ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: جادو و جنبل، طلسم، جنبازی، چشم زخم و ...، همه وجود دارد، اما زود نباید هر گرفتاری، مشکل یا گرهای را به این امور نسبت داد. به طور کلی ازدواج سخت شده و آمار ازدواج بسیار پایین آمده است، آیا اکثریت جوانان این کشور طلسم شده یا مسخر جنّ گردیدهاند؟!
بله، شاید بتوان گفت که تغییر فرهنگها - تقلیدهای کور – عمل نکردن به حکم عقل – کنار گذاشتن آموزهها و احکام اسلام و جایگزینی احکام دیگران – عادت و حتی افتخار به ناهنجاریهای رفتاری و ...، خودش طلسم کننده است و ریشه در القائات شیاطین جن و انس دارد، اما نه آن طلسم، جادو یا جنّی که منظور اکثر سؤال کنندگان میباشد.
الف – گاهی مشکلاتی بسیار طبیعی در فرهنگ خانوادهها و یا نحوهی زندگی آنها وجود دارد که چون خودشان در درون آن هستند، نمیبینند، اما دیگران میبینند و نمیپسندند.
ب – گاهی اشکالاتی در طرز فکر، بینش یا حتی گویش افراد وجود دارد که چون عادت دارند، خودشان متوجه نمیشوند یا برایشان امری عادی است، اما دیگران نمیپسندند.
ج - بسیاری از خانوادهها نگرشها و رفتارهای مرسومی دارند که برای خودشان بسیار طبیعی است و حتی گاه فکر می کنند که اگر غیر از این باشد درست نیست، اما فقط در میان خانواده و یا فامیل خودشان مرسوم است و دیگران نمیپسندند.
د – ممکن است پسر یا دختر (و خانوادهی آنها) در سطح پایینتر باشند، اما دلیل نمیشود که آمال و آرزهای بلند و بالاتر (چه منطقی و چه غیر منطقی) نداشته باشند. مثل دختری که در خانوادهای که به لحاظ اقتصادی یا حتی تحصیلاتی بالا نیستند، زندگی میکند، اما دوست دارد که با کسی ازدواج کند که نه تنها وضعیت مشابه نداشته باشد، بلکه چنین و چنان نیز باشد و با اسب سفیدی بیاید و او را ببرد؛ یا پسری که خودش امتیاز خاصی ندارد، اما دوست دارد با دختری زیبا، خوش هیکل، تحصیلکرده، بابا پولدار، متدین، شاغل و ... ازدواج کند. خب، آرزو بر جوانان عیب نیست، ولی ... .
ﻫ – گاهی یک رفتار ساده یا یک جمله که به نظر فاعل و یا گوینده هیچ چیز مهمی نبوده، به چشم طرف مقابل میآید و خواستگاری به نتیجه منفی میرسد.
چند مثال واقعی:
یک – برای پسر مناسبی، دختری بسیار مناسب در نظر گرفته شد که شرایط آنها بسیار مطابق و باب میل یک دیگر بود. هر دو نیز در جلسه اول یک دیگر را پسندیدند، اما پس از جلسه خواستگاری، پسر نظر مخالف خودش را با این مورد اعلام کرد و در بیان علت گفت: «پدرش در تمام طول مدتی که در خانهی آنها بودیم، چشم از تلویزیون برنداشت، حتی وقتی با من صحبت میکرد». بدیهی است که پدر به این کار عادت داشت، اما از نظر پسر، نه تنها بیفرهنگی، بلکه بیادبی و بیاحترامی بود.
دو – پسر و دختری که بسیار مناسب یک دیگر بودند، به هم معرفی شدند. ظاهراً همه ویژگیها و شرایط مورد موافقت و پسند طرفین بود، اما نتیجه نداد. چون در جلسه خواستگاری، پدر گفت: «بله، نباید سخت گرفت، جوانها باید با هم ازدواج کنند، رشد کنند، تفاهم کنند و زندگی را با هم بسازند و ... (حرفها و نظرات عاقلانه، مطابق شرع و حکمت و دلسوزانه)»؛ اما مادر گفت: اما به نظر من شرایطی برای آغاز زندگی لازم است، در ضمن دختر من باید بتواند درس بخواند، کار کند و ... – پس از جلسه، مادرِ پسر گفت: نظرات هر دو محترم، اما اینها باید اول اختلاف نظرهای بین خودشان را حل کنند.
بدیهی است که اگر چند خواستگار به این شکل بیایند و دختر ببیند که به رغم تطابق همه خواستهها و شرایط، هیچ کدام به نتیجه نرسیده است، میگوید: لابد طلسم شدهام!
سه – پسر بدون این که مسکن، شغل، درآمد و ... داشته باشد، صرف این که جوان است و نیاز به ازدواج دارد، به خواستگاری میرود و حتی دختری در سطح خود انتخاب میکند، در خواستگاری پسر وضعیتش را توصیف میکند و پدر هم میگوید: اینها همه درست میشود إن شاء الله، اما در نهایت پاسخ دختر و خانوادهاش منفی است. وقتی میپرسید چرا؟ میگویند: این که مسکن و شغل ثابت و درآمد مکفی نداشت، مهم نیست؛ اما حتی هیچ هدف، برنامه و انگیزهای هم نداشت – یا معلوم بود که تنبل و تنپرور است – یا بسیار متکبر و از خود راضی است و ... . پسر هم پس از چند خواستگاری، به جای توجه به ضعفهای خودش میگوید: لابد طلسم یا تسخیر جنّ شدهام!
چهار – پسری مناسب، کاسب (صاحب سوپر مارکت و آن هم در شمال شهر تهران)، با معرفیهای اطرافیان به خواستگاری دختری مناسب و در سطح خودش رفت، همه چیز خوب پیش رفت، اما خانواده دختر، فقط به خاطر یک رفتار ساده (که البته بسیار مهم بود) جواب منفی دادند! فکر میکنید چه بود؟ مرد جوان به خاطر نمایش کار و درآمدش، مرتب در جلسه خواستگاری، با گوشی همراهش مشغول بود، یا خودش زنگ میزد یا به تماس دیگران پاسخ میداد! به این سفارش گوشت و مرغ میداد و به آن یکی میگفت: برنجی که فرستادی خوب نبود و ... . خب این رفتار حاکی از شعور و فرهنگ او بود.
پنج (این مورد بسیار قابل توجه است) – دختری بهترین شرایط سنّی و موقعیتی برای ازدواج را به بهانه ادامه تحصیل از دست داد، بهترین خواستگارها را رد کرد، تا این که به سن سی سالگی رسید. بالتبع آن شرایط مطلوب و رویایی را رها کرد و گفت: حتی اگر مرد مناسبی باشد که همسرش وفات یافته یا طلاق گرفته باشد، اما خوش اخلاق، متین و دارای شرایط باشد، من حاضرم با او ازدواج کنم؛ و البته پدر و مادری که اصرار به تحصیل او داشتند نیز بیش از خود او مترصد بودند که بالاخره ازدواج کند، با هر شرایطی (قابل توجه دختران در حال تحصیل و والدین آنها).
بالاخره مرد مناسبی پیدا شد که گفت: با همسر سابقم دو سال و نیم زندگی کردیم و بالاخره کار به طلاق انجامید و اکنون سه سال است که از آن طلاق میگذرد. همه شرایط آن مرد خوب و مورد پسند دختر و خانوادهاش بود و هم چنین شرایط دختر و خانوادهاش مطلوب آن مرد و خانوادهاش بود. جلسه اول خواستگاری نیز به خوبی و با پسند طرفین به اتمام میرسد.
فردای خواستگاری، مادر دختر تلفنی با خواستگار صحبت میکند و میگوید: صادقانه بگو که چرا متارکه کردید. مرد هم میگوید: "زنم بسیار سر مزاج بود" – خب تا اینجا طبیعی بود و اشکالی نداشت، اما این خانم محترمه، که البته تحصیلکرده و ... نیز بود، میپرسد: "مگر شما هر چند وقت یک بار با هم برنامه داشتید؟!" – بدیهی است که مرد این سؤال را حمل بر وقاحت، بیحیایی، فضولی ... و نیز دخالت مادر دختر پس از ازدواج، حتی در روابط زناشویی نمود و پاسخ منفی خودش را همانجا داد.
بعداً دختر و مادرش میپرسیدند: آیا ما طلسم نشدهایم، چرا حتی مرد زن طلاق داده نیز دختر تحصیلکرده و با مدرک و با فضیلت ما را نمیپسندد؟!
نتیجه:
پس مشاهده میفرمایید که نه تنها به طور کلی شرایط ازدواج برای پسران و دختران بسیار سخت شده است، حتی اعتمادها ضعیف شده است و ...، بلکه ظرایف بسیاری وجود دارد و نکاتی هست (حتی جزئی) که به نظر فرد نمیرسد، اما طرف مقابل روی آن حساس است، قضاوت میکند و نمیپسندد.
در هر حال هر کس هم گمان میکند: "خیر، این حرفها نیست، من و خانوادهام هیچ نقص و کاستی نداریم، بلکه یقیناً کار طلسم و جنّ و ... میباشد!"، صدقه بدهد، آیة الکرسی و معوذتین بخواند، دعای "سیفی صغیر" که در مفاتیح الجنان و بعد از دعاهای جوشن کبیر و جوشن صغیر درج شده است را با فکر و خالصانه (نه مثل وِردهای جادو و جنبلی) بخواند – توکل، توسل و دعا نماید، إن شاء الله مشکل حل میشود و اگر احیاناً طلسمی هم در کار باشد، باطل میگردد. اما اگر دنبال رمالی و دعانویسی و این گونه خرافات و رفتارهای خلاف عقل و شرع برود، حتی اگر طلسمی هم در کار نبوده باشد، به طلسم خرافات خود و طلسم آنها دچار میگردد.
کلمات کلیدی:
گوناگون دعا سحر طلسم