امام خامنهای:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین .
تبریک عرض میکنم عید سعید و بزرگ مبعث را به همهی ملّت ایران، به همهی امّت اسلامی و به همهی آزادگان عالم. عید مبعث، عید همهی عدالتخواهان جهان است و عید هشدار به امّت اسلامی است.
امروز یک مطلبی راجع به بعثت عرض میکنم، یک جملهی کوتاهی هم راجع به مسائل انقلاب عرض خواهم کرد.
در مبعث، در یک چنین روزی، قلب مقدّس پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مخزن گرانبهاترین امانت الهی شد یعنی وحی الهی، و سنگینترین مسئولیّت عالمِ وجود بر دوشهای پُرتوان آن بزرگوار نهاده شد که مسئولیّت هدایت بشر تا آخر عالم است. البتّه این بعثت، هدیهی بزرگی هم بود به همهی بشریّت.
بعثت به معنای برانگیختگی است؛ یعنی برانگیختگیِ انسان برگزیدهی پروردگار -که رسول الهی است- و این برانگیختگی همراه میشود با اتّصال او به منبع لایزال علم و قدرت الهی؛ که این، حادث شدنِ پدیدهی عظیم رسالت و پیامبری است؛ در مرحلهی بعد، این برانگیختگیِ شخص پیغمبر به برانگیختگی مجموعههای بشری منتهی خواهد شد؛ یعنی پیغمبر اکرم و رسول الهی در هر دورهای -هر یک از پیامبران بزرگ الهی- بعد [از این] که مبعوث میشود و برانگیخته میشود، مجموعههای انسانی را او برانگیخته میکند و به راه میاندازد و حرکت میدهد به سمت راهی نو، به نیکبختی بشر و راهی را در مقابل پای انسان قرار میدهد؛ معنای بعثت این است.
در بعثتِ همهی پیامبران اهدافی وجود داشته است -اهداف الهی- که طبعاً هدف خود پیغمبر هم، به تبع تبعیّت از پروردگار، همان هدف خواهد بود. پس بعثتها هدفهای بزرگی دارند که رأس همهی این هدفها عبارت است از توحید؛ توحید، هدف بزرگ بعثت است
در بعثتِ همهی پیامبران اهدافی وجود داشته است -اهداف الهی- که طبعاً هدف خود پیغمبر هم، به تبع تبعیّت از پروردگار، همان هدف خواهد بود. پس بعثتها هدفهای بزرگی دارند که رأس همهی این هدفها عبارت است از توحید؛ توحید، هدف بزرگ بعثت است: «وَ لَقَد بَعَثنا فی کُلِّ اُمَّةٍ رَسولًا اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت»؛ توحید خالص، توحید محض؛ که این آیهی شریفه در سورهی نحل است.
در سورهی اعراف و همچنین در سورهی هود [هم] از زبان چندین پیغمبر بزرگ مثل نوح، مثل هود، مثل صالح و دیگران این جور گفته میشود که «یٰقَومِ اعبُدُوا اللهَ ما لَکُم مِن اِلٰه غَیرُه».
این توحید، اوّلین هدف بعثت پیامبران است. البتّه میدانید که توحید هم فقط به معنای این نیست که انسان در ذهن خود عقیده پیدا کند که خدا یکی است و دو تا نیست؛ خب بله این هم هست لکن توحید به یک معنای مهمّی است که به معنای حاکمیّت الهی است؛ توحید به معنای حاکمیّت مطلق پروردگار بر عالم تشریع و عالم تکوین -هر دو- است که بایستی امر الهی نافذ دانسته بشود؛ هم در عالم تکوین -در همهی حوادث وجود، «لا حول و لا قوّة الّا بالله»- و هم در عالم تشریع، همهی این حوادث و همهی حالات ناشی از قدرت واحد پروردگار است. خب این، هدف اصلی است.
هدفهای دیگری هم وجود دارد: تزکیهی بشر، یعنی پالایش روحی انسانها از آلودگیها و از پیرایههای پستکننده و انحطاطآور؛ تعلیم انسانها و مقام علمی انسانها را بالا بردن. استقرار عدالت، که جامعهی بشری با عدالت اداره بشود: «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط»؛ ایجاد حیات طیّبه: «فَلَنُحیِیَنَّه حَیٰوةً طَیِّبَةً»؛ این حیات طیّبه یعنی چه؟ حیات طیّبه به معنای رشد و شکوفایی عقل بشر و علم بشر از سویی و آرامش روحی بشر، آسایش مادّی بشر، امنیّت محیط زندگی بشر و رفاه بشر و شادکامی بشر و بالاتر از همهی اینها تکامل معنوی و عروج روحی انسان است؛ حیات طیّبه یعنی اینها. اینها اهداف بعثت پیامبران است. البتّه در اینجا مورد بحث غالباً پیامبران بزرگ الهی هستند، [لکن] پیامبران دیگری هم بودند که به معنای مبلّغِ این حقایق به نقاط مختلف عالم گسیل میشدند.
خب ملاحظه میکنید که این هدفها، هدفهای بسیار بزرگی است، هدفهای دشواری است؛ این هدفها چه جوری به دست میآید؟ این طبعاً اوّلاً احتیاج دارد به یک برنامهریزی گسترده برای مناسبات اجتماعی؛ یعنی اگر چنانچه نبیّ اسلام، نبیّ حق، فرستادهی الهی در هر دورهای بخواهد این اهداف را تحقّق ببخشد، ناچار بایستی به تناسبِ این اهداف، مناسبات اجتماعی ایجاد بکند.
مطلب دوّم هم قدرت سیاسی است؛ یعنی این مناسبات اجتماعی را یک انسان منزوی یا یک نصیحتکننده که فقط مردم را نصیحت میکند نمیتواند به وجود بیاورد؛ قدرت لازم است، قدرت سیاسی لازم است.
مطلب دوّم هم قدرت سیاسی است؛ یعنی این مناسبات اجتماعی را یک انسان منزوی یا یک نصیحتکننده که فقط مردم را نصیحت میکند نمیتواند به وجود بیاورد؛ قدرت لازم است، قدرت سیاسی لازم است. بنابراین بعثتها، همراه هستند هم با یک قدرت سیاسی بزرگ و هم با یک برنامهریزی وسیع برای تحقّق این اهداف.
پس با آمدن پیغمبر یک نظام سیاسی به وجود میآید، یعنی هدف این است که یک نظام سیاسی به وجود بیاید -حالا اینکه کدام پیغمبر توفیق پیدا کرد این کار را بکند و کدام توفیق پیدا نکرد بحث دیگری است، لکن هدف این است که یک نظام سیاسی به وجود بیاید- که بتواند این اهداف را با تشکیل برنامهها و مناسبات اجتماعی و مناسبات گوناگون بشری تحقّق ببخشد.
در این نظام سیاسی، آئین حکمرانی از کتاب خدا گرفته میشود و از آنچه خدای متعال بر پیغمبر نازل میکند، که میفرماید: «فَبَعَثَ اللهُ النَّبِیّینَ مُبَشِّرینَ وَمُنذِرینَ وَ اَنزَلَ مَعَهُمُ الکتٰبَ بِالحَقِّ لِیَحکُمَ بَینَ النّاسِ فیمَا اختَلَفوا فیه»؛ - «لِیَحکُمَ» یعنی «لِیَحکُمَ کتاب»؛ این کتاب حکم کند بین مردم در آنچه باید انجام بدهند، و حاکم او است در همهی تنظیمهای اجتماعی.
این در سورهی بقره است، در سورهی مائده [میفرماید]: «وَلیَحکُم اَهلُ الاِنجیلِ بِما اَنزَلَ اللهُ فیهِ»؛ انجیل حاکم است؛ یعنی دستور حکمرانی از انجیل گرفته میشود برای اهل انجیل؛ و همچنین در [مورد] پیغمبران دیگر که در آیات «وَ مَن لَم یَحکُم بِما اَنزَلَ اللهُ فَاُولئٰکَ هُمُ الکافرون» و «اُولئٰکَ هُمُ الظٰلِمونَ»(۹) و «اُولئٰکَ هُمُ الفسِقونَ» هست.
در همهی اینها آن چیزی که منبع و منشأ حکمرانی است و دستور حکمرانی و برنامههای حکمرانی از آن گرفته میشود، عبارت است از کتاب الهی که به پیغمبر نازل شده است؛ این اصول و اساس در آن [کتاب] است؛ و همهی برنامههای بشری در چهارچوبِ این اصول بایستی گذاشته بشود.
خب این، دستور حکمرانی است لکن این دستور حکمرانی را چه کسی عمل بکند؟ بدون وجود یک مدیریّت و یک فرماندهی که این دستور عملیّاتی نخواهد شد؛ پس یک مدیریّتی لازم است و این مدیریّت و این راهبریِ اساسی مربوط به خود شخص پیغمبر است؛ یعنی پیغمبر اکرم و همهی پیغمبران -نبیّ مکرّم اسلام و قبل از او پیامبران دیگر- مدیران و فرماندهانی هستند که موظّفند حکمرانیِ دینی و الهی در جامعه را که محصول بعثت پیغمبران است و با کتاب الهی ارائه میشود، اجرا کنند و این را تحقّق ببخشند.
- تعداد بازدید : 432
- 9 اسفند 1400
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: رهبری توحید نبوت مبعث