نهج البلاغه – حکمت 31 (با اقتباس از ترجمه حجت الاسلام انصاریان)
اِنَّ الْوَفاءَ تَوْاَمُ الصِّدْقِ،
وفا همزاد درستى است (توأم با صدق عمل و گفتار بر یک دیگر است)،
وَلا اَعْلَمُ جُنَّةً اَوْقى مِنْهُ،
من سپرى بازدارنده تر از وفاى به عهد سراغ ندارم،
وَ لايَغْدِرُ مَنْ عَلِمَ كَيْفَ الْمَرْجِعُ.
کسى که بداند بازگشتش به قیامت چگونه است، مکر نمىکند (برای عهد شکنی عذر و بهانه نمیتراشد).
وَلَقَدْ اَصْبَحْنا فى زَمان قَدِ اتَّخَذَ اَكْثَرُ اَهْلِهِ الْغَدْرَ كَيْساً، وَ نَسَبَهُمْ اَهْلُ الْجَهْلِ فيهِ اِلى حُسْنِ الْحيلَةِ. ما لَهُمْ؟
ما در زمانى قرار گرفته ایم که اکثر مردمِ آن مکر را زیرکى پندارند، و نادانان چنین کسانى را به مهارت در چاره جویى نسبت دهند. آنان را چه شود؟
قاتَلَهُمُ اللّهُ! قَدْ يَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحيلَةِ،
خدا نابودشان کند! انسانِ واقف به تحولاتْ راه حیله را مىبیند،
وَ دُونَهُ مانِعٌ مِنْ اَمْرِ اللّهِ وَ نَهْيِهِ، فَيَدَعُها رَأْىَ عَيْن بَعْدَ الْقُدْرَةِ عَلَيْها،
ولى امر و نهى حق مانع از حیله گرى اوست، پس با چشم باز حیله را وامى گذارد با اینکه قدرت در به کارگیرى آن دارد،
وَ يَنْتَهِزُ فُرْصَتَها مَنْ لا حَريجَةَ لَهُ فِى الدِّينِ .
و آن که باکى در دیـن ندارد فرصت حیلهگرى را از دست نمىدهد.
کلمات کلیدی:
نهج البلاغه وفاداري