماهای میگ شوروی (سابق) و میراژهای فرانسه – تانگهای روسی و چیفتن انگلیسی – موشکهای کروز فرانسوی – بمبهای شیمایی آلمانی – ناوهای ایتالیایی – سلاحهای سبک اسرائیلی و اروپایی – فرماندهان مصری - پولهای عربی- و حتی حمایت نظامی زمینی و هوایی ارتش امریکا – و حمایت رسانههای صهیونیستی و سازمانهای بینالمللی و ...، به اضافه خیانتهای ستون پنجم داخلی، حتی از ناحیهی رییس جمهورش بنیصدر و نیز گروهکهای تروریستی!
خب؛ حالا باید ببینیم که ما چرا و چگونه پیروز شدیم؟! آیا سبب این مقاومت تاریخی، حضور چند هزار نفر نیروی ارتش، سپاه و بسیج بود، یا تسلیحات کم و ضعیف؟! اگر قدرتی داشتیم، چرا در همان ابتدا، نزدیک به یک چهارم خاک این کشور به اشغال نظامی دشمن درآمد؟! سپس چه شد؟ آیا برای ما نیرو و تسلیحات رسید؟! و یا هر چه بود، نصرت خدا بود، اثر توسلات و دعاها بود که هدفمندی، برنامهریزی، بصیرت، صبر، ایثار و به میدان آوردن جان و مال، اما "فیسبیل الله"، سبب نظر لطف و رحمت الهی گردید؟!
پس از جنگ چه شد؟ آیا شهرها و زیرساختها به صورت جادویی درست شدند؟ آیا توان اقتصادی خودمان، آن هم پس از جنگی ویرانگر طی هشت سال، سبب بازسازیها گردید؟! آیا این مملکت، با تحریمهای بدتر از جنگ، توطئهها و فتنههای آشکار و پنهان خارجیها و نوکران و سرسپردگان داخلی آنها مواجه نمیباشد؟! آیا نبوغ سرشار رؤسای جمهوری و نمایندگان مجلس و مدیران کل، این مملکت و ملت را نه تنها محافظت نموده، بلکه اینگونه با صلابت و قدرت به پیش میبرد؟! یا همان نیروهای مؤمن و با اخلاص [که کم هم نیستند]، با جهادی فیسبیل الله در تمامی عرصهها، با ولایتمداری، توکل، توسل، دعا، عبادت، اعتکاف، بصیرت، صبر و استقامت و ... کار میکنند، پس مشمول لطف، رحمت و تحقق وعدههای الهی میگردند؟!
نکتهای برای جوانان:
جوانان (نسلهای بعدی)، نه انقلاب را دیدهاند و نه دوران جنگ را درک نمودهاند، لذا هیچ اطلاع و درکی به جز آن چه در اخبار، گزارشات، مستندها و تحلیلها ارائه میشود ندارند؛ و این اخبار هیچگاه نمیتوانند منتقل کنندهی حقایق و واقعیتها باشند. اما، نیروی "عقل" که به نور علم میبیند، نه تنها گرفته و یا کم نشده، بلکه به واسطهی امکان دسترسی سریع و گسترده به اطلاعاتک، قویتر هم شده است. لذا نوجوانان و جوانان، باید با تعقل، تفکر، تأمل، تعمق و بصیرت، حال و احوال گذشتهی خود را بدانند، موقعیت خود در زمان حال را بشناسند، ضرورتها را دریابند، و برای فردا، هدفگذاری و برنامهریزی و عمل نمایند.
اما، دقت داشته باشند که به واسطهی غفلتها و گناهان، عقل معیوب و قلب محجوب میگردد و از کارآیی لازم میافتند. بنابراین، شایعات و جوّسازیها، جایگزین تفکرها، توسلها و دعاها میگردد.
اگر دقت نمایید، دشمنان در تهاجمات فرهنگی، چون نمیتوانند تاریخ را عوض کنند و پیروزی ایران اسلامی را مبدل به شکست نمایند، سعی میکنند تا نور و نقش ایمان، اخلاص، تقوا، معرفت، بصیرت، صبر، ایثار، توکل، توسل و دعا را در آن کمرنگ نمایند!
بنابراین، ایمان، اخلاص و نقش آن، جز با عقل سلیم و قلب روشن شده به نور ایمان، شناخته نمیشود.
مرتبط:
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
چرا در جنگ تحمیلی، به رغم توسلات، گاه نفوذ میشد و عملیات لو میرفت؟ پس چرا این توسلها در این عملیاتها مفید نبوده است؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9709.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 1557
- 12 فروردین 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون جنگ و جهاد کربلا